نام پدر : عباس
تاریخ تولد :1336/02/10
تاریخ شهادت : 1360/01/16
محل شهادت : مریوان

وصیت نامه

*توصیه نامه شهید سبزعلی خدابخش زیدی*

 

به شما عزیزان توصیه می کنم از حرام دوری کنید تا شیطان از وسوسه کردن تان ناامید شود. وقت خود را به بطالت نگذرانید و برای کسب روزی حلال تلاش کنید تا خانواده تان در رفاه قرار بگیرند.کسی راکه برای دوستی انتخاب می کنید با ایمان باشد تا شمارا به انجام کار خیر ترغیب کند و مانع کار اشتباه تان شود.هرگز نماز را سبک نشمارید؛چرا که نماز مایه ی بقای جان و دستگیر انسان به موقع خطر و نجات آدمی از شر است.                                                                                           


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

سبزعلی خدابخش زیدی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

10/2/1336 ـ روستای زیدی دهستان اشکور علیا

3- نام و شغل پدر :

عباس ـ کارمند بیمارستان

4- نام و شغل مادر:

نجمه حسین پور ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

5 فرزند ـ اولین

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

مذهبی ـ از لحاظ اقتصادی در سطح متوسط داشتند                                

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ـــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

روستای خوبانرزگاه ـ تنکابن

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

به علت نبود امکانات تا کلاس ششم ابتدایی تحصیل کرده و دیگر ادامه نداد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

کافیه پرویزی ـ 1358

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

1 فرزند ـ مجتبی

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

با پدر و مادر به احترام رفتار می کرد، با همسر خود علاقمند بود، در کارها کمک می کرد، فرزند او نوزاد بود که ایشان به شهادت رسیدند .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

اصلی

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

جهادسازندگی

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

راننده

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

شرکت در راهپیمایی ـ پخش اعلامیه های امام ـ از تهران به تنکابن آمدند

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

فرمانده پایگاه مقاومت بود . تشویق جوانان برای رفتن به جبهه ، جمع آوری کمک  های مردمی

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود :

با منافقین درگیر می شدند و حتی در چند مورد به شکستگی سر و دست شهید منجر شد.

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد : ــــــــــــ

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

بسیج

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

مریوان ـ 16/1/60

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

گلزار شهدای تنکابن

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

خصوصیات اخلاقی شهید: منضبط، اهل کمک به دیگران ، وفای به عهد ، خوش خلق ، پاک

شهید در جهاد سازندگی هم فعال بودند .

برادرخانم شهید- محمدعلی پرویزی می گوید: شهید قبل از راننده  دریک شرکتی در تهران بود ، بعضی اوقات به تنکابن می آمد و اعلامیه و عکس امام می آورد . بچه ها و دوستانش را جمع می کرد و از اوضاع و احوال تهران برایشان تعریف می کرد و آنان را تشویق به تظاهرات می کرد گاهی اوقات سازماندهی بسیار خوب و قوی در بین جوانان انجام می داد  و آنها را آماده برای  تظاهرات می کرد .من در قزوین سرباز بودم ، روزی آمد  پیش من و اطلاعیه و نوار و عکس امام را به من داد و من هم آنها را به هر طریقی که شد وارد پادگان کردم در بین سربازان پخش کردم و آن ها را نسبت به مسائل سیاسی و روز مره آگاه می نمودم .

پوران پرویزی- دختر عموی شهید می گوید : با توجه که ، خانواده ای متشرع و بسیار مقید به انجام واجبات و ترک محرمات بودیم هر زمان که به منزل پدرمان می آمد پیرامون مسائل شرعی برای ما تعریف می کرد . تازه انقلاب شده بود منزل پدرم آمد و یک هدیه به من داد . من خیلی خوشحال شد م و هدیه را باز کردم دیدم روسری است گفت:« این را به تو هدیه کردم که تا آخر عمر حجاب را رعایت کنی  و از مسائل عفاف و حجاب دوری نکنی که خدا زنان بی حجاب و بد حجاب را دوست ندارد» و حرف او آویزه گوشم شد و همیشه به یاد او چادر و حجاب خودم را رعایت می نمایم .