نام پدر : سید ذبیح الله
تاریخ تولد :1342/02/16
تاریخ شهادت : 1361/02/10
محل شهادت : خرمشهر

وصیت نامه

. مادرم! مبادا در مرگم گریه کنی ... بلکه دلیرانه صبر نما چون که مصلحت خدا بود. ( الله مع الصابرین) خدا با صابران است.
2. بعنوان یک برادر کوچک شما عرض می کنم که مبادا ذره ای از خط امام که همان خط راستین امام است منحرف شده ... پیرو خط امام باشید و برای مسائل دین اهمیت قائل شوید.
3. سعی کنید نماز اول وقت بخوانید و از گناه بپرهیزید که قلب را سیاه و چرکین می کند.
4. از رفیق های ناصالح دوری کنید چرا که آدم را بطرف خودش می کشاند.
5. بسیار درس بخوانید تا خودکفا شویم.
6. همیشه به نماز جمعه بروید چرا که نماز جمعه حج مستضعفان است.

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

سید احمد حمید زاده

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1342 ـ روستای دیوکلا ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

سید ذبیح الله ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

سیده بی بی کریمی ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

6 فرزند ، شهید فرزند دوم بودند.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی و زحمت کش و کشاورز به دنیا آمد .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

شهید درس حوزوی خواندند . شهید قرآن را نزد مادرش آموخت

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):

شهید برای تحصیل درس حوزه به قم مهاجرت کرد.

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان : ـــــــــــــ

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ـــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان عمو اکبر دوخت ـ بابل

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

شهید در اوقات فراغت به پدر و مادر کمک می کرد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید تا مقطع اول دبیرستان تحصیل کرده و به مدت 4 سال در حوزه علمیه رستم کلا بهشهر بودند و بعد به حوزه علمیه  آیت الله گلپایگانی در قم رفتند .

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

نسبت به پدر و مادر مهربان بود .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

محصل ـ طلبه

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره ) و شهید بهشتی بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

شهید در تظاهرات و پخش اعلامیه فعالیت داشت.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

در بسیج حوزه فعالیت داشتند .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

 در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

2/10/59  ـ بابل ـ سپاه ـ سوسنگرد

10/1/60 ـ  قم ـ سپاه ـ مریوان

5/10/60 ـ قم ـ سپاه ـ سرپل ذهاب

7/1/61 ـ قم ـ سپاه ـ خرمشهر

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ـــــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

1بار از ناحیه دست ـ اصابت تیر

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد :

والفجر 8

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

2/3/61 ـ خرمشهر ـ اصابت ترکش

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

4/3/61 ـ گلزار شهدای روستای دیو کلا بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

مادر شهید : شهید به امام علاقه زیادی داشت حتی برای رفتن به جبهه از ما اجازه نگرفت  ما آن زمان در مکه بودیم  و من برایش نامه فرستادم که پدرت راضی نیست و ایشان گفتند: اسلام  پدر و مادر را نمی شناسد. چرا آن وقت می گویید  که اگر ما دوره امام حسین بودیم او را یاری می کردیم؟  الان همان دوره است من باید حسین زمانم را یاری دهم .

برادر شهید : شهید بسیار متواضع و فروتن و دارای حجب و حیا ، امانتداری ، حفظ اسرار ، سعه صدر ، اخلاق در عمل ، صداقت ، صفا و صمیمیت ، گشاده رویی ، نظم و انضباط و وقت شناس بود حق الناس را رعایت می کرد . با قرآن مانوس بود و در نماز جماعت شرکت می کرد . تابع فرمایشات امام بود .

مادر شهید : شهید در کار کشاورزی همراه ما به مزرعه می آمد و کار می کرد وقتی به خانه بر می گشتیم  او خسته بود و می خوابید و قبل از خواب به من سفارش می کرد که اگر با صدای زنگ ساعت بیدار نشدم آب به سر و رویم بزن  و مرا بیدار کن و من برنامه دارم و من نمی دانستم که او می خواهد نماز شب بخواند. 


وصیت نامه

 
 
«روحاني شهيد: سيد احمد حميدزاده»
 
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
اين جانب سيد احمد حميد زاده به حقانيت خدا و 124 هزار پيامبر و دوازده امام و معاد شهادت مي دهم و دين مبين اسلام را پذيرفتم. 
صلوه العشق ركعتان لا یصح وضوئهما الا بالدم.
نماز عشق دو ركعت است وضوي آن صحيح نمي‌باشد، مگر به خون.
اللهم ارزقني توفيق الشهاده في سبيلك، اللهم اغفر ذنوبي كلها بحق محمد و آل محمد. 
اللهم ارزقني في الدنيا زياره محمد و آل محمد سيّما صاحب الزمان و في الاخره شفاعه محمد و آل محمد. 
اينك چند سطري از وصيت‌نامة خود را كه عازم جبهه مي‌باشم مي‌نويسم:
سلام بر منجي انسان‌ها، حضرت مهدي -عجل الله تعالي فرجه- و رهبر انقلاب، امام خميني.
 ديديم كه سربازان اسلام در عيد سال 1361 ]ايام نوروز[ چه پيروزي چشم گيری به دست آوردند و آمريكا و ديگر نوكران جيره خوارش را نا اميد كردند و چه خوب فرمود رهبر عزيزمان كه «من از دور، دست شما را مي‌بوسم و بر اين بوسه افتخار مي كنم» اي منافقين! اين اسلام است كه رهبر يك ملت بلكه رهبر جهان ]اسلام[ چه قدر تواضع مي‌كند و چنين مي فرمايد. و يا درباره كودك سيزده ساله كه خود را زير تانك برد و فرياد زد: من حاضرم زير تانك تكه تكه شوم ولي زير بار استعمار و استثمار شرق و غرب نمي روم.]مضامين بلندي فرمودند[
آري، چنين رهبري در تاريخ اسلام نبود و يا كم نظير بود.
اي روح خدا كه ذره ذره وجودت براي خدا و براي ملت و اسلام و قرآن است! به نام مقدست سوگند ياد مي كنم كه از حيثيت اسلام و قرآن كريم و از ولايت فقيه دفاع كنم و فرياد مي‌زنم: اي امريكاي جنايت‌كار! اي شوروي ذليل و اي اسرائيل غاصب! امام زمان –عجل الله تعالي فرجه- نایب بزرگوارش خميني بت شكن را به جاي خود فرمانده ملت قرار داد و چنانچه با اين ملت مقابله نمايند از دست اين مظلومان تودهني خواهيد خورد كه ديگر اثري از شما در روي زمين وجود نداشته باشد.
من اكنون به فرمان امام امت اسلحه به دوش مي‌گيرم و براي مبارزه با جور و ظلم و تجاوز راهي مشهد شهادت ]جبهه[ مي شوم. 
با كمال ميل همه چيز خود را در راه احيای سنّتهاي الهي خواهم داد و در راه خدا به جز اين خون ناقابل چيز ديگري ندارم كه تقديم كنم. خدايا! آرزوي ديرينة من شهادت در راه توست چرا كه در «اشرف الموت قتل الشهاده» شرافتمندترين مرگ‌ها شهادت است و اين كه در قرآن فرمود: «و لاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»(آل عمران /169) و در آيه ديگري فرمودي: «و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله اموات بل احياء و لكن لا تشعرون» (بقره/154) خدايا! مرا به آرزويم كه شهادت است برسان(آمين) چرا كه امام خميني فرمود: بدانيد اگر شهيد شويد موفقيد و اگر هم بر دشمن پيروز شويد باز هم موفقيد، اين سرّ پيروزي صدر اسلام است. 
ما زنده برآنيم كه آرام نگيريم                          موجيم كه آسودگي ما عدم ماست
و شما اي پيام رسانان خون شهيدان و اي كساني كه رسالت زينبي داريد! پيام ما و پيام تمام شهيدان را به گوش جهانيان برسانيد و پيام مان را به رنج‌ بردگان و زحمت كشان برسانيد.
به خواهر و مادرم وصيت مي‌كنم كه در مرگم غمگين نباشيد و چون زينب -آن كوه عظيم- شجاع و بردبار باشيد و حقيقت را ببينيد و از رفتن من شاد باشيد، زيرا من مي‌ميرم تا به كاروان شهيدان بزرگوار و آن بزرگ مردان راستين اسلام آن بندگان صالحي كه جان خود را به خداوند تبارك و تعالي تقديم نمودند مي‌پيوندم. خداوندا! مرا شهيد بميران تا شايد خون ناچيز من كمكي باشد براي تداوم انقلاب اسلامي كه شكست ناپذير است. خداوندا! مرا به آرزويم كه شهادت است برسان كه آخرين حد نهايي تكامل انسان است.
