نام پدر : علی اصغر
تاریخ تولد :1336/07/01
تاریخ شهادت : 1361/01/04
محل شهادت : غرب شوش - دزفول

زندگی نامه

شهيد «صداقت خزايي‌ پول»

نام پدر: علي ­اصغر

هم‌زمان با آغازين روز پاييز 1336، چونان آفتاب، در تقدير «علي­ اصغر و آمنه» درخشيد. كودكانه‌هاي «صداقت» در دامان پدري زحمتكش و كشاورز سپري شد.

كودكي بيش نبود كه مادرش را از دست داد و در سايه عطوفت مادربزرگ قد كشيد.

سال­هاي تحصیلی ابتدائي صداقت در زادگاهش «پول» گذشت. سپس، با طي مقطع راهنمائي، تحصيلاتش را در دبيرستان «ميرزا كوچك­خان» نوشهر، با اخذ مدرك ديپلم علوم انساني به پايان رساند.

اوقات فراغتش، اغلب به مطالعه، و کمک به خانواده در مزارع کشاوزی می‌گذشت. ناگفته نماند که اکنون کتابخانه‌ای به نام صداقت در زادگاهش وجود دارد.

«محمد» از برادرش، اين‌گونه ياد مي­كند: «زماني‌كه من به مدرسه ابتدائي پول مي­رفتم، معلمي داشتيم به نام «محمّد وارسته». هر وقت كه او نبود، صداقت، بچه­هاي محصّل را  به مسجد امام‌حسن عسگري(ع) محل مي­آورد و نماز جماعت برپا می‌كرد.»  

گفته‌های علی‌اصغر نیز، در‌باره فرزندش شنیدنی است: «صداقت علاوه بر انجام واجبات، نسبت به ادای مستحبات نیز مقید بود و تا جایی که برایش امکان داشت،آن را به جای می‌آورد. حتی قبل از سن تکلیف، روزه می‌گرفت. او با توجه به آگاهی‌اش نسبت به فضیلت نماز جماعت، سعی می‌کرد که در آن شرکت کند. خودش نیز در برگزاری نمازهای جماعت، نقش به‌سزایی داشت.»

صداقت در خوش‌خلقی، ادب و تواضع، همواره زبانزد و محبوب همگان بود. خانواده نیز در این خصوص چنین می گویند: «همان‌طور که او از اسمش پیداست، از جهت رفتار و کردار، صادق بود. اگر کسی پول یا وسایل دیگر نیاز داشت، به او کمک می‌کرد. علاوه بر آن، با دوستان و بستگان معاشرت داشت. با یکی از دوستانش که اهل بندرعباس بود، رفت‌وآمد داشته، مثل دو برادر بودند. وقتی بعد از شهادتش به منزل ما آمد، به گلزار شهدا رفت. آن‌قدر به صداقت علاقه داشت، که اسمش را برای فرزندش انتخاب کرد.»

این فرد انقلابی بابصیرت، تحت‌تأثير انديشه­هاي امام‌خميني و آثار دكتر شريعتي، در نخستين روزهاي انقلاب، به جمع تظاهرات‌كنندگان پيوست و همگام با آن­ها، نداي آزادي سر داد.

او بعد از اتمام دوره سربازي در كرمانشاه، در سال 1359، با بانويي عفيفه به نام «فاطمه» ازدواج كرد. سپس، در پی تحرکات عناصر ضد انقلاب در جنگل‌های آمل، به طرح ویژه جنگل پیوست و  به مبارزه با آنان پرداخت.

در سال 1360 نیز، از سپاه نوشهر رهسپار ميدان‌های نبرد شد.

به گفته خواهرش «مریم»: «صداقت در دوران جنگ، احساس مسئولیت می‌کرد و می‌گفت: اگر ما در این جنگ شرکت نکنیم، چه کسی باید به میدان برود؟ الان زمان مبارزه است و باید به ندای ولایت فقیه، لبیک گفت. در اولین اعزام، احساس خوشحالی می‌کرد و توصیه داشت در نبودش، دلتنگی نکنیم و شجاعانه از ولایت فقیه پیروی داشته باشیم.»

و عاقبت، صداقت در 4  فروردين 1361 در جبهه رقابيه با سمت مسئول گردان، جامه سرخ شهادت به تن كرد و سه روز بعد، در گوشه­اي از گلستان شهداي پول آرام گرفت.

به گفته يكي از هم‌رزمانش: «روزي كه مي­خواستيم از منطقه برگرديم، حال­وهواي ديگري داشت. مي‌گفت: امروز هوا بوي شهادت مي­دهد. گفتيم: كارمان در اين منطقه تمام شده است و بايد برگرديم. اين چه حرفي هست که مي­گويي؟! امّا صداقت، دوباره جمله­اش را تكرار كرد. لذا، او بعد از اين‌كه همه بچه­ها را در اتوبوس نشاند، خم شد تا بند پوتينش را ببندد؛ كه ناگاه تيري به قلبش اصابت كرد و به شهادت رسيد.» 


وصیت نامه

*وصیت نامه شهید صداقت خزایی*

                                                               

                                                             بسم الله الرحمن الرحیم

سپاس خدای را که بعد از ماه ها چشم انتظاری بالاخره این سعادت را یافتم که در جبهه حق علیه باطل همراه سایر برادرهای همرزم شرکت نمایم و از خداوند بزرگ عاجزانه خواستارم که در طول زندگی ام به طرف لغزش گاه هایی سوق می یافتم مرا ببخشد چون که هر انسانی در طول زندگی خطا هایی مرتکب می شود خدواندا! به سربازان روح الله این انسان برگزیده ات در قرن بیستم درقرن اتم درقرن مادی گرایی آن پیروزی را که خود درکتاب انسان ساز و انسان پرور ذکر نمودی ارزانی دار تا بتوانیم تمام کفر در تمام عرصه گیتی برای همیشه نابود کنیم و پرچم خونین انقلاب را که ازانقلاب  حسین(ع)آن سرور شهدا به جامانده بر کره زمین به اهتزاز در بیاوریم.

ای ملت رزمنده ایران! قهرمانان قرن بیستم! ای شهید پرور ها! ای شهید داده ها! به خود بیایید که توانستید زندگی واقعی و انسانی و الهی را دوباره با خون فرزندان برومند خود کسب نمایید وثابت کرده و می کنید که دین همان اسلام است که از منبع وحی الهام گرفته  و ما مسلمانان جز در برابر او(الله) سر تسلیم فرود نمی آوریم تا زمانی که ظلم هست، مذهبی هست مبارزه برای یک مسلمان، آگاه و متعهد و مسئول هست، هشدار من به ضد انقلاب های داخلی اعم از گروه ها و سایرین امثال تروریست های اقتصادی که نوکران شرق و غربند: به خود بیایید و با این ملت یکی شوید و الا ایران را گورستان شما ها خواهیم کرد.

اماما! ما با تمام سلاح که ابر جنایت ها در اختیار صدام و امثالهم قرار داده اند تا پای جان ایستادیم و از مکتب و انقلاب و رهبری خردمندانه شما حفاظت می نماییم و با خون خود دریایی و اقیانوسی تشکیل داده که تمام ابر جنایتها را در دریای خون خود غرق خواهیم نمود تا به انسانیت خود برسیم. یعنی لقاالله.

در پایان پیروزی اسلام و مسلمین و مستضعفین جهان را از خداوند بزرگ مسئلت می نمایم.

 

صداقت خزایی