نام پدر : محمدعلی
تاریخ تولد :1343/11/07
تاریخ شهادت : 1361/08/16
محل شهادت : موسیان

زندگی نامه

*زندگی نامه شهيد ابوذر كوده حاتميان*

 

نام پدر: محمّدعلي

در بيستمين طلوع بهمن 1343 بود که با قدومش، بهاري زودهنگام را براي «محمدعلي و زينب» به ارمغان آورد.

كودكانه­هاي «ابوذر» در دامان پدر و مادري متديّن و كشاورز در روستاي «كوده» از توابع تنكابن طي شد.

در هفت سالگي به دبستان محل راه يافت و بعد از پايان دوره راهنمايي در روستاي «سليمان­آباد» تنكابن، وارد دبيرستان «شهيد مفتح» فعلی اين روستا شد.

به دليل عزيمت او به جبهه نبرد با دشمن، تحصيلاتش به پايه دوم متوسطه در رشته ادبيات ختم مي­شود. به گفته برادرش «علي­اصغر»، «ابوذر در انجام واجبات و ترك محرّمات الگو بود. او همواره نماز اول وقت را به ما توصيه مي­كرد. به قرآن نيز علاقه­ وافري داشت.»

به روايت خواهرش «مريم»، فصل ديگري از زندگاني ابوذر را این‌گونه مرور مي­كنيم: «در کارهایش نظم خاصی وجود داشت. در برخورد با مردم، مؤدب و در کمک به آن‌ها، کوشا بود. همواره سفارش می‌کرد از نگاه به نامحرم بپرهیزید. زما ن انقلاب یک رادیو گرفته بود و پیام‌های امام را گوش کرده، یادداشت می‌کرد و بعد، بین مردم پخش می‌کرد. يك روز لنگان لنگان از مدرسه به خانه آمد. علت را جويا شدم. ابتدا پاسخي نداد؛ امّا بعد از چند لحظه گفت: آبجي! امروز در كلاس، عكس شاه و خواهرش را پاره كردم. وقتي معلم­مان آمد، يكي از شاگردان، موضوع را به او گفت. معلم به من گفت: چرا اين كار را كردي؟ گفتم: هيچ علاقه­اي به اين عكس­ها ندارم و نمي­خواهم در كتابي كه مي‌خوانم، عكس شاه باشد. او هم مرا با چوب، فلك كرد. من نه تنها ناراحت نشدم، بلكه خوشحال هم شدم.»

پدر در مورد روحیات پسرش می‌گوید: «از کودکی اهل نماز بود و بسیار به ما احترام می‌گذاشت. در انجام کارهای کشاورزی کمک‌حالم بود و در برابر مشکلات زندگی، قانع و صبور. با وجود سن کمش، ما را به عبادت خدای یکتا و نماز اول وقت دعوت می‌کرد. در انجام واجبات و ترک محرمات می‌کوشید. هر کجا که بود، خودش را به نماز جمعه می‌رساند.»

توزيع اعلاميه­هاي امام، از ديگر اقدامات ابوذر در آن ايّام به شمار مي­رود.

با تشكيل بسيج، او به اين نهاد انقلابي پيوست و فعاليت­هايش را در اين راستا تحقق بخشيد.

بعد از پوشيدن جامه پاسداري، در 25/7/1360 راهی جبهه جنوب شد.

از 15 آبان 1360 الي 15/8/1361 نيز، در موسيان به سَر برد.

ابوذر در كِسوت تخريب­چي و فرماندهي گروهان، خدمات فراوانی از خود به يادگار گذاشت.

ناگفته نماند كه او يك بار در جاده اهواز ـ خرمشهر، در حين پاك­سازي ميدان مين، مجروح شده و در بيمارستان اهواز بستري گشت.

و در نهايت، او در 16 آبان 1361 در موسيان، جام شهادت را نوشيد. سپس با حضور پرشور اهالي قدرشناس تنكابن، در گلستان شهداي روستاي «حاتم­سرا» از توابع «سليمان­آباد» به خاك سپرده شد.  