آن كس كه تورا‌شناخت جان‌را‌چه كند              فرزند و عيال و خانمان را چه كند
ديوانه   كني هر   دو  جهانش  بخشي              ديوانه  تو هر دوجهان را چه كند
اي ملت حزب اللهي! از امام خميني اطاعت كنيد و بس و از اختلاف بپرهيزيد و ديگران را به وحدت دعوت كنيد، استقامت و پايداري ما را نجات خواهد داد و پيروزمان خواهد كرد. مبادا خداي ناكرده سست و غمگين شويد، نه هيچ‌وقت اين طور نباشيد چرا كه ما معتقديم بندگان صالح و شايسته‌ي خداوند وارثان زمينند و اين وعده الهي است كه هيچ وقت تغييري در آن به وجود نخواهد آمد. 
در هر كجا كه هستيد از روحانيت مبارز دفاع كنيد تا اسلام را به تمام جهانيان بشناسانند و اي ملت غيور ايران! فرياد مي‌زنم ]اين را بدانيد[ روزي كه روحانيت شكست بخورد اسلام شكست مي خورد، اين روحانيت بود كه اسلام را به اين جا رسانيد. اصلا پيامبران ما روحاني بودند و لذا مي بينيم كه منافقان سعي دارند تا مردم را به روحانيت بدبين كرده و آنها را جدا بكنند ولي به كوري چشمشان رهبري آگاه و هوشيار و تيزبين و دوربين ]مدبّر[ همچون امام خميني داريم كه از روحانيت مي باشد و رئيس جمهوري هم چون حجه الاسلام و المسلمين سيد علي خامنه اي داريم كه روحاني مي باشد و رئيس مجلس داريم كه روحاني مي‌باشد و بيش از %50 نمايندگان مجلس روحاني مي باشند و فقهای شوراي نگهبان نيز همه روحاني هستند.  به كوري چشم دشمنان، ملّت ما روحانيت را شناختند و آن‌ها را الگوي خود قرار دادند.
 اي گروهك‌هاي ضد اسلام و خدا! تا دير نشده از سر راه اين امت دور شويد و گرنه سيل خروشان حزب الله، شما گنداب‌هاي متعفّن را از سر راه برخواهد داشت. شما كه دم از خلق مي زنيد نمي‌دانيم كدام خلق، ‌خلقي كه هم چون سيلي خروشان در نماز جمعه ها شركت مي كنند، خلقي كه زير موشك‌هاي دوربرد دشمنان رنج مي‌برند، خلقي كه با دشمنان اسلام مي جنگند و...
برادران و خواهران! در كنار فرزندان شما كه در جبهه ها به سر مي برند، از منافقين و خلقي‌هاي روباه صفت خبري نيست؛ چرا كه جبهه هاي حق عليه باطل جايگاه عشّاق خداست. 
پدر عزيزم! گر چه نتوانستم فرزند خوبي برايت باشم، اما همين قدر لياقت پيدا كردم كه كشته شوم تا اماممان بماند و به راه راست قدم نهاده باشم. شما پدر بزرگوارم مبادا ناراحت شوي، بلكه در تشييع من پيشاپيش تشيیع كنندگان باشيد، حتّي وصيت مي‌كنم در تشييع من و حتي در منزلمان سرود پشت بلندگو پخش كنيد، چرا كه من به هدف و مقصودم كه لقاءالله باشد رسيدم( مرا ببخش از نافرماني‌هايي كه كردم)
به همة برادران توصيه مي كنم به مسائل دين اهميت قائل شويد. سعي كنيد نماز را اوّل وقت بخوانيد. از گناه بپرهيزيد كه قلب را سياه و چركين مي‌كند. از رفيق‌هاي ناصالح دوري كنيد، چرا كه آدم را به طرف ]بدي‌هاي[خودش مي كشاند. تمام كارهايتان براي خدا باشد. هميشه به نماز جمعه برويد، چرا كه نماز جمعه حجّ مستضعفان است و دشمن از نماز جمعه‌ها مي‌ترسد و لذا سعي دارند كه ائمه جمعه را ترور كنند و ...
به خواهرانم توصيه مي كنم كه حجاب و عفّت را حفظ كنند. بايد در آينده پرورش دهنده ي افرادي باشند كه حافظ اسلام و قطره قطره خون شهدا باشند. 
پدر و مادرجان! اولاً بگويم من امانتي بودم از طرف خدا به شما و اينك وقت آن رسيد كه مي خواهد امانت رااز شما بگيرد. ثانياً همه مي‌دانيم كه آخر بايستي بميريم، امّا چه بهتر كه در سنگر بميريم كه اين آرزوي ديرينه خيلي از برادران مي باشد چنان چه برادر رزمنده اي مي گويد:                                                                                          
 
