الف)تولد و کودکی :
1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :
سعید الدین حسینی پنجکلی
2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:
1341 نوشهر ـ ربیع الاول
3- نام و شغل پدر :
سید احمد ـ قاضی بازنشسته
4- نام و شغل مادر:
سیده حلیمه مطهری ـ خانه دار
5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:
8فرزند ـ فرزند اول بودند .
6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :
شهید در خانواده مذهبی و زحمت کش متولد شدند و در کنار پدر و مادر مسائل دینی و مذهبی را آموخت .
در کودکی بسیار زیرک و باهوش بود .
7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):
در کنار تحصیل در مسجد هاشمی و حوزه امیرالمونین به مطالعه دروس حوزوی می پرداخت.
8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):
بدو تولد نوشهر
3 الی 4 سال مشهد
7 الی 8 سال تهران- قبل از شهادت آمل
ب)تحصیلات:
1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :
دبستان اسفندیار تهران
2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :
راهنمایی اسفندیار تهران
3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :
دبیرستان آمل رشته تجربی
4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــــ
5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :
6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ـــــــــــــــ
پ)سربازی :
1- خدمت سربازی :
به گفته خواهر انجام داد
2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــ
3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــ
ت ) ازدواج :
1-وضعیت تاهل :
مجرد
2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــــ
3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــــ
4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):
به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت. مادر شهید می گوید: بچه ای به این اندازه خوب ندیدم گاهی به درگاه خدا گریه می کردم که نکند من قدر او را ندانم . بسیاری از افراد در زمان انقلاب به خاطر رفتار و برخورد ایشان مسیر زندگی شان را تغییر دادند و راه نجات پیدا کردند.
ث)شغل شهید :
1- شغل رسمی و شغل فرعی : ـــــــــــــــ
2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــــ
3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــــ
ج) فعالیت های انقلابی :
1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــــــ
2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــــ
3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :
در راهپیمایی و پخش اعلامیه ها شرکت می کرد
4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :
عضو انجمن اسلامی و در تشکیل کلاس های قرآن و غیره فعالیت داشتند .
5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــــ
ح) سوابق جبهه :
1- حضور در جبهه :
در جبهه حضور داشت
2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :
3بار ـ 9/10/61 الی 24/11/61 سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلا ـ منجیل دوره آموزشی
25/11/61 الی 21/1/62ـ سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلاـ شرهانی
3- مجموع مدت حضور در جبهه :
1ماه و 27 روز
4- مسئولیت در جبهه :
تک تیرانداز
5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــــ
6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــــ
7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :
21/1/62 شرهانی ـ عملیات والفجر
8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :
چند سال مفقود بودند . سال 1373 امامزاده ابراهیم ـ آمل
ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:
1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)
مادر شهید : روزی ایشان از من تقاضای پول کرد گفت مادر 300 تومان داری به من بدهی گفتم می خواهی چه کار گفت من مقروضم . گفتم برای چه قرض گرفتی گفت چون با موتور کمیته چندبار آمدم خانه و ناهار خوردم و استفاده شخصی کردم . برای اموزش قرآن و دعای کمیل و.. به مجالس مذهبی می رفت و می گفت حالا باید هزینه آن را بپردازم و این بیت المال به گردن من است .
برادر شهید : دوستان و همرزمانش می گویند زمانی که در عملیات بودیم با شکست مواجه شدیم و داشتیم عقب نشینی می کردیم که ایشان تیر خوردند و خونریزی شدیدی داشتند . ما می خواستیم ایشان را به عقب برگردانیم که ایشان اجازه ندادند و گفتند:« کار من تمام است شما جان خود را نجات بدهید . » ایشان چون فرمانده دسته هم بود به بچه ها دستور عقب نشینی دادند و خودش از آن ها خواست که او را حرکت ندهند و خودشان را نجات بدهند .
دروصیت نامه خود هم نوشت مانند مادر وهب باشید که سر پسر خود را برگرداند و گفت ما چیزی را که در راه خدا می دهیم پس نمی گیریم . شاید می دانستند که جنازه شان مفقود می شود این را گفتند .
سیده اعظم- خواهر شهید : ایشان زمانی که در جبهه بودند هنوز به خط مقدم نرفته بودند در سنگر های خود کلاس های قرآنی و نهضت سوادآموزی تشکیل داده بودند و رزمنده ها قرآن و الفبا را آموزش می دیدند و کارهای فرهنگی می کردند . ایشان با کارتن های غذا سنگر خود را تبدیل به کلاس درس کرده بودند من کلاس اول راهنمایی بودم و با صدای بلند درسم را می خواندم ایشان وقتی متوجه شدند من در درسم مشکل دارم به من یاد دادند و گفت خودم تو را به مدرسه می رسانم تا دیرت نشود زمانی که مطمئن شد یاد گرفتم آمد تا مرا با دوچرخه برساند گفتم مرا با موتور برسان گفت موتور برای کمیته و بیت المال است من با دوچرخه شما را می برم و قول می دهم که به موقع برسی که به موقع رسیدم.