نام پدر : محمدتقی
تاریخ تولد :1338/01/02
تاریخ شهادت : 1365/09/11
محل شهادت : ام الرصاص

وصیت نامه

*وصیتنامه شهید سبزعلی خداداد*

 

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون

با درود بر تمامی پیامبران خدا از حضرت آدم تا حضرت خاتم النبین محمد مصطفی (ص) و با سلام بر حضرت مهدی عجل ا... تعالی فرجه الشریف و نائب بحق ایشان حضرت آیت ا... امام خمینی و با درود بر سلام به رزمندگان خستگی ناپذیر و کفر ستیز اسلام که با تمامی وجود و هستی خود در مقابل کفر با سرافرازی تمام ایستاده اند و همچون سربازان صدر اسلام هیچ نوع سستی و خستگی در آنها پدیدار نیست و نخواهد شد و بحول قوه خدا انشاء الله در تمام نبردهای درونی و برونی پیروز موفق در خواهند آمد ضمن عرض سلام به شما خواهران و برادران حزب ا... چند جمله ای به عنوان وصیت نامه وظیفه شرعی و انسانی خود به شما امت حزب ا... و شهید پرور متذکر می شویم.

1- همه ما و شما میدانیم که روحانیت پیشتاز و پرچمدار انقلاب اسلامی ما بوده و روحانیت بود که انقلاب ما را رهبری کرد و به پیروزی رساند و الان هم الگوی ما هستند و ما باید این قشر را همیشه حمایت کنیم چون اسلام واقعی اسلام فقها هست قشر روحانیت است و دشمنان اسلام  می خواهند که اصلاً روحانیت در روی زمین نباشد و به ترور این شخصیتهای عزیز روحانی می پردازند.

2- برادران عزیزم قدر این رهبر را بدانید همیشه و در همه حال مطیع امر رهبر باشید و فرمانشان را با جان و دل پذیرا باشید و سرپیچی از دستورات ایشان سرپیچی از دستورات امام زمان (عج) است و خداوند از این امر راضی نیست و امت اسلامی باید رهبر داشته باشد چونکه بدون رهبر و بدون هادی از هم خواهد پاشید بنابراین ما باید خود را تابع محض ولایت فقیه قرار بدهیم و از ولی فقیه زمان خود حضرت امام خمینی اطاعت کامل بکنیم تا خدا از ما راضی باشد و خداوند ایشان را تا انقلاب مهدی (عج) برای هدایت امت اسلامی حفظ بفرمائید.

3- برادران عزیز و حزب ا... در بسیج مستضعفین بیشتر شرکت کنید و هر چه بیشتر در جلسات بسیج باشید و بدانند که انجمن اسلامی خاری هستند در چشم ضد انقلاب و منافقان کور دل و از خدا بی خبر برادران اعضای انجمن اسلامی باید خیلی متوجه باشند که یک موقع خدای نکرده اشتباهاتی یا خطاهائی از آنها سر بزند و قلب امام زمان (ع) را بدرد بیاورد و دشمنان اسلام از این کار خوشحال شوند شما برادران عضو انجمن اسلامی در هر محلی که هستید باید الگوی اسلامی در آن محل باشید اعضای انجمن اسلامی باید دارای اخلاق نمونه و کاملا اسلامی باشند و برادران عضو انجمن اسلامی باید پیرو خط امام باشند و غیر از خط امام را در خود جای ندهند تا در جمع آنها رسوخ کند و انجمن را به فساد بکشاند در عضوگیری باید خیلی نمائید.