اگر قرار باشد كه من آخر بميرم                       دلم خواهد كه در سنگر بميرم
 
و همة پدران و مادران بايد بدانند كه فرزندانشان امانتي به دستشان هستند، بايد كمال جدّيت را در تربيت فرزندان خود بكنند همان طور كه اسلام مي فرمايد نبايد امانت را خيانت كرد. خدا هم تمام فرزندان شما را با روحي پاك و خالص به شما امانت داد، بايد شما همان جور برگردانيد. 
ملّت غيور ايران! شما در پشت جبهه نگذاريد اين منافقين توطئه بكنند، چون تا ساية امام بر سر ماست كسي كاري نمي تواند بكند. چون اين امام است كه كارترها را به لرزه در آورده و كاخ  ظلم را بر سرش خراب كرد.
آري، امشب شب عاشوراست و ديشب شب تاسوعا بود. برادران فرياد مي زنند: «شب عاشورا است امشب» فردا روز عاشورا است و ده‌ها برادران به خاك و خون مي غلتند. آري، شب عاشورا چه شب خوبي است. امشب همه رزمندگان در سنگري كه سر انسان به سقف مي‌خورد نماز شب مي‌خوانند. امشب عاشوراي حسينيان است و همه دارند قرآن مي‌خوانند و با خداي خودشان راز و نياز دارند، امشب شبي است كه ده‌ها برادر به آرزوي ديرينة خود مي رسند، بهتر بگويم امشب شب دامادي است، شبي است كه همه برادران ذوق و شوق ديدار معشوق خود را دارند و.... 
آري، امشب شب موعود است، شبي است كه همه فرياد «اللهم ارزقنا توفيق الشهاده في سبيلك، اللهم ارزقنا في الدنيا زياره محمد و آل محمد و في الآخره شفاعه محمد و آل محمد، اللهم اغفر ذنوبي كلها بحرمه محمد و آل محمد يا غفار يا غفار يا غفار» بر لب دارند. آري، شهادت افتخار است و همه برايش ثانيه شماري مي كنند.
به خانواده‌ام، به پدر و مادر و برادر و خواهرانم توصيه مي‌كنم اگر جنازه‌ام بر نگشت هيچ غم و اندوه به خود راه ندهيد و اگر جنازه ام آمد در پيشاپيش تشييع كنندگان حركت كنيد و هيچ غم و اندوه به خود راه ندهيد.. هرگز پيراهن سياه نپوشيد و مبادا لطمه به صورت خود بزنيد، هر كس به شما گفت «تسليت عرض مي كنم» بگوئيد تبريك عرض مي‌كنم، زيرا من به آرزويم رسيده ام. شب اوّل قبر تا مي شود به برادران و خواهران سفارش مي كنم لااقل دو ركعت نماز وحشت برايم بخوانند. در مراسم ختم من از هر گونه تجمّلات و پذيرايي‌ها خودداري كنيد و پول اين خرجي‌ها را به جنگ زدگان بدهيد و به جبهه ها بفرستيد. در مجلس ختم من از توده هاي مستضعف دعوت به عمل آوريد. 
اين دعا را هميشه و در همه حال بخوانيد: 
خدايا، خدايا،‌تا انقلاب مهدي، تو را به جان مهدي، تو را به حقّ شهدا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار.
دعا براي فرج امام زمان-عجل الله تعالي فرجه- بكنيد. دعاي كميل و دعاي توسل را حتماً بخوانيد و دعا براي رزمندگان و پيروزي اسلام عزيز بكنيد.
اگر كسي حقي بگردن من دارد ان شاءالله مرا ببخشد و من هم او را مي بخشم.
 
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته.
سيد احمد احمد زاده پنجشنبه 9/2/61.
 
