شهید «علیمحمد اسدی تیرتاشی»
نام پدر: محمدعلی
18 مهر 1342، چهارمین فرزند «محمدعلی و طاهره»، در روستای «تیرتاش» دیده به جهان گشود. نامش را «علیمحمد» نامیدند.
علیمحمد در دامن پاک خانوادهای شریف، رشد کرد. از همان کودکی، با پدرش به مسجد میرفت. در سن شش سالگی، با علاقه زیادی که به قرآن داشت، در محفل تعالیم قرآنی شرکت نمود و با پشتکار فراوانی که داشت، با قرآن انس گرفت.
دوران تحصیلی ابتدائی علیمحمد، در دبستان روستا سپری شد. سپس برای گذراندن دوره راهنمایی، به «لمراسک» رفت؛ و البته تحصیلاتش را در همین مقطع به اتمام رساند.
نوجوانی کمسنوسال بود که زمزمههای انقلاب به گوش رسید. با این حال، با افکار و اندیشههای امام خمینی و اهداف انقلابی مردم کوچه و خیابان همراه شد و ندای آزادی سر داد.
در سال 1361 با «نرگس جعفری» پیمان ازدواج بست؛ و ثمره این پیوند مبارک، دو دختر به نامهای «معصومه و آمنه» هستند.
علیمحمد در 9 مرداد همین سال (61)، در کسوت تیربارچی، راهی جبهه شد.
به گفته همسرش، «تا حد نیاز، جهت تامین معاش خانواده تلاش میکرد و در مشکلات، صبر را پیشه خود. علاوه بر آن، کمککارم در منزل بود و گاهی به بچهها میرسید.»
« زینب» از تعهدات اخلاقی برادرش میگوید: «آن موقع اطراف منزلمان دیوار نبود. وقتی حیاط خانه را جارو میزدم، به من میگفت: منزل شما نزدیک خیابان است. حجابت را کامل رعایت کن.»
در بیان تقیدات دینی او، همین بس که در ادای واجبات و مستحبات و ترک محرمات، اهتمامی خاص داشت. علاوه بر آن، در ایام محرم پای ثابت عزاداری امام حسین(ع) بود و خادم سینهزنان ایشان.
در سال 1362، لباس پاسداری از وطن را بر تن کرد و سپس دوباره، به صفوف رزمندگان اسلام در مناطق جنگی پیوست.
علیمحمد با سمت پزشکیار، در عملیات والفجر 6 حضور یافت. عملیات بدر نیز، از دیگر آوردگاه او به شمار میرود.
علیمحمد تا سال 1366، به عنوان پزشکیار، در بهداری مشغول بود. مدتی هم به عنوان مربی تخریب، ادای تکلیف کرد.
او در آخرین اعزامش، برای خداحافظی و حلالیت گرفتن از والدین، نزد آنها رفت و در لحظه آخر به مادرش گفت: «مادرم! مرا در بغل بگیر و زیر گلویم را ببوس.»
مادر که انگار میدانست فرزندش دیگر برنمیگردد، برای همین، خداحافظی گرمی با او کرد و رویش را بوسید و اینگونه علیمحمد را برای آخرینبار، رهسپار جبهه نبرد کرد.
همرزمان و دوستان علیمحمد، قبل از عروج او، شاهد بودند که او مرتب و منظم، غسل شهادت میکرد. لذا، او در سنگرش مشغول استراحت بود که ناگهان، دشمن شروع به بمباران کرد... .
و علیمحمد، سرانجام در 3 اردیبهشت 1366، و در منطقه «بانه»، به درجه رفیع شهادت نائل آمد؛ اما پیکر پاکش نیز در 15/2/66، طی تشییع باشکوهی، در «امامزاده هاشم» تیرتاش به خاک سپرده شد.
و اما دلگفتهای از مادر؛ «در آخرین اعزامش، کلی گردو و حلوا در ساکش گذاشتم. آن روز برخلاف دفعات قبل نتوانستم طاقت بیاورم. زیر گلویش را بوسیدم و بدرقهاش کردم.»