نام پدر : اکبر
تاریخ تولد :1340/08/06
تاریخ شهادت : 1363/04/05
محل شهادت : گیلانغرب(تاجیک)

وصیت نامه

1 – ای برادر ! سفارش می کنم در شکوفایی نسل جوانان محل بکوش . برای ایشان کلاس درس بگذار و آن ها را در بهتر فهمیدن اسلام یاری  نما .
2 – متوجه ضربات ضد انقلاب و بی پرواهای محل باشید . نگذارید چون لکه ننگی بر این جمهوری اسلامی ایران بنشینند. این لکه های ننگ تا قیامت بر دامن افراد ضد انقلاب باقی  است . و آنها فرقی با صدام و آمریکا و ستون پنجم ندارند .
3 – سعی نکنید برای بدست آوردن پست و مقام مردم را ناراحت و ناراضی کنید .

وصیت نامه

اسکن وصیتنامه درقسمت تصاویرموجودمی باشد


زندگی نامه

طلبه شهيد: يزدان حداد فرزند: اكبر

استان: مازندران شهرستان: آمل

تولد: ۱۳۴۸- روستاي اسلام آباد شهادت: 1363/4/4- گيلان غرب

عشق را بايد در زيباترين سراي معشوق ديد كه رنگي به نام خاك دارد و وسعتي به مساحت دل ها. چه بسیارند در اين وادي عاشقان به خاك افتاده اي كه با سجده خونين خود، ملائك را شرمنده كردند و نگاهي زيبا به معناي عشق را در قاب شهادت به تصوير كشيدند تا به ما خاكيان در خاك مانده درس «انا لله و انا اليه راجعون» بدهند.

از طايفه اين عشقبازان، طلبه بسيجي، شهيد «يزدان حداد» بود كه در سال ۱۳۴۳ در دشتي پر از طراوت و شادابي به نام روستاي «اسلام آباد» بر اين عالم خاكي پا نهاد و با گريه خود لبخند را بر لبان پدر و مادر خويش نشاند.

از ابتداي كودكي، خوش استعداد و با هوش بود. بعد از طي دوران خردسالي براي تحصيلات ابتدايي به روستاي علوي كلا رفت. از همان زمان مقيد به نماز و روزه بود. مقطع راهنمايي را در شهر آمل، مدرسه خانزاد، به اتمام رسانيد و دوران متوسطه را در دبيرستان امام خميني -رحمت الله عليه- سپري نمود. همين زمان بود كه در عرصه بسيج وارد شد و فعاليت هاي خود را شروع كرد كه مي توان به خواندن دعا، نگهباني، خطاطي و ديوارنويسي و نيز مطالعه كتب شهيد مطهري اشاره كرد.

با توجه به فقر مالي شديد؛ اما هيچ گاه احترام به پدر و مادر را فراموش نمي كرد و به خاطر عفّت كلام و برخورد زيباي اجتماعي، همواره مورد علاقه مردم بود. ايشان بعد از اخذ ديپلم علوم تجربي دل در گرو علوم حوزوي قرار داد و وارد حوزۀ علميۀ اميرالمومنين -عليه السلام- در شهرستان آمل شد. استعداد و نبوغ ويژه ايشان تعجب ديگران را بر مي انگيخت. به طوري كه حتي بعدازظهرها براي طلاب، درس زبان تدريس مي كرد.

از افرادي كه بسيار بر روي ايشان تأثيرگذار بود، امام جمعه آن زمان، جناب آقاي  يوسفيان بودند كه شهيد حداد بسيار از ايشان استفاده مي كرد. هنگامۀ جنگ كه محل تشخيص مرد از نامرد بود، اين مرد ميدان هاي مختلف را به خود جذب كرد و بعد از ديدن دوره هاي مقدماتي در هلال احمر شهرستان، در ماه مبارك رمضان سال ۱۳۶۲ عازم جبهه هاي نور شدند. در روز ۲۷ ماه مبارك رمضان؛ يعني هنوز يك ماه از حضور ايشان در جبهه نگذشته بود كه شهيد حداد با حالت روزه و لبان تشنه در جبهۀ گيلان غرب اقتدا به سالار شهيدان ابا عبدالله الحسين -عليه السلام- كرد و با زمزمۀ عاشقانۀ خویش - در حالي كه با توجه به اصرار دوستان براي نوشيدن آب، هیچ توجهی نكرده و با سوگند دادن آنان را منصرف كرده بود- با لب تشنه خدا را ملاقات كرد.

«روحش شاد و راهش پررهرو باد.»