نام پدر : مختار
تاریخ تولد :1341/05/07
تاریخ شهادت : 1362/12/05
محل شهادت : چیلات - دهلران

وصیت نامه

1 – برادران ! در موقعیتی قرارگرفته ایم که هر روزش و هر مرحله از انقلاب اسلامی امتحانی است که خداوند برای ما مقدر می گند . چرا که خداوند می فرماید : «احسب الناس ان بترکو ان یقولوا امنا و هم لا یفتنئن » (سوره عنکبوت ) . ای کسانی که ایمان اورده اید گمان کردید که همین طور رها می شوید و امتحان نمی کنم شما را .
2 – برادران ! هدف کشور گشایی نیست ، جنگ ما عقیدتی است ، اگر عقیده تان اسلام و قران است ، اگر مسلمانید باید در این نبرد مقدس شرکت نمایید . باید پیرو رهبر باشید ... و خطیز غیر از خط امام نپذیرید . مدافع اسلام و روحانیت باشید که همین شما را بس است .
3 – برادران ! جسم انسان همیشه روح را در عذاب می گذارد ، مرگ از نظر اسلام و قرآن آزادی روح از چنگال جسم است . خصوصا مرگی که در راه اسلام و احیای قوانین اسلامی باشد .
4 – دنیا محل گذر است و ما مسافران این راه هستیم . ای مسافران معتقد به اسلام ، خود را با توشه های این راه که همانا تقوی است آماده کنید و با تقوا از این دنیا هجرت کنید .
5 – خواهرانم ! با حجابتان حرمت خون شهدا را حفظ نمایید .
6 – خانواده گرامی ام ! هرگز بعد از شهادتم جلوی دشمن گریه مکنید . اصلا گریه معنی ندارد ، چرا که من امانتی در دست شما بودم و امانت دهنده ،  امانتش را بالاخره خواهد گرفت .

وصیت نامه

اسکن وصیتنامه در قسمت تصاویر موجود می باشد


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

علی اعظم حسن نژاد موزیرجی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

7/5/1341 ـ روستای موزیرج  بابل ـ شهید در ماه مبارک رمضان متولد شد .

3- نام و شغل پدر :

مختار حسن نژاد ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

منیره بزرگی ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

شهید فرزند دوم می باشد.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

در خانواده مومن، مذهبی در دامان پدر و مادری متدین با اوضاع اقتصادی متوسط که با کسب روزی حلال تامین می شد به رشد و تکامل رسید.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان : ــــــــــــ

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان امام خمینی ـ بابل ـ رشته اقتصاد

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :

تربیت معلم شهید رجایی ـ بابل ـ رشته ادبیات ـ فوق دیپلم

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

شهید در وقت بیکاری به پدر و کار کشاورزی کمک می کرد .

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ــــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد .

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر ومادر احترام می گذاشت .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

رسمی ـ 2 سال

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

آموزش و پرورش بابل

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

دبیر

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در تظاهرات شرکت می کرد.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

شهید عضو بسیج در محل بود.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

1362  ـ از آبان به مدت 4 ماه  ـ بابل ـ سپاه

1362 از بهمن به مدت 1 ماه ـ بابل ـ سپاه

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

5 ماه

4- مسئولیت در جبهه :

تک تیرانداز

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

دهلران ـ (چیلات) ـ 5/12/62

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

2/7/71 ـ گلزار شهدای امامزاده درویش فخرالدین روستای موزیرج ـ بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

 

مادر شهید : یک بار که از جبهه برگشت وقت نماز مغرب و عشاء بود  من در حال نماز خواندن بودم که او آمد آنقدر پشت در اتاق ایستاد تا نمازم تمام شد چون با خودش فکر می کرد که اگر داخل اتاق بیاید من نمازم را نا تمام می گذارم بعد از تمام شدن نمازم آمد و من از خوشحالی به دست و پایش افتادم به من گفت : مادر چرا این کار را می کنی ؟ من گفتم : دلم برایت تنگ شد الان سه ماه و 10 روز است که تو را ندیدم .

برادر شهید : در بهمن سال 62 هوا بسیار سرد بود و موقع اذان صبح بود که در خانه را کوبیدند و من رفتم در را باز کردم دیدم شخصی در تاریکی می گوید : ماست دارید ؟ و بعد با خنده ای بلند سلام کرد . دیدم علی اعظم است که از جبهه برگشته او را در آغوش گرفتم و با هم به اتاق رفتیم و زیر کرسی داغ نشستیم . سرمای بسیار زیاد کردستان پوست صورت و دستش را مخدوش کرده بود . پس از چند دقیقه متوجه شدم شهید به شدت به فکر فرو رفته مادرم گفت : چه شده پسرم در فکر هستی ؟ با حالتی حزن آلود گفت : رزمنده ها الان بالای قله یخ زده اند از سرما ... . و ما مات و مبهوت در اندیشه حرف های او بودیم .