نام پدر : مسلم
تاریخ تولد :1344/06/12
تاریخ شهادت : 1365/10/04
محل شهادت : ام الرصاص

وصیت نامه

. آری شهادت زیباترین سرودۀ عالم خلقت است وبی خود و بی جهت نیست که شهید را بی غسل و کفن دفن می کنند، آری شهید با ریخته شدن خونش مطهر و پاک می گردد.
2. سروران من طبق آیۀ شریفه (( کل نفس ذائقه الموت )) همۀ ما عاقبت چشم از این جهان فرو خواهیم بست و با کاروان مرگ همراه خواهیم شد، پس چه بهتر که با خود بیندیشیم و بهترین مرگ، یعنی شهادت در راه خدا را اتتخاب و خود را فدای اسلام و قرآن بکنیم.
3. سروران من همه تان می دانید که دشمنان اسلام هم اکنون از هرگونه نقشه ای درمانده شده اند. آنها دیگر می دانند که با اسلحه و جنگ نمی توانند اسلام را به زانو درآورند و جوانهای ما را بترسانند، چه که اینها عاشق و دیوانۀ مرگند. لذا دست به یک نقشه ی شومی زده اند تا  جوانهای ما را که نیروی اصلی این انقلاب هستند از مسیر منحرف کنند و آن نقشه اشاعۀ فحشاست. دشمن می خواهد از این طریق به انقلاب ضربه بزند و خون شهیدان را پایمال کند و نا گفته نماند که دل ما از این بی حجاب ها و بدحجاب ها و جوانان هرزه خون است. لذا از شما امت حزب الله عاجزانه تقاضا می کنم که هر چه زودتر ریشۀ آنها را قطع کنید و حافظ و نگهبان خون شهدا باشید.
4. به بی حجاب ها و بد حجاب ها می گویم آیا نمی دانند از هر کوچه و خیابان ما، بوی خون می آید؟ آیا آنان نالۀ یتیمان پدر از دست داده را نمی شنوند؟ آیا آنان آه جگرسوز مادر شهید را نمی شنوند؟ آیا آنان پیام شهید را سر لوحۀ زندگی خود قرارنمی دهند؟ شهدایمان پیام می دهند که خواهرم حجاب تو کوبنده تر از خون من است. خواهرم حجاب تو وقار توست و وقار تو افتخار من است.
5. امت حزب الله به هیچ عنوان دست از روحانیت اصیل برندارید و حامی و پشتیبان ولایت فقیه باشید و رهبر انقلاب را تنها نگذارید.

وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

ابراهیم خردمندی امیری

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

12/6/1344 ـ روستای امیرکلا بابل

3- نام و شغل پدر :

مسلم ـ بیکار

4- نام و شغل مادر:

فاطمه رحیمیان ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

5 فرزند، شهید فرزند چهارم خانواده بودند.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی به دنیا آمد .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

شهید  به مدت 4 سال در قم درس حوزوی خواندند .

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان : ــــــــــــــــــــ

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ــــــــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید تا مقطع دوم دبیرستان تحصیل کرده و بعد از آن به مدت 4 سال به حوزه علمیه قم رفتند.

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

محصل ـ طلبه

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره ) بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در راهپیمایی و تظاهرات شرکت می کرد.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

25/10/59 ـ بابل ـ سپاه ـ جزیره ام الرصاص

10/2/64 ـ بابل ـ سپاه ـ جزیره ام الرصاص

15/6/64 ـ بابل ـ سپاه ـ جزیره ام الرصاص

20/7/65 ـ بابل ـ سپاه ـ جزیره ام الرصاص

14/9/65 ـ بابل ـ سپاه ـ جزیره ام الرصاص

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

13 ماه

4- مسئولیت در جبهه :

آرپی جی زن

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

2بار

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد :

از ناحیه پهلو ـ اصابت ترکش ـ عملیات آفندی

 از ناحیه دنده ـ اصابت ترکش ـ عملیات آفندی

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

4/10/65 ـ جزیره ام الرصاص ـ اصابت خمپاره

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

14/10/67 ـ گلزار شایستگان ـ بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

پدر شهید:

زمانی که سن شهید 15 ساله شد من به او می گفتم شما دو برادر هتسید من دلم می خواست به جبهه بروند و من شرمنده فاطمه زهرا نشوم بعد از چند روز متوجه شدم  که شهید ثبت نام کردند و به ایشان گفتم پسرم شما بروید من گریه می کنم و ایشان گفتند اگر شما 220 لیتر گریه کنید باید بروم من می خواستم او را آزمایش کنم من عاشق جبهه رفتن بودم و دوست داشتم فرزندانم به جبهه بروند .

