نام پدر : غلامحسین
تاریخ تولد :1348/06/30
تاریخ شهادت : 1365/10/04
محل شهادت : ام الرصاص

وصیت نامه

1 – و شما ای [برادران ] به حرف های پدر و مادر گوش کنید ، پاسدار اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران باشید و همیشه رهرو انقلاب و ادامه دهنده گان راه سرخ شهدای کربلا و شهدای ایران اسلامی باشید .
2 – شما ای فامیلان و آشنایان ! از شما می خواهم که در خط امام باشید و امام را یاری کنید . بدانید هر کسی راه امام را طی کند آینده ی روشن و درخشانی دارد و شما ای دوستان از شما می خواهم که علی اکبر وار زندگی کنید ... و دنبال کارهای زشت و دنبال هواهای نفسانی نروید که جز گمراهی چیز دیگری نیست .
3 – ای خواهران عزیز و گرامی ام ! ... حجابب اسلامی را رعایت کنید و زینب وار زندگی کنید .

زندگی نامه

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

حجت الله حیدری  مزرس

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

30/6/1349 ـ آمل

3- نام و شغل پدر :

غلامحسین ـ باغدار

4- نام و شغل مادر:

شهربانو رضایی ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

7فرزند ـ فرزند پنجم بودند .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی و زحمت کش متولد شدند..

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ــــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان ابتدایی آیت الله فرسیوـ آمل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ـــــــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

در کارهای کشاورزی به پدر خود کمک می کردند . شاگرد مکانیک هم بودند .

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید بعد از دوران ابتدایی دیگر ادامه تحصیل ندادند .

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت. با همه ی افراد خانواده بسیار صمیمی و مهربان بودند و نسبت به آن ها احساس مسئولیت می کرد. خواهرش می گوید در کار خانه سازی به ما کمک می کرد و می گفت دیگر پول کارگر ندهید .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

مکانیک

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ـــــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

در مسجد و پایگاه محل فعال بود و در جمع آوری کمک برای رزمنده فعالیت می کردند  .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

6/12/64 الی 20/1/65

15/6/65 الی 4/10/65

25/10/64 الی 5/12/64 دوره آموزشی مدت 40 روز

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

5ماه

4- مسئولیت در جبهه :

مکانیک ـ  کمک آرپی جی

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

4/10/65  ام الرصاص ـ عملیات کربلای 4

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

14/3/68 ـ چند سالی مفقود بودند . امام زاده ابراهیم آمل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

 

پدر شهید : زمانی که مدرسه تعطیل شد حجت با برادرش علی رضا نزد من می آمدند توی باغ و کار می کردند و من هفته ای 10 تومان به آن ها می دادم زمانی که من به نماز جمعه می رفتم این دو برادر همیشه همراه من بودند و می گفتند این پول هایی را که شما به مادادی را می خواهیم برای رزمندگان جبهه بفرستیم من به آن ها 20 تومان دادم . این های نامه ای به حضرت علامه حسن زاده آملی نوشتند که ما هفته پیش پیش پدرم کار کردیم و این مزد را به مادادند و ناقابل است می خواهیم برای رزمندگان جبهه بفرستیم حضرت علامه در آن زمان امام جمعه بودند . ایشان بسیار شهید و برادرش را تشویق کردند  و آقا در نماز جمعه اعلام کردند که آقایان پول حجت ها و علیرضا ها  هست که این جبهه را نگه می دارد .

دفعه آخری که می خواست به جبهه برود با همه بستگان و اقوام خداحافظی کردو گفت این دفعه آخر است و دیگر بر نمی گردم .

فاطمه - خواهر شهید : در آن دوران نفت کم بود و همسایه ما نفت نداشت حجت آمد و به مادرم گفت اگر نفت داریم به همسایه برسانیم نیاز دارد . مادرم گفت کمی بیشتر نیست ایشان گفتند همان قدر را تقسیم کن بین ما و آنها و خودش نفت را برد به آن ها داد .

روزی با کیک آمد به خانه به او گفتیم این کیک به چه مناسبت است گفت این کیک عروسی من است و  دیگر گلایه نکنید من به شما کیک عروسی ندادم و همه را تقسیم کرد و با شوخی آن روز خوردیم .

بار آخری که می خواست به جبهه برود به منزل ما برای خداحافظی آمد . بعد از احوالپرسی به من گفت بیا داخل حیاط کارت دارم من هم رفتم و در گوشه ای ایستاد گفت:« می خواهم به تو امانتی بدهم اگر شهید شدم این را به پدر و مادر بده .» من ناراحت شدم گفتم این چه حرفی است حالا حالاها جبهه به شما نیاز دارد  ایشان گفت می دانم که این بار بر نمی گردم و شهید می شوم و وصیت نامه را بعد از من به پدر ومادر بده ایشان رفتند من به علت کسالت نتوانستم  بدرقه شان کنم . دیگر برنگشت و شهید شد و من هنوز افسوس می خوردم که ای کاش به بدرقه اش می رفتم.


وصیت نامه

اسکن وصیتنامه درقسمت تصاویرموجودمی باشد


زندگی نامه

اسکن زندگینامه درقسمت تصاویرموجودمی باشد