نام پدر : یعقوب
تاریخ تولد :1342/03/01
تاریخ شهادت : 1362/05/17
محل شهادت : مهران

وصیت نامه

بسمه تعالی

رحمت خدا به مادرانی که جوانان نیرومند خود را به میدان دفاع از حق فرستاد و به شهادت ارجمند آنان افتخار میکند. امام خمینی

و لا تحسبن الذین قتلو ف سبیل ا... اموتا بل احیاء عند ربهم یرزقون: کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندارید بلکهآنها زندگانی هستند که در نزد خدای خویش روزی میخورند.

(بنام ا... پاسدار خون شهیدان و سلام بحضور رهبر کبیر انقلاب ایران امام امت)

آری برادر من سربازم سربازی که از دشتهای سرسبز شمال گرفته تا هوای گرمسیر خوزستان آمده ام که به جهانیان ثابت کنم که اسلام فرزندانی دارد که از مکتب و ناموسشان دفاع میکند. و از دیگر برادران سربازم میخواهم که پرچم اسلام را در سراسر جهان به اهتزاز در اورده تا با خون خودمان این مزدوران بعثی و کفار صدامی و آمریکائی را از سرزمین اسلامی خود بیرون کنیم مولایمان علی)ع( میفرماید :ذلیل مردان کسانی هستند که بیگانه ای بر کوچه وخیابان آنها تاخت و تاز کنند و آنها بیخیال باشند. ولی بنده امروز فرمایشات مولا و صاحبان ولی عصر عج و نائب بر حقش رهبر کبیر انقلاب را تا پای جان انجام دادم و انجام داد چون بقول امام عزیزمان مکتبی که شهادت دارد اسارت ندارد. یک عرض به پدر و مادر و همسر و برداران و خواهران و دیگر اقوام و خویشان خود دارم که اگر من شهید شدم هیچگونه ناراحت نباشید و بر سر قبر من گریه نکنید چون که در صحرای داغ کربلا کسی نبود بر سر قبر آقا امام حسین(ع) گریه کند. ولی باز هم سخنی دیگر برادرانم دارم ای برادران شما امید آینده این انقلاب و امام هستید و شما وارث خون شهیدان میباشد تا میتوانید راه شهیدان را ادامه دهید تا خداوند متعال شما را پیروز موفق بگرداند. بنده بفرمان بزرگ رهبر مسلمانان جهان و مرجع عالیقدر حضرت امام خمینی به جبهه حق علیه باطل یعنی غرب کشور(مهران) شتافتم و امید است که خون ما نهال نوپای انقلاب اسلامی را بارور نماید. ان شاا.. شهادت ما موجب آگاهی و رشد فکری جامعه اسلامی گردد و در ضمن از شما ملت شهید پرور و قهرمان ایران زمین میخواهم که پشتیبان روحانیت مبارز و متعهد و در خط امام و اسلام با شهید که هستید و بقول امام عزیزمان این روحانیت بود که تا کنون اسلام را زنده نگه داشته است، آری مادر جان میدانم که داغ فرزند برای مادران خیلی مشکل است ولی من از شما مادرم انتظار دارم که مانند بانوی بزرگوار اسلام یعنی حضرت زینب(س) در برابر مشکلات و داغ مقاومت نموده و سکوت را تا حد امکان مراعات کرده تا دشمنان اسلام و قرآن یعنی منافقان کوردل خوشحال نشده و بدانند که در هر زمانی مادران چون شما پیرو حضرت زینب(ع) هستید و از شهادت فرزندان خود افتخار کرده  و هدیه به اسلام و دین قرآن میکنید و باز هم بقول امام امت مکتبی که شهادت دارد اسارت ندارد. من پس از سه ماه آموزشی  در پادگان امام شهر(شاهرود سابق) تقسیم و به جبهه های غرب کشور یعنی جبهه های مهران اعزام شده ام و امیدوارم بتوانیم آنچه خداوند منان خواسته آن است خدمت