1.    از شما مسلمانان جهان می خواهم امام را تنها نگذارید. از این سنگر آزادی، عدالت و حامی مستضعفان جهان حمایت کنید.

2.    دست در دست هم با وحدت آهنین خود و با قدمهای استوار برخیزید و جهاد خود را به جای آورید. از جنگ و شهادت نهراسید و بر شیطانهای شرق و غرب و اسرائیل جنایتکار بشورید و دست این خون آشامان را از سر کشورهای اسلامی کوتاه کنید و راه را برای دست یافتن به سرزمین قدس هموار سازید. این را هم باید بدانید که ما برای خاک نمی جنگیم بلکه باید اسلام را به تمام جهان صادر کنیم.

3.    ای برادر و خواهر مسلمانم بیدار و هوشیار باش که فریب این از خدا بی خبران را نخورید و با حرف هایشان شک و شبهه ای در دل تو ایجاد ننمایند. البته روی سخن من با افرادی است که در گوشه و کنار زمزمه های مأیوسانه سر می دهند.

4.    پدرو مادر عزیزم! ... حلالم کنید و در فقدان من کاری نکنید که روحم را آزار دهید و منافقین را که هیچ نمی فهمند خوشحال کنید. افتخار کنید و سرافراز باشید که فرزندتان چنین سعادتی را یافته و از هیچکس تسلیت نگیرید و به همه بگویید که به شما تبریک بگویند، چرا که من تولد یافته ام. خرما ندهید، به جای خرما شیرینی بدهید چرا که من نمرده ام بلکه به خدا من زنده ام.

5.    همیشه در سر نماز برای سلامتی جان امام دعا کنید.

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

جمال حسینیان دری

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

15/5/1345،  روستای امیرکلا، بابل، شهید در ماه محرم متولد شدند.

3- نام و شغل پدر :

عسگری حسینیان، آزاد

4- نام و شغل مادر:

گلچهره عباسیان، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

7 فرزند، شهید فرزند پنجم می باشد.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

در خانواده مومن، مذهبی در دامان پدر و مادری متدین با اوضاع اقتصادی متوسط که با کسب روزی حلال تامین می شد به رشد و تکامل رسید.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):

شهید برای آموزش قرآن به مکتب خانه می رفتند.

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان شفیع زاده (شفاعت)، امیرکلا،  بابل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی امیر بازواری، امیرکلا، بابل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

شهید در کار کشاورزی و همچنین در بازار به پدر کمک می کرد .

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید در مقطع سوم راهنمایی به جبهه رفتند.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

شهید بسیار متواضع بودند و به پدر و مادر محبت و مهربانی می کردند .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ـــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :  ــــــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری ایشان از امام (ره) بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

 در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

11/1360 ـ بابل ـ سپاه ـ گیلانغرب

1/1/61 ـ بابل ـ سپاه ـ شلمچه

20/3/61 ـ بابل ـ سپاه ـ شلمچه

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ــــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

شلمچه ـ 21/4/61 ـ اصابت تیر مستقیم

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

گلزار شهدای  آرامگاه شایستگان ـ امیرکلا ـ بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

خواهر شهید :شهید در سال 59 که در سال سوم راهنمایی مشغول تحصیل بود به اتفاق دو تن از دوستانش از طریق فدائیان  اسلام بابلسر بدون اطلاع خانواده با قلت سنی که داشتند به جبهه رفتند و به شناسنامه های خود دست زدند تا بتوانند بروند . اولین اعزام به کردستان بود که بعد از 2 ماه برگشتند . شهید چون سنش کم بود و بدون اجازه رفته بود می ترسید مورد شماتت پدر قرار گیرد و از مادر پرسید آیا آقا جان مرا دعوا می کند که مادرم گفت : نه پسرم پدرت خیلی هم خوشحال شد .

پدر شهید: شهید در آخرین مرتبه ای که به جبهه می رفتند عوض شده بود و حالات روحی خاصی پیدا کرده بود و می گفتند : دنیا هیچ ارزشی برایم ندارد و مانند زندان است وحرف های شان بالاتر از سن شان بود انگار چند سال از سن خود بیشتر می فهمید .

در آخرین عملیاتی که شهید شدند قرار بود 2 روز بعد از حمله به مرخصی بیایند . همان شب در نیمه های شب دیدیم شهید به تنهایی در گوشه ای ایستاده و نماز شب می خواند و به دوستانش در همان شب گفت که نمی خواهد به مرخصی و منزل برود و می خواهد در عملیات بعدی شرکت کند . 3 روز بعد از عید فطر در آن حمله شرکت کردند و به شهادت رسیدند.

اسکن زندگینامه درقسمت تصاویرموجودمی باشد