نام پدر : یوسف علی
تاریخ تولد :1340/01/13
تاریخ شهادت : 1364/11/22
محل شهادت : فاو

وصیت نامه

. عزیزان! من شما را همانند آنچه که امام علی (ع) فرزندش امام حسن (ع) را بدان سفارش نموده وصیت می کنم. شما را به تقوا و خداپرستی سفارش می کنم و به اینکه بدانید خدوند بزرگ، آگاه به نهان و آشکار شماست. به دل خود و به همان جا که کانون عشق و مهد آرزو  است بپردازید وآنجا را مهربان تر از همه چیز سازید و در آنجا رشتۀ الفت خود را به آفریگار خویش محکم کنید و اگر روزی از اسرار آفرینش تا حدی که تشنگی روحتان را فرونشاند سر در نیاورید، به نظام محکم کائنات خورده مگیرید و کوچکی فکر خود و قلت معلومات خود را فراموش مکنید.
2. عمل خویش را آماده برای ظهور امام زمان (عج) بکنید و برای بهتر آماده کردن خویش رو به سوی خدا آورید و خود را در مسیر وزش نسیم الهی قرار دهید و خود را از این نسیم کنار مکشید که گاه و بی گاه نسیم الهی شروع به وزیدن می کند و انسان باید هر چه زودتر خود را آمادۀ این وزش نسیم کند.
3. ما با نثار خون خود که انشاالله مورد قبول درگاه احدیت قرار گیرد به جهان بشریت اعلام خواهیم کرد که ما هستیم و هرگز نخواهیم گذاشت که گزافه گویی های ناپاکان قلب قرآن ناطق مان را به درد آورد.
4. ای پدر ومادر عزیز! چنان تربیتم کرده اید که من به خدای خود رسیده ام و از شما تشکر می کنم و بی نهایت سپاسگزارم و امیدوارم فرزندانم را طوری تربیت کنید که آنان برای جنگی دیگر در آینده با آمریکا و شوروی و هر ابر قدرت دیگری که قصد نابودی اسلام را داشت آماده باشند.

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

حسین خلیل تبار کله بستی- حسینعلی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

7/7/1340- کله بست شهرستان بابلسر- مصادف با شب 13 رجب متولد شد.

3- نام و شغل پدر :

یوسفعلی - کاسب

4- نام و شغل مادر:

حوا توسلی- خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

دارای چهار خواهر- شهید فرزند چهارم بود.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

اقتصادی:

اعتقادی: نسبت به انجام واجبات و مستحبات خیلی مقید بود. به اهل بیت عشق و ارادت زیادی داشته و در بیش تر مسافرت ها به خواندن ادعیه مشغول می شده، نسبت به دعا و قرآن اهمیت فراوانی قائل بود و به بچه های کوچک تر از خود قرآن و نماز را آموزش می داد. همیشه برای نماز جماعت به مسجد می رفت و با صوت زیبا قرآن می خواند. نسبت به مسئله ی حجاب حساس بود.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ): ــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان فدائیان روستای کله بست شهرستان بابلسر

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

شهرستان فریدونکنار

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

رشته ی ساختمان، هنرستان ساختمان نوشیروانی شهرستان بابل (4 سال)

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :

تحصیلات حوزوی را به مدت 1 سال در قم سپری کرد. (بعد از دریافت مدرک دیپلم)

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ــــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد

2- یگان اعزام کننده :

ارتش

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

متأهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

اعظم السادات جعفری 25/7/60

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

دو فرزند- حسنعلی و محمدعلی

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

رابطه ی بسیار صمیمی و مهربانی با اعضای خانواده داشت به طوری که دوری آن ها را نمی توانست تحمل کند. ایشان نسبت به والدین اش رفتار بسیار عالی داشت و همیشه سعی می کرد آن ها را از خود راضی نگه دارد و در مقابل آن ها وظیفه شناس بود. وابستگی عاطفی زیادی با مادرش داشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

پدرش می گوید: ایشان توسط خواهرزاده ها و یکی از دامادهای من که در تهران زندگی می کردند و به وسیله هیئت هایی که در آن جا بودند با امام آشنا شد.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می کرد و کار پخش اعلامیه ها را انجام می داد در مورد احزاب و گروه های سیاسی خیلی حساس بود و حتی مردم را دور هم جمع می کرد و آن ها را از انجام کارهای مخالف نهی می کرد.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

در پایگاه بسیج فعالیت می کرد.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود :

در مورد درگیری منافقین خودش به تهران می رفت و در آن جا فعالیت می کرد.

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

در تاریخ 23/12/63 الی 21/2/64 از بسیج سپاه بابلسر با عضویت بسیجی در منطقه ی اهواز حضور داشت.

در تاریخ 25/2/64 الی 1/4/64 از بسیج سپاه بابلسر با عضویت بسیجی در منطقه ی اهواز حضور داشت.

در تاریخ 3/10/64 الی 22/11/64 از بسیج سپاه بابلسر با عضویت بسیجی در منطقه ی اهواز حضور داشت.

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

رزمنده

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

دو مرتبه 1- بر اثر اصابت گلوله از ناحیه ی دنده و کلیه مجروح شد و در بیمارستان جرجانی تهران بستری شد. 50 درصد جانبازی 2- بر اثر اصابت تیر از ناحیه کلیه در عملیات طریق القدس مجروح شد و در بیمارستان مشهد بستری شد.

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد :

 عملیات طریق القدس

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

در تاریخ 22/11/64 در منطقه ی فاو، در عملیات والفجر 8 بر اثر اصابت ترکش به فیض شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

در تاریخ 3/12/64 تشییع شد و در گلزار شهدای روستای کله بست شهرستان بابلسر دفن گردید.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

هادی حسین نژاد دوست شهید: یک شب در یک ضیافت دوستانه که جمعی از دوستان از جمله ذبیح ا... حسین نژاد و اینجانب و رمضانعلی ذکریایی و علی طاهریان که میزبان ما بود و از طرف علی طاهریان همه به جز شهید خلیل تبار دعوت بودیم. غروب موقع رفتن به مهمانی شهید خلیل تبار دوستان را دید و گفت: کجا می روید؟ ما به ناچار گفتیم منزل طاهریان! چون ایشان دعوت نبود ما هم او را دعوت نکردیم و گفتیم ما شرمنده ایم چون نمی توانیم شما را به همراه خود ببریم و شاید غذا به اندازه تهیه شده و شما از لیست مهمانان افتادید. شهید خلیل تبار اصلاً ناراحت نشد و گفت: عیبی ندارد من می آیم و به همراه خود مرغ می آورم تا کباب شما کم نیاید. مادر ابتدا خیال کردیم شوخی کرده و نمی آید ولی ما رفتیم و در سر سفره نشستیم و آماده غذا خوردن شدیم و شنیدیم که در می زنند و کسی از بیرون می گوید: یا الله، یا الله و سپس دیدیم شهید خلیل تبار وارد شد و بعد از تعارف گفت: من آمدم و قولی که دادم سهمیه مرغ خود را هم آوردم و دست به جیب شد و یک جوجه حدوداً یک ماهه را در سر سفره گذاشت همه ما از کار ایشان خوشحال شدیم و مجلس یک پارچه خنده گردید.

 


وصیت نامه

اسکن وصيت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد