نام پدر : حسین
تاریخ تولد :1345/08/20
تاریخ شهادت : 1361/12/12
محل شهادت : جنگل آمل

زندگی نامه

                                     *زندگی نامه شهيد بهروز حسين‌زاده*

 

نام پدر: حسين

در سال 1345 از دامان پدر و مادری مُحبّ اهل بيت(ع)، با نام «حسين و شهربانو»، در آمل متولد شد.

مادرش می‌گوید: «قبل از تولد فرزندم، به حلال و حرام، بسیار اهمیت می‌دادم. یک بار از کنار خانه همسایه رد می‌شدم. با دیدن درخت نارنج، دلم خواست میوه‌اش را بخوردم. از شوهرم خواهش کردم برود و از همسایه برای چیدن میوه اجازه بگیرد. به این امور اعتقاد داشتم و رعایت می‌کردم.»  

«بهروز» بعد از پايان دوره ابتدائي ـ در دبستان «جمال رسولي» زادگاهش ـ ، وارد مدرسه راهنمائي شد. او دانش‌آموز پايه دوّم اين مقطع بود كه بنا به دلايلي از ادامه تحصيل بازماند.

مادرش در ادامه می‌گوید: «از کودکی به انجام امور دینی اشتیاق داشت. به‌گونه‌ای که، هر وقت من به نماز می‌ایستادم، به تقلید از من روسری سر می‌کرد و کنارم به نماز می‌ایستاد. از بچگی به رعایت حجاب اهمیت می‌داد. ما یک همسایه داشتیم، دخترش کوچک بود. آن دختر هر وقت بدون روسری به دم در می‌آمد، بهروز به من می‌گفت: مادر! به او بگو روسری سر کند؛ اگر تو نگویی، من خودم جلویش را می‌گیرم و متذکر می‌شوم. به او گفتم: بچه، به تو چه ربطی داره؟ گفت: نه مادر! او باید روسری سر کند.»   

به گفته برادرش «عباس»، «همواره با مناجات و قرآن مأنوس بود و نماز شبش ترك نمي‌شد.»

«رقيه» از برادرش این‌گونه روایت می‌کند: «ارادت خاصي به اهل بيت، به‌خصوص حضرت ابوالفضل(ع) داشت. ما را هم پیوسته به پيروي از دين و انقلاب سفارش مي‌كرد.» 

در ايّام انقلاب، بهروز علي‌رغم سن كمش، از جمله شركت‌كنندگان در تظاهرات خياباني بود.

او بعد از عضويت رسمي در سپاه، در 3/7/1361، فعاليتش را در طرح جنگل آمل آغاز كرد.

«چون سنش برای رفتن به جبهه کم بود، بار اول امضای مادرم را جعل کرد و رفت. وقتی بازگشت، از دل مادرم درآورد. با وجود همان سن کم، به خاطر فعالیت زیادش، قرار بود به عنوان پاسدار افتخاری، به او لباس بدهند؛ اما شهادت به او فرصت شرکت در این مراسم را نداد.»

در نهایت بهروز، در 12 اسفند 1361، طي پاكسازي آمل، جامه سرخ شهادت را بر تن كرد و به ديار معبود شتافت. «امام‌زاده ابراهيم» آمل، اينك سال‌هاست كه جسم پاك اين فرزند برومند وطن را در دل خود جاي داده است.

 


وصیت نامه

*وصیت نامه شهید بهروز حسین زاده*

 

بسم الله الرحمن الرحیم

با درود فراوان بر شهیدان به خون غلطیده و غلطان و با درود و سلام بسیار بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی جهان ، نائب ولی عصر ، روح خدا ، رهبر سازش ناپذیر حضرت آیت الله امام خمینی و با درود و سلام بر امت شهید پرور ، ایثارگر و یاران واقعی در خط امام .

شهادت یک مرگ تحمیل شده بر قهرمانان نیست شهادت یک هدف است ، اصالت است ، یک تکامل است برادرم به حرف این منافقین گوش مده زیرا علی (ع) درباره این دسته فرمود : اینها حرف حق می زنند ولی کار بد میکنند و عمل بد    می خواهند چند کلمه ای می خواهم به حضورتان به وسیله این وصیت نامه برسانم به عنوان اینکه هدف خودم را مشخص کنم و آن هم چیزی جز آنکه دیگر شهیدان در وصیت نامه هایشان تذکر دادن نیست . امیدوارم که خداوند اجر شهیدان را به ما بدهد و ما را با دیگر شهیدانش محشور بگرداند از مردم حزب الله التماس دعا دارم .

از برادران و خواهران بعنوان برادر کوچکشان و از پدر و مادران بعنوان فرزند کوچکشان تقاضا دارم گوش به فرمانها امام امت بدهند ، در خط امام حرکت کنند گوش به حرف ضد انقلابیون نکنند و از انقلاب اسلامی دفاع کنند با جان و دل ، البته کوچکتر از آنم که به شما مردم حزب الله بخواهم راه نشان بدهیم شما راهتان را از سید الشهداء آموختید و در خط امام هستید ولی همانطور که متذکر شدم برای است که هدف خودم را مشخص کنم .

 از شما می خواهم که نگذارید ضد انقلابیون و منافقین در تشیع جنازه من شرکت کنند و بر من نماز بخوانند اگر من در معرکه کشته شدم مرا با همان لباس که در تنم بود بدون غسل و کفن دفن کنید تا در روز محشر با همان لباس حاضر شوم یقه ی این مزدوران را بگیرم آنها را به محاکمه بکشم . انشاءالله خداوند این ننگ را به ما ندهد که در رختخواب بمیرم و از دوستان و آشنایان همه خداحافظی می کنم و می خواهم که اگر روزی اشتباهی از من سر زد به بزرگی خودشان ببخشند و از خانواده ام میخواهم که در فراغم گریه نکنند . از برادرانم میخواهم که اسلحه بر زمین افتاده مرا بگیرند و راهم را ادامه دهند .

والسلام

خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار