*توصیه نامه شهید رضا علی(جعفر) خلیل نسب*

به شما عزیزان توصیه می کنم که مطیع امر رهبر باشید و از روحانیون متعهد پیروی کنید. در دفاع از میهن از هیچ چیز دریغ نکنید، چرا که دفاع از میهن دفاع از ناموس است. نماز را اول وقت به جا آورید که نماز برکت کار و عمر است. سفارش دیگرم به شما این است که باهم مهربان بوده  و همواره اخلاق نیکو داشته باشید که باعث همدلی بیشتر می شود. از خواهرانم می خواهم که در حفظ حجاب خود نهایت کوشش را داشته باشند که حجاب آنان کوبنده تر از خون شهیدان است.

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1- نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

رضاعلی خلیل نسب کردی- جعفر

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

سال 1344، روستای کردکلا شهرستان بابلسر

3- نام و شغل پدر :

هاشم- کشاورز

4- نام و شغل مادر:

معصومه فلاحتی- خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

دارای سه برادر- چهار خواهر

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

اقتصادی:

اعتقادی: به مسئله ی حق الناس اهمیت می داد، به دعا و قرآن علاقه مند بود، همیشه سعی می کرد نمازش را اول وقت بخواند و بعضی مواقع به نماز جمعه هم می رفت. در ماه محرم و ماه های عزا لباس مشکی بر تن می کرد و برای ائمه احترام قائل می شد. به اهل بیت ارادت و توسل ویژه ای داشت.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ): ـــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان روستای میاندشت شهرستان بابلسر

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه راهنمایی شهرستان بابلسر

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

بعد از اتمام مقطع سوم راهنمایی به علت مشکلات اقتصادی ترک تحصیل کرد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

کاظم برادرش می گوید: خیلی به پدر و مادر احترام می کرد و همیشه به یاد آن ها بود مثلاً وقتی محل کارش بود می گفت بروم به پدر و مادر سری بزنم شاید چیزی احتیاج داشته باشند. به برادران و خواهران نیز علاقه مند بود. کاری نمی کرد که کسی از اعضای خانواده از ایشان ناراحت شود.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

آپاراتی تعویض روغن

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

آزاد

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

بعد از ترک تحصیل مشغول این کار شد.

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

دوستان را به جذب بسیج و برای رفتن به جبهه نصیحت و سفارش می کرد و آن ها را به سمت جبهه با صحبت های خود سوق می داد، خود نیز بسیجی بود ایشان مدتی با جهاد سازندگی همکاری داشت.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

در جبهه حضورر داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

در تاریخ 12/2/61 از سپاه بابلسر با عضویت بسیجی به منطقه ی شلمچه اعزام شد.

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

فنی موتوری

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

در تاریخ 24/4/61 در منطقه ی شلمچه بر اثر اصابت ترکش به فیض شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

سه روز بعد از شهادت تشییع شد و در گلزار شهدای روستای کردکلا ی شهر امیرکلا شهرستان بابلسر دفن گردید.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

کاظم برادر شهید می گوید: من و مرحوم محمدعلی قلی پور که نرسیده به پمپ بنزین تعویض روغن و آپاراتی دارد به اتفاق با ماشین مرحوم که یک وانت بار بود وسائل جبهه و احتیاجات منطقه ی جنگی را بار زدیم و عازم جبهه های منطقه ی جنوب گردیدیم. وقتی وارد شلمچه شدیم دیدیم یک نفر ما را صدا می زند: هی داداش، داداش! دیدیم جعفر است و ایستادیم و با او سلام و علیک کردیم و او را سوار کردیم بردیم به محور خودمان- آن شب در محور مربوطه که ما آن جا اسکان داشتیم همراه ما بود و تا فردای آن روز همراه ما بود و بعد از ما خداحافظی کرد و به محور خود رفت، ما چند روزی آن جا بودیم و کارهایمان را انجام دادیم و به منزل برگشتیم.

پرویز باداور دوست شهید: یک بار با ماشین ام به مغازه ی شهید آمدم که بابت تعویض روغن یا شستشوی ماشین بود یادم نیست، بابت هزینه به ایشان پول دادم و بقیه ی پول را یادم رفت از او بگیرم و به منزل رفتم. بعد از یک ماه یا شاید کم تر یا بیش تر وقتی پیش اش رفتم به من گفت: پول آن سری که به من دادی زیاد بود و باقی پول را به من پس داد.

ویژگی شهید:

کارش آپاراتی و سرویس ماشین بود که خیلی با مردم راه می آمد و با آن ها مدارا می کرد. فردی پاک، فروتن و امانت دار بود. وفای به عهد داشت و با نظم بود. آدم با روحیه ای بود و در هر کاری روحیه می داد. فردی آرام و با ادب بود. همیشه سعی می کرد دوستانش را نصیحت کند و آن ها را در رابطه با بعضی مسائل راهنمایی کند.