 
 
 
 
 
 
استان: مازندران           شهرستان: بابل          تولد:  1342          شهادت: 10/02/1361-خرمشهر- اهواز

زندگی نامه

 
 
 
 
روحانی شهید: سید احمد حمیدزاده
 
شهادت، جان مایه انقلاب اسلامی است و قوام وحیات نهضت ما، درخون شهید است. رمز آن که سید الشهدا-علیه السلام- راخون خدا می خوانند درهمین جا است. خون پیکره حق در طول تاریخ از قلب عاشورا است و اگر حقیقت را بخواهی. هنوز روز عاشورا به شب نرسیده است. کاروان تاریخ روان است و یاران عاشورایی سیدالشهدا -علیه السلام- یکایک از صلب پدران و رحم مادرانشان پای به سیاره زمین می گذارند و در زیر خیمه های پشمینه و یا خانه هایی کاه گلی بزرگ می شوند و خود را به صحرای کربلا می رسانند.
 «سید احمد حمیدزاده» نیز از این خیل است. در سال 1342 در خانواده ای مذهبی و کشاورز در محله دیوکلا از توابع شهرستان بابل دیده به عرصه جهان گشود. دوران ابتدایی و راهنمای و نیم سال اول دبیرستان را با موفقیت پشت سر نهاد؛ اما مرغ دلش پرواز به آسمان دیگر طلب می کرد تا این که درمدرسه صادق آل محمد -صلی الله علیه و آله- خود را در خیل طلاب و سربازان امام زمان -عجل الله تعالی فرجه- در آورد. ابتدا برای تحصیل به مدرسه علمیه رستم کلا رفت و پس از گذشت چهل روز راهی مدرسه علمیه «صدر» بابل شد.
 در این هنگام بود که به جلسات مذهبی آن هم در اوج خفقان رژیم شاهنشاهی راه یافت. احمد با پخش کتب اسلامی و نوارهای سخنرانی در بین جوانان نقش چشمگیري را به عهده گرفت. او در تمام تظاهرات و درگیری های مردم با عوامل رژیم پهلوی شرکتی فعال داشت. خلاصه با فعالیتی که داشت نقش خود را خوب ایفا کرد تا این که انقلاب عظیم ملت ایران به رهبری قاطع و پیامبر گونه امام خمینی -رحمه الله علیه- به پیروزی رسید و نظام پوسیده پهلوی به زباله دان تاریخ رفت. با پیروزی انقلاب اسلامی به شهر مقدس قم رفت و در مدرسه آیت الله گلپایگانی مشغول تحصیل شد. در کنار درس فعالیت های فرهنگی و سیاسی که داشت، بیشتر و بیشتر می شد و در آن جا بود که با تأکید بر مسایل اخلاقی راه رشد خود را هموار کرد. مستحباتش ترک نمی شد. روزهای دوشنبه و پنج شنبه را حتما روزه می گرفت و بیشتر اوقات با وضو بود. علاقه خاصی به آقا امام زمان -عجل الله تعالی فرجه- داشت و 40 مرتبه پیاده عازم مسجد مقدس جمکران شد تا نظاره گر رخ دوست گردد. با شروع جنگ تحمیلی دیگر نمی توانست مثل همیشه درس بخواند. بی قرار بود و برای رفتن بی تابی می کرد؛ لذا از طریق بسیج دفتر تبلیغات قم به جبهه های نبرد اعزام شد. او رفت و از تمام ظواهر دست شست تا جان و تن را در شطی از خون شستشو نماید. نمی توانست تنها در حجره بماند و یا خود را محدود به تبلیغ کند، اینک زمان تبلیغ عملی و جهاد بود. او عاشق فدا شدن بود، می خواست خود را قربانی معشوق نماید. او زیباترین درس آرمان خواهي و آزادگی را در سنگر حوزه آموخته بود و اینک می خواست با تمام وجود جانش را پیشکش مرامش کند تا به بالاترین گنجینه هستی یعنی شهادت دست یابد. او لغات عشق را در چک چک شمشیر رزم آوران عاشورایی سال 1361 زمزمه می کرد و به سرانجام خونین تر از لاله های سرخ می اندیشید و چه خوش سرانجامی بود سرانجام دلنشین سیداحمد. آری، چه زیباست لحظه مرگ سرخ دلداده در برابر دلدار، آنگاه که چشم به همه چيز بسته و دست نیاز به سوی او بلند نموده. آن لحظه که قطره های خون عاشقان در هوا پراکنده می شود و هر پاره اي از تن آن ها در سکوت و خون فریاد بر می آورد که به خدای کعبه رستگارشدیم و به اقتدا مولای عاشقان نمودیم. سرانجام در تاریخ 2/ 3/1361 در منطقه عملیاتی خرمشهر بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سرای باقی شتافت. او نشانه سپیدار در سپیده دم و سمبل ایستادگی درخطر و نشانه پرواز دراسارت بود. 
«روحش شاد و راهش پررهرو باد»
 
استان: مازندران          شهرستان: بابل          تولد: 1342         شهادت: 10/02/1361- خرمشهر