کرده و با تمام وجودمان یعنی تا آخرین قطره خون در مقابل این صدامیان کافر و مزدوران آمریکائی و از خدا بی خبر بجنگم و برای آزادی از سرزمینهای اسلامی و حفظ دین و قرآن و وطن و ناموس و همچنین برای سرکوبی متجاوزان روانه جبهه ها گشته ام و چون در سنگرهای نبرد با بعثیان عراق هستیم و از مرگ افتخار آمیز یعنی شهادت که برای برپائی دین مبین اسلام و آزادی کشور است افتخار کرده و باکی نداریم لذا در همین رابطه وصیت نامه ای برای خود نوشته ام امیدوارم که ان شاا... نباشد اسلام بمن یک امر مهم وا داشته لذا از همسنگران و از برادران فداکار و سرباز میخواهم که بعد از شهادتم با تلاش بگیر پرچم لاله الا الله را بر این سرزمین مقدس اسلامی به اهتزاز درآوردند و تا آخرین قطره خون خود بر علیه متجاوزان بجنگند و چون من آخرین لحظات حیات خودم را به امر امام بزرگوارم یعنی خمینی نائب بر حق امام زمان(عج) دفاع کردم تا خداوند از من راضی و خشنود باشد و همانطوری را که امام امت فرمود شهادت افتخار ماست و او شهادت ترس نداریم چون من علاقه زیادی به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران داشتیم اسم پسرم را روح ا... گذاشتم و پس از شهادت من از شما پدر و مادر و همسر و برادران و خواهرانم میخواهم که پسرم روح ا.. را طوری تربیت اسلامی کنید که وقتی به سن بلوغ رسید اسلحه به زمین افتاده مرا بردارد و با این متجاوزان و از خدا بی خبران بجنگد و مانند  پدرش با آنها مبارزه کند و یاور خوبی برای امام و انقلاب اسلامی ایران باشد و از برادران حزب ا... و هم محلی هایم میخواهم که پرچم لااله الاا... را برتمام این سرزمین اسلامی و تمام جهان برافراشته کنند و امام را هیچوقت تنها نگذارید و همیشه امام را دعا کنید و ان شاا.. پیروزی از آن شماست. در ضمن اگر شهادت نصیبم شد مرا در قبرستان کاردگرمحله در کنار شهید سیدخلیل حسینی و حبیب ا.. توکلی دفن نمائید در خاتمه باز میگویم پدر و مادر و برادران و خواهرانم  از شما میخواهم اگر من شهید شدم هیچگونه ناراحت نباشید و گریه نکنید تا اینکه دشمنان اسلام و انقلاب خوشحال نشوند.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

خدایا خدیا تو را بحق زهرا رزمندگان ما را پیروزشان بفرما


وصیت نامه

شهید سبحان حیدری در تاریخ 01/03/1342 دیده به جهان گشود. وی تا پایه دوم راهنمایی تحصیلات خود را ادامه  داد و پس از آن ترک تحصیل کرد و به کار کشاورزی پرداخت. او در دوران نوجوانی در پایگاه مقاومت بسیج حضور داشت. شهید حیدری با اینکه از خدمت مقدس سربازی معاف شده بود، علاقه مند برای خدمت بود و اولین بار در سن 18 سالگی به جبهه اعزام شد. ایشان با وجود همسر و فرزند مریض خود هر بار فرمان امام خمینی (ره) را لبیک گفته و به سوی میدان می شتافتند. ایشان علاقه خاصی به امام داشتند و قبل از به دنیا آمدن فرزندشان نام او را روح الله گذاشتند. سرانجام شهید سبحان حیدری در تاریخ 25/05/1362 و در عملیات والفجر3 منطقه مهران به فیض شهادت نائل آمدند. پیکر مطهر ایشان در روستای کاردگر محله فریدونکنار به خاک سپرده شده است.