نام پدر : صادق
تاریخ تولد :1344/04/16
تاریخ شهادت : 1362/12/05
محل شهادت : چیلات-دهلران

وصیت نامه

1.    ای ابرقدرتها و مزدوران داخلی و خارجی بدانید که ما از کشته شدن در راه خدا باکی نداریم و شما اگر بدنم را تکه تکه کنید و تکه تکه های بدنم را بسوزانید و گردهای بدن سوخته را در دریا بریزید، آب دریا ندای (( الله اکبر امام خمینی رهبر)) را سر خواهد داد.

3.    ای منافقان بدانید که اگر ما کشته شویم کسانی هستند هنوز که امام را یاری کنند.

4.    ای مردم! من از شما می خواهم به جان رهبر ما دعا کنید و جبهه ها را خالی نگذارید و از کشته شدن در راه خدا باکی نداشته باشید.

5.    ای کاش هزاران جان داشتم و در راه خدا ایثار می تمودم، چون نعمت خدا بی شمار است و هیچ احدی نمی تواند شکر نعمت خدا را به جای آورد.

5. ای خانواده ام پیام من به شما این است که اگر می خواهید گریه بکنید در بین خانواده شهدا گریه کنید و در پیش مردم گریه نکنید.

وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

علی اکبر خانجانی جلودار ـ هوشنگ

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

16/4/1344 ـ روستای کشتلی پایین محله ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

صادق خانجانی ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

خدیجه میرزایی ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

7 فرزند ـ شهید فرزند سوم می باشد .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده ای مذهبی متولد شد .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

شهید به مکتب خانه جهت آموزش و فراگیری قرآن می رفت .

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان : ـــــــــــــ

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی شهید بابایی ـ بابل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان شهید بهشتی  ـ بابل ـ رشته علوم انسانی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ــــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

شهید به پدر و مادر خود محبت و مهربانی می کرد .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

محصل

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره) ، شهید مطهری بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در تظاهرات شرکت می کرد .

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

 در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

15/11/62 ـ بابل ـ سپاه ـ کردستان ـ آفندی

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

15 روز

4- مسئولیت در جبهه :

تک تیرانداز

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

دهلران ـ چیلات ـ 5/12/62 ـ عملیات والفجر 6

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

شهید جاویدالاثر می باشد .

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

برادر شهید : شهید با توجه به سن و سال کم و حال و هوای آن زمان دارای حجب و حیای خاصی بود . بسیار متواضع و فروتن بود . دارای صداقت و سلامت اخلاق بودند .

برادر شهید : اوایل انقلاب نیمه دوم سال 1357 که ما در روستا زندگی می کردیم چون قبلاً ساکن شهر بابل بودیم و تازگی به روستا آمدیم و در آن زمان راهپیمایی به صورت خودجوش  انجام می گرفت و شهید در آن موقع سن کمی داشتند حدود 10 تا 13 ساله بود که پدر حاضر نبود او در تظاهرات شرکت کند اما او بسیار تمایل داشت با پای پیاده از روستا تا بابل رفت و در راهپیمایی شرکت کرد . در میان جمع پدرم او را دید و بعد از راهپیمایی او را با خود به منزل آورد.