مادر شهید :

 آخرین مرتبه ای که شهید به جبهه می رفت روز آخر وداع، شانه را آوردند و به من گفتند: مادر! موهایم را شانه بزن و چیزی برایم بخوان و من این شعر را خواندم :

                                   موی تو را شانه کشم      روی تو را بوسه زنم

آرزو داشتم تو را در لباس دامادی ببینم و ایشان گفتند چه حرفی می زنی مادر این دفعه داماد خوبی می شوم برایت .

 

خواهر شهید :

 من قرائت صحیح نماز را از برادر شهیدم آموختم طوری به ما نماز خواندن را یاد می داد که در صورت اشتباه ما را به یک تومان جریمه می کرد که در آن زمان پول زیادی بود به خاطر جریمه هم بود سعی می کردیم نماز را صحیح بخوانیم و ما خودمان را مدیون ایشان می دانیم .

ـ یک روز یادم می آید یکی از بستگان ما با دخترش به منزل ما آمدند برادرم 10 تومان پول به مادر دختر دادند و گفتند برای دخترش چادری بخرد شهید در مسائل دینی بسیار دقت داشتند و این طوری دین را ترویج می دادند .

خواهر شهید :

 شهید بسیار متواضع و فروتن و دارای حجب و حیا ، امانتداری ، حفظ اسرار ، سعه صدر ، اخلاق در عمل ، صداقت ، صفا و صمیمیت ، گشاده رویی ، نظم و انضباط و وقت شناس بود. بسیار قرآن می خواند و به نماز جماعت می رفت . 


زندگی نامه

 
 
 
روحاني شهيد: ابراهيم خردمندي
 
يك بار ديگر به سراغ باغ پر از گلهاي لاله ميرويم و ميخواهيم از لالة زيبايي صحبت كنيم كه عطر خوش شهادت هنوز از مراز پاكش به مشام ميرسد. آري، او شهيد وارسته «ابراهيم خردمندي» است كه بت نفس را شكست و سرود آزادي و آزادگي سر داد تا ملحدان و كوردلان چشم دل باز كنند و ببينند كه اسلام عزيز همواره آزادگاني ميپروراند كه منافقان و كافران را لگدمال ميكنند و جان شيرين را در اين راه در طبق اخلاص نهاده و تقديم يار مي نمايند.
در سال 1344 در شهرستان سرسبز بابل، آنجايي كه هَزاران بلبل بر شاخهها نغمه سرايي ميكنند و در آسمان آبي عشق ترنم زندگي سر ميدهند، طفلي پا به عرصة گيتي نهاد كه نام او را «ابراهيم» نهادند. ابراهيم در كانون خانوادهاي متدين و مذهبي رشد نمود. دوران ابتدايي و راهنمايي را پشت سر نهاده؛ و وارد مقطع دبيرستان شد و سال سوم دبيرستان با موفقيت پشت سر گذاشت. بعد از اين مرحله تصميم گرفت مسير زندگي را به طرف حوزه متمايل نمايد و به اين ترتيب وارد حوزة علميه گرديد. 
او از همان نوجواني در جلسات سياسي و مذهبي شركت مينمود و با بسياري از روحانيون سر و كار داشت و همين نشست ها خود دليلي شد براي ورود ابراهيم به حوزة علميه. مدت چهار سال را در حوزه مشغول تحصيل بود كه جنگ تحميلي آغاز شد و او احساس وظيفه نمود به جبهه برود؛ چرا كه اگر بماند ديگر در آينده هيچ اثري از حوزه و حتي اسلام باقي نمي ماند. به اين ترتيب، اين دلير مرد شجاع عازم جبهه گرديد. آري، مردان مرد چنيناند كه هر جا بدانند وجودشان پرثمرتر است، مشغول خدمت ميگردند. 
ابراهيم رفت تا جان به جان آفرين بدهد. او به معناي كامل عشق رسيده بود، جبههها را كربلايي ميديد و شهادتش را شيرينتر از عسل. او آرزو داشت شهيدي باشد بر خاك افتاده و چهرة گلگون كه دل بر آب و آتش سپرد تا قامتها را در مقابل هر تجاوز به ايستادگي بخواند. پيشاني بند«يا زهرا» را بر سر بسته بود و چه ارادت نابي به زهراي مرضيه داشت. او ميدانست كه نخستين بار زهرا –سلام الله عليها- به شهادت حيثيت و آبرو داد. دستهايش در قنوتي عارفانه آسماني شده و باران كلام از لبهاي بهاريش جاري بود.«اللهم ارزقني توفيق الشهادة»، شوق شهادت در دلش و شور جانبازي در سرش او را به كريمانه مردن ميخواند. سرانجام در 4/10/1365 در منطقه عملياتي «ام الرصاص» دعوت حق را لبيك گفت و لبخند آخرينش حكايت شيرين از لحظات وصال بود.
«روحش شاد و راهش پر رهرو باد»
 
 
 
 
 
 
 
 
 
استان: مازندران         شهرستان: بابل        تولد: 1322          شهادت: 4/10/65 – ام الرصاص