نام پدر : زین العابدین
تاریخ تولد :1327/03/11
تاریخ شهادت : 1365/12/12
محل شهادت : شلمچه

وصیت نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

علی اصغر حاجی زاده، مجید

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1327، سرخرود شهرستان محمودآباد

3- نام و شغل پدر :

زین العابدین، کشاورز

4- نام و شغل مادر:

حدیقه، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

هشت برادر، یک خواهر، فرزند هشتم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

عظمت فریدونی ،همسرشهید: دوست داشت فرزندانش نماز و روزه اش را بگیرند. نمازش را بیش تر می خواند و حتی در زمستان که سر تور ماهی بود نمازش را همان جا می خواند و حتی در تابستان در سرزمین در آن گرما نمازش را می خواند، شب ها همیشه نماز شب می خواند و گریه می کرد می گفتم: اصغر! چرا آنقدر گریه می کنی؟ می گفت:« آنقدر در این دل شب در این خلوت نماز شب می خوانم تا گناهانم پاک شود.» جلسه قرآن و دعا شرکت داشت و حتی خودش رئیس جلسه بود.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):ـــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):ـــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

اول تا پنجم ابتدایی سرخرود خواند. (تا پنجم درس خواند).

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :ــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :ـــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :ــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

ــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :ـــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :ـــــــ

 2- یگان اعزام کننده :ــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :ـــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

متأهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

عظمت فریدونی، 53

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

مهدی، موسی، هاجر

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

همسرشهید: ایشان در کار خانه به من کمک می کرد.وقتی من خیاطی می کردم او در  بچه داری به من کمک می کرد .از همه لحاظ از او راضی بودم. دوست داشت فرزندان اش درس بخوانند.

وضع ما خوب نبود از صفر شروع کردیم. برای امرار معاش به کارگری می رفت، هر کاری پیش می آمد انجام می داد.

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

کشاورزی و کارگری

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :ــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:ــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد :ــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

همسرشهید: ایشان در تظاهرات قبل انقلاب شرکت می کرد.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :ـــــــــ

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــ

 

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

بسیجی از محمودآباد اعزام شد.

به گفته ی همسنگر ایشان 13 بار جبهه اعزام شد.

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

29 ماه و 17 روز جبهه بود

4- مسئولیت در جبهه :

تیربارچی

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

یک بار مجروح شد

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد :ــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

ایشان اسفند 65 در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به قلب به مقام رفیع شهادت دست یافت.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

17/12/65 تشییع شد و در گلزار شهدای سرخرود شرقی محمودآباد دفن شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

محمد کریمی، همسنگرشهید: شبی که قرار بود عملیات آغاز شود پیام آوردند که عملیات به شبی دیگر موکول شد که ایشان خیلی ناراحت بودند و می گفتند که باید با شهید کریمی محشور شوم که در پشت سنگر شلمچه با اصابت گلوله دشمن به لقاء الله پیوست.

همسرشهید: یک روز نان خرید و خانه آمد و به من گفت: چرا قم نمی روی؟ همه قم می روند. گفتم: با 3 تا بچه نمی توانم بروم گفت: اشکالی ندارد یکی را پیش برادرم می گذاریم و دو تا دیگر را ببر. من قبول کردم و رفتم برای قم ولی علی اصغر مرا فریب داد و می خواست از این طریق بتواند جبهه برود چون نمی توانست به من بگوید که می خواهد جبهه برود. خلاصه این بار هم به این طریق به جبهه رفت و از شلمچه به زن همسایه زنگ زد که من شلمچه هستم و به من بگوئید 18 روز دیگر بر می گردم.

همسرشهید: ایشان هر ماهی 2 دفعه جبهه می رفت و تازه این 10 روزه یا 15 روز را که همیشه در هر ماه می رفت قبول نداشت و می گفت: کم است و می گفت آن 2 یا 3 ماهی که رفتم من آن جا خوردم و خوابیدم کاری نکردم می گفت هر کس که به جبهه می رود مردانگی خودش را نشان می دهد و نباید در خانه ماند و خورد و خوابید.

 


وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد