نام پدر : شعبان
تاریخ تولد :1342/06/10
تاریخ شهادت : 1361/08/11
محل شهادت : موسیان

زندگی نامه

*زندگی نامه شهيد رمضان حسين­ پور*

 

نام پدر: شعبان

تقويم سال 1342 به دهمين طلوع شهريور رسيده بود كه صداي گريه­اش در كاشانه «شعبان و فاطمه‌نساء» طنين­انداز شد. «رمضان» چهارمين ثمره زندگي اين زوج كشاورز و سختكوش بود كه كودكانه­هايش در كوچه پس‌كوچه­هاي روستاي «نورالدين محله» از توابع تنكابن طي شد.

او بعد از پايان مقاطع ابتدائي و راهنمايي در زادگاهش، به دبيرستان «حافظ» در تنكابن راه يافت. سپس به قصد عزيمت به جبهه، در پايه اوّل متوسطه، ترك تحصيل كرد.

رمضان كه از هفت سالگي به اقامه نماز روي آورده بود، در صفوف نماز جماعت مسجد روستا شركت فعّال داشت. او در نماز جمعه نيز حضور مي­يافت.

اوقات فراغتش هم اغلب به تلاوت آيات نوراني حق سپري مي­شد.

«رستم» از خلق‌وخوی برادرش چنین سخن مي­راند: «به والدين احترام مي­گذاشت و با آن­ها ارتباط گرم و صميمانه­اي داشت. در كارهاي خانه و كشاورزي به پدرم كمك مي‌كرد؛ به‌گونه­اي كه پدرم از او راضي بود و هميشه مي­گفت: اين پسر، عصاي دست من است. به خواهران‌مان در مورد حجاب سفارش می‌کرد. به حقوق دیگران احترام می‌گذاشت. اوقات فراقتش را با دعا و مناجات سپری می‌کرد.»  

و امّا «زهرا» به روايت فصل ديگري از زندگي برادرش می‌پردازد: «بسیار امانتدار بود. به پدر و مادر احترام می‌گذاشت. نماز اول وقتش ترک نمی‌شد. قبل از انقلاب كه كتاب امام خميني را در خانه نگهداري مي‌كرد، يك روز به او پيغام دادند كه نيروهاي ساواك مي­خواهند بيايند و آن­جا را بگردند. آن روز، رمضان و دوستش «محمدرضا مؤمني» به خانه آمدند و آن كتاب­ها را در جايي مخفي كردند. حضور در تظاهرات و توزيع اعلاميه­ها، از ديگر فعاليت­هاي برادرم به شمار مي­رود.»

رمضان در سال 1360 با پوشيدن جامه بسيجي، راهي جنوب شد و به مدت سه ماه در آن منطقه به سَر بُرد.

در 1/3/1361 به عضويت سپاه رامسر در آمد و در 28 مهر همين سال، راهی جبهه شد.

برادرش در ادامه مي­گويد: «وقتي از عمليات آزادسازي بُستان برگشت، از او سوال كردم: از بُستان چه خبر؟ گفت: آزاد شد. من خيلي خوشحال شدم. بعد به من گفت: تا ما زنده هستيم، نمي‌گذاريم صدّامي‌ها به كشورمان تجاوز كنند.»

حضور در واحد عمليات طرح جنگل رودبار و رامسر نيز، از ديگر خدمات ارزشمند رمضان محسوب مي­شود.

و عاقبت، او در 11/8/1361، طي عمليات محرّم در موسيان، به درجه­ والاي شهادت نائل آمد. جسم پاكش اينك سال­هاست كه در گوشه­اي از گلستان شهداي زادگاهش آرام گرفته است. 


وصیت نامه

*وصیتنامه شهید رمضان حسین پور*

 

 

بسمه تعالی

قاتلو هم یعذبهم ا... بأیدیکم و یأخذهم و ینصرکم علیه و یشف صدورهم مؤمنین. (آیه 14 سوره بقره)

شما به قتال و کارزار برخیزید تا خدا آنان را به دست شما عذاب کند و خوار گرداند و شما را بر آنها منصور و غالب نماید و دلهای اهل ایمان را شفا بخشد.

می خواهم وصیت نامه بنویسم و نمی دانم از کجا شروع کنم و چه بنویسم از انقلاب اسلامی برایتان مطلبی بگویم یا از رهبری پیامبرگونه رهبر کبیر انقلاب امام خمینی و یا از حماسه های دلیران و شجاعان و حماسه آفرینان امت شهیدپرور و گوش به فرمان، حزب ا... این رهنمون پیر طریقت زمان روح ا... و پیروان راستین حضرت بقیه ا... (عج) و مکتب محمد (ص) برایتان عرض ادب کنم.

من قطعه ناچیز و بی مقدار و مدیون به تمام خون شهیدان انقلاب اسلامی هستم امید است بتوانم در راه[]وصیت من بیشتر سعی کردم نه برای امت حزب ا... و امت شهیدپرور ایران نصیحت باشد [] و ای کارگر و ای دانش آموز و ای قشر جامعه ایرانی هر روز که خون یک شهید بر زمین داغ کربلای ایرانی می ریزد مسئولیت تو بیشتر می شود و در راهپیمائی و نماز جمعه خلاصه نمی شود، بلکه در همه ابعاد سیاسی اقتصادی فرهنگی روز شرکت داشته باش و پیرو خط رهبر عظیم الشأن امام خمینی باش که همین روح ا... دنباله رو خط راستین حضرت بقیه ا... (عج) است.

با تو ام ای برادر! مثل مردمان کوفه نباش خدا نکند که امام را تنها بگذارید خود را پیش مرگ روح خدا قرار دهید باز هم ای برادران حزب ا... باز هم می گویم که شما مسئول خون تمام شهدای انقلاب اسلامی از انقلاب حسین انقلاب خمینی هستید، مثل فولاد جلوی این گروهکهای فریب خورده مخصوصاً این حزب کثیف توده باشید که علیه انقلاب اسلامی توطئه می کند و می خواهد خود را پیرو خط امام جا بزند و خود را پیرو خط امام هم می دانند. و تو ای کشاورز، اگر لحظه ای در کارت کوتاهی کنی آمریکا و شوروی یک قدم جلو می آیند.

 و تو ای دانش آموز! درس خود را بخوان که امید رهبر تو هستی و توی از بازاری که جنس احتکار می کنی مواظب خشم الهی و حزب ا... باش و ای کسی که از روز تا شب برای انقلاب کار می کنی تا کشورت به خودکفائی برسد، مواظب این ضد انقلابیون باش تا این انقلاب به یاری امام و شما به انقلاب جهانی حضرت بقیه ا... برسد.

اکنون به تو ای پدر و مادرم! من می روم به سوی عشق، دیگر در انتظارم نباشید می دانم دوری من برای شما خیی مشکل است، چه کنم من راهی در پیش گرفتم و اگر اندکی صبر کنم از قافله عقب می افتم و امیدوارم که شما مرا ببخشید و راه مرا ادامه دهید.

و به شما برادر و خواهرانم نصیحتی که امام را تنها نگذارید و خواهران من خدای نکرده در کارهائی شرکت نکنید که ضد انقلاب سوء استفاده کند، حجاب اسلامی خود را رعایت کنید و یکی از علائم مبارزه با جهانخواران آمریکا و شوروی همین رعایت حجاب اسلامی است.

 

والسلام

تاریخ 27/7/1361

رمضان حسین پور

خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار