*توصیه نامه شهید سیدمهدی حسینی رکاوندی*

به شما عزیزان توصیه می کنم حق الناس را رعایت کنید و بدانید که خداوند هرگز از حق الناس نمی گذرد.قرآن بخوانید و به دستوران آن عمل کنید تا در دنیا و آخرت سعادتمند شوید.به والدین خود احسان کنید که موجب آسان شدن مرگ و فراوانی روزی می شود.نماز را اول وقت و در مسجد بخوانید تا شیطان از وسوسه کردن شما نا امید شود.                                                                        

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی:

1-نام و نام خانوادگی، نام مستعار:

سیدمهدی حسینی رکاوندی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1350/8/20، روستای رکاوند شهرستان بهشهر

3- نام و شغل پدر:

سیدحمزه، از کارافتاده

4- نام و شغل مادر:

بی بی، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

هفت، سوم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی:

در کانون خانواده ای مومن و متدین، با اوضاع اقتصادی، سخت و نامطلوب، دوران کودکی و باقی عمر باعزتش را سپری نمود.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب،کلاس قرآن،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده):

 نماز را بطور کامل آموزش دید.

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):ــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان:

مدرسه ابتدایی علامه طباطبایی بهشهر  (5 سال)

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی:

  مدرسه راهنمایی شهید دکتر مفتح (3 سال)

3- نام مدرسه، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان: ــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی، رشته و نام دانشگاه: ــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟چه کاری و چه مدت:

بله، بعد از اتمام کلاس ها، نزد آقای جانی پور می رفت و عکس شهیدان را نقاشی می کرد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل:

عشق به وطن، و دفاع از مرز و بوم، او را واداشت تا کسب علم و دانش را رها کند و به جبهه ها اعزام شود.

پ)سربازی:

1- خدمت سربازی: ــــــــــ

2- یگان اعزام کننده: ــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی: ــــــــــ

ت) ازدواج:

1-وضعیت تاهل:

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج: ــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

رفتاری کاملاً خوب و خوش داشت. خصوصاً به مادر خیلی محبت و ارادت داشت. او هنگامیکه به جبهه می رفت. به دنبال حلالیت گرفتن از والدین بود. و تا رضایت آنان را جلب نمی کرد. کاری را انجام نمی داد.

ث)شغل شهید:

1- شغل رسمی و شغل فرعی: ــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت: ــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی:

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند:

هنگامیکه، قدم در حوزه بسیج و پایگاه گذاشت، از نظر روحی و جسمی متحول شد.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد، خانواده یا گروه اشاره دارد:

اخلاق و رفتار خوبش، در وجود اعضای خانواده اش خیلی موثر بود. آنها از این خصوصیات او متحول می شدند و درس می گرفتند.

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی:

او به نوبه خود، در تمامی راهپیمائیهای زمان خون، شرکت فعالی داشت.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه:

عضو پایگاه بسیج شهید قدوسی قائم (عج) بوده. و در تمامی عرصه های سیاسی اجتماعی شرکت فعالی داشت.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت، با بیان اتفاق آورده شود: ــــــــــ

ح) سوابق جبهه:

1- حضور در جبهه:

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها، یگان اعزام کننده، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد:

او طی یک مرحله در تاریخ66/1/25 الی 66/2/1 از سپاه بهشهر لشکر 25 کربلا، با عضویت بسیجی به قرارگاه قدس اعزام شد.

3- مجموع مدت حضور در جبهه:

یک هفته

4- مسئولیت در جبهه:

 تک تیرانداز

5- دفعات، مکان و نحوه ی مجروح شدن:

در منطقه ثامن الائمه از ناحیه شکم قلب و پا مجروح شد.

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد: ــــــــــ

7- مکان، زمان، عملیات و نحوه‌‌ی شهادت:

در تاریخ66/2/1 در عملیات آموزش هفت تپه، بر اثر انفجار خمپاره به درجه شهادت نائل آمد.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری:

66/2/23،گلزار شهدای بهشت فاطمه بهشهر

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره، ویژگی های شهید (توجه: حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد.)

خواهر شهید ـ سیده خدیجه ـ با بیان اخلاقیات او در زمان حیاتش می گوید: «از همان کودکی بسیار کنجکاو و پرجنب و جوش بود. با والدین بسیار مهربان بود. در بسیج و ورزش محل  فعالیت می کرد. برای شهدای عزیز احترام و ارزش خاصی قائل بود. و در تمامی تشییع جنازه ها شرکت می کرد. و می گفت که آنها جایگاه خاصی در نزد خداوند دارند. برای بازماندگان شان نیز احترام خاصی قائل بود. اوقات فراغتش را به خواندن کتاب های مذهبی استاد مطهری مشغول می شد. دوستانش را تشویق رفتن می کرد. و برای آنان شرط می گذاشت که اگر می خواهید به جبهه بروید، با رضایت والدین بروید تا آنان از شما راضی باشند.»