4- از شما برادران و خواهران می خواهم که از ارگانهای دولتی و نهادهای انقلاب و پشتیبانی نمائید و همیشه آنها را در کارهایشان یاری نمائید خصوصاً سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را چون واقعاً سپاه برای اسلام کار می کند و برادران سپاهی آن چنان عاشق اسلام و امام هستند که دیگر قابل وصف نیست و هر لحظه آماده شهادت در راه خدا هستند کلیه برادران و خواهرانم می خواهم که در نمازهای جمعه و جماعت شرکت نمائید خصوصاً نماز دشمن شکن جمعه که لرزه بر اندام دشمنان اسلام و ابرقدرتهای جهانخوار می اندازد و در مراسم دعای کمیل و غیره شرکت نمائید و عنایات خود را بالا ببرید چون دعا انسان را به خدا نزدیک می کند برادران عزیزم جبهۀ جنگ را فراموش نکنید و بیشتر در جبهه های حق علیه باطل بروید تا اسلام در این جنگ پیروز بشود و کفر سرنگون گردد برادران باید سعی کنید انقلابمان را به کشورهای تحت سلطه ابرقدرتها صادر کنیم و یکی از وظایف مهم ما صدور انقلاب اسلامی است به کشورهای اسلامی تحت سلطه آمریکا و شوروی خدمت پدر و مادر سلام عرض می کنم و از آنها می خواهم که ناراحتی نکنند و گریه و زاری راه نیاندازند چون راه ما راه حسین (ع) است و شما باید خوشحال باشید که فرزند شما راه خدا را برای خودش انتخاب کرد از برادران و خواهرانم می خواهم که دنباله رو راه شهیدان و پیروز واقعی قرآن و اسلام باشند خدمت همسرم سلام عرض می کنم و از شما می خواهم که فاطمه را خوب تربیت کنی و یک فرد مذهبی و حزب الهی بار بیاوری و به دخترم بگو دختر شهیدی و باید زینب باشی با قامت استوار زینب (س) و مثل زینب باید پیام خون شهیدان را به جهانیان برسان.

 


زندگی نامه

شهید سبزعلی خداداد

فرزند: محمدقلی
«سبزعلی خداداد» فروردین سال 1338 در روستای «هتکه پشت» در شهرستان «بابل» به دنیا آمد.

وی دوره ابتدایی را در دبستان روستای زادگاه خود گذراند و چندی بعد برای ادامه تحصیل به شهرستان بابل رفت و مقطع دبیرستان را در رشته «فرهنگ و ادب» تحصیل کرد. او علاوه بر تحصیل مدتی در کار بنّایی مشغول شد و سپس در یک کارگاه موزائیک سازی کار می کرد.

در کنار درس به مادرش در کارِ خانه و به من در کارِ کشاورزی کمک می کرد. گاهی بنایی و گاهی هم در کارگاه موزاییک سازی کار می کرد. در دوران دبیرستان بود که رفتارش تغییر کرد و در جلسات مذهبی، روحانی بزرگوار «شهید ابوالقاسم بزاز» که در مسجد محل برگزار می شد، شرکت می کرد . از همین طریق بین او و شهید بزاز رابطه صمیمی و بسیار نزدیکی بر قرار شده بود. در نتیجه به تدریج روحیه سیاسی، انقلابی در او هویدا شد به طوری که می‌گفت : «من فعالیتهای وسیع انقلابی خودم را مدیون (شهید بزاز) هستم»

کم کم گزارشهای قیام مردم از گوشه و کنار می رسید و آنها شب ها تا صبح به روستاهای مجاور می رفتند و شعارهایی علیه طاغوت می نوشتند و اعلامیه امام (ره) را پخش می کردند. ما هم از راه و هدف او راضی بودیم و خوشحال که فرزندمان در این راه قدم برمی دارد. او در آن زمان با افکار و اندیشه های حضرت امام آشنا شد و در سال 1357 به علت شرکت مستمر در فعالیت‌های انقلابی از ادامه تحصیل بازماند و موفق به اخذ مدرک دیپلم نشد . در همین سال فعالیت‌های او به اوج خود رسید تا اینکه انقلاب اسلامی به رهبریامام خمینی(ره) به پیروزی رسید. بعد از انقلاب به همراه شهید بزاز و دیگر دوستان انقلابی برای حفظ دست‌آوردهای مقدس انقلاب علیه گروهک‌ها و احزاب ضد انقلاب مبارزه می‌کرد.

با شروع توطئه ضد انقلاب در غرب کشور یعنی کردستان، خداداد که دوره‌های آموزش عمومی و تخصصی را در سال 1359 در بسیج بابل فرا گرفته بود،  همان سال به همراه اولین گروه اعزامی از شهرستان بابل به کردستان اعزام شد و در منطقه سنندج، سقز، بانه و سردشت فعالیت‌های گسترده ای داشت. او مدتی نیز به عنوان فرمانده تیپ در منطقه سردشت ایفای نقش کرد و در تاریخ 6 آذر 1359 به شهر بابل بازگشت

با بازگشت از منطقه کردستان بلافاصله در تاریخ 21 آذر همان سال به عضویت رسمی سپاه درآمد و بعد از مدتی در اوایل سال 1360 به سپاه تهران منتقل شد.

وی مدتی را در واحد نهضت‌های آزادیبخش سپاه در تهران به عنوان مسئول آموزش نظامی خدمت کرد و بعد از آن دوباره به سپاه بابل منتقل و در واحد عملیات سپاه بابل مشغول فعالیت شد.

وی در سال 1360با دختری مومن و متدین ازدواج کرد که ثمره ازدواجش سه  فرزند به نام های حسین، فاطمه و زینب  می باشد.

در این زمان با اینکه در سپاه بود و گاهی هم به مأموریت می رفت ولی به پدرش در کنار کشاورزی کمک می‌کرد و اگر کس دیگری نیاز به کمک داشت به کمک او می‌شتافت. مدتی از ازدواج او نگذشته بود که قصد عزیمت به جبهه‌های جنوب کرد.

وی بار دیگر قصد عزیمت به جبهه‌های جنگ را داشت و قبل از آن در تاریخ 5 شهریور 1362 وصیت نامه خود را نوشت.

شهید سبزعلی خداداد در عملیات قدس 1 و عملیات والفجر 4 با مسئولیت فرماندهی گردان مسلم بن عقیل (ع) شرکت کرد. در عملیات والفجر 4 از ناحیه سر مورد اصابت ترکش قرار گرفت و پس از بهبودی در این عملیات به عنوان فرمانده تیپ 2 در یکی از محورهای عملیاتی لشکر ویژه 25 کربلا شرکت کرد.

او در این عملیات مسئولیت هدایت چهار گردان ابوالفضل (ع)، امام سجاد (ع)، قمر بنی هاشم (ع) و امام موسی کاظم (ع) را بر عهده داشت.

بعد از شش ماه در تاریخ 17 اسفند 1362 به بابل بازگشت اما باز طاقت ماندن در پشت جبهه را نداشت و دیری نپایید برای چندمین بار در تاریخ 27 فروردین 1363 به سوی جبهه شتافت. این بار همسر و فرزندش را برای سهولت کار به اهواز برد تا کمتر به زادگاهش بابل بیاید.

خداداد فرماندهی گردان‌های 1 و 2 انصار الحسین (ع) را بر عهده داشت و در عملیات‌های قدس 1 و والفجر 8 (آزاد سازی شهر فاو) در بهمن 1364 شرکت کرد . عملیات بعدی که خداداد در آن شرکت کرد عملیات کربلای 1 (آزاد سازی شهر مهران) در تیر ماه سال 1365 بود.

سرانجام خداداد، فرمانده گردان‌های انصار الحسین (ع) در 9 آذر 1365 در حالی که برای شناسایی منطقه عملیات کربلای 4 رفته بود بر اثر اصابت ترکش خمپاره شصت به پشتش به شهادت رسید.

پیکر سردار شهید سبزعلی خداداد فرمانده تیپ مالک اشتر مریوان، گردان‌های مسلم و انصار لشکر ۲۵ کربلا که در دوران دفاع مقدس به علی چریک معروف بود، پس از انتقال به زادگاهش در گلزار شهدای بابل به خاک سپرده شد.