وصیت نامه

*وصيتنامه شهيد ابوذر كوده حاتميان*

 

 

خداي خويش وحدانيت خدا را در نظر بگيرد نمي تواند ساكت باشد و اگر خداي ناخواسته غير از اين باشد سرنوشت كفار و منافقين را در پيش بگيرد يعني به همه اين مصيبتها پشت پا بزند پايان عمرش مصيبت است پس بيائيم و از اين پس يك فكري براي آخرت خود بكنيم راه خوشبختي اين است كه پيغمبر خدا (ص) فرموده و همه معصومين به آن معتقدند. ان الحسين مصباح الهدي و سفينه النجاه

براستي كه حسين (ع) چراغ هدايت و كشتي نجات است پس پيرو راه حسين باشيد و در روز قيامت در پيشگاه خداوند و ائمه اطهار و شهدا شرمنده نباشيم.

بسم الله الرحمن الرحيم

بنام خدائي كه پرورش دهنده عالم است خدائي كه فريادرس فرياد خواهان و درهم كوبنده ستمگران، خدائي كه زبانها در غايت ستودنش لال و عقلها از گنه شناختش عاجز، و جباران و گردنكشان از هيبت او خوار و ذليل و چشمها از ترس او حيران، خدائي كه حاضر و ناظر و زنده و پاينده است.

با سلام و درود به ائمه معصومين (ع) خصوصاً ولي عصر مهدي موعود ارواحنا الفدا و با درود بر نائب بر حقش خميني كبير اين ابراهيم زمان و اين پرچمدار حسين و با سلام بر شهدا و معلولين جنگ و انقلاب و با سلام به ملت غيور ايران كلام و نوشتار خود را آغاز مي كنم: گرچه من كوچكتر از آنم كه بخواهم سفارش و يا وصيتي به كسي بنمايم ولي بر حسب وظيفه چند كلمه اي با شما عزيزان مي گويم و شما نيز بر طبق سفارش معصومين بر آن نباشيد كه چه كسي مي گويد بنگريد كه چه مي گويد انشاءالله كه همه ما جزء راه مومنين و تقوا پيشگان قرار بگيريم.

برادران و خواهران! ما اگر به اسلام واقعي نگاه بكنيم مي بينيم كه اسلام تنها يك مكتب خلاصه شده در عبادت تنها و يك بعدي نيست اسلام واقعي تماماً ابعاد فردي و اجتماعي و غيره را در بردارد و بايد بدانيم كه پيرو اسلام و مسلمين و شيعه بودن تنها پرداختن به يك سري اعمال و عبادتها از روي عادت و يا بدون معرفت نيست و مسلمان وظايف ديگري بر عهده دارد يكي از اين وظائف حفاظت از حدود خداوند و احياء دين براي رضاي خداوند است و هر مسلمان واقعي بايد به اين وظايف عمل كند و بايد بدانيم كه براي احياء دين مبين اسلام بايد كوشش كرد و به جهاد پرداخت تا دين پايدار بماند وگرنه اسلامي كه جنايتكاران استعمارگر براي استثمار ما به ما تحميل كرده اند يعني گوشه نشيني و به عبارت ديگر جدائي دين از سياست اين اسلام واقعي نيست اسلام واقعي قرآن و ائمه معصومين معرفي كرده اند و شيعه بودن را بايد از علي (ع) ياد گرفت و انجام تكليف را بايد از ائمه و از امام حسين (ع) ياد گرفت و همانطور كه امام عزيزمان فرموده اند تكليف ما را سيدالشهدا معلوم كرده است پس بايد ادامه دهنده راه حسين باشيم بايد هدف حسين هدف ما باشد و آنرا دنبال كنيم و حسين وقتي كه مي خواست بسوي كربلا برود هدف خود را مشخص كرد و فرمود كه من بجز احياء دين جدم و امر به معروف و نهي از منكر هدفي ندارم پس اي ملت غيور ايران ديديد كه حسين چگونه اداء تكليف كرد هم اكنون نيز تاريخ تكرار شده و پرچم حسين و فرياد حسين و هدف حسين را مردي از سلاله پاك آن حضرت دنبال مي كند و هم اكنون موقع ياري كردن حسين زمان است اي كساني كه سالهاست براي حسين عزاداري مي كنيد و زيارت مي خوانيد و در آن خطاب مي كنيد كه اي كاش من با شما بودم و به آن فوز عظيم مي رسيدم و در آن مي گوئي.

اني سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم الي يوم القيامه

يعني اي حسين (ع) من با دوستان شما در صلحم و با دشمنان شما و كساني كه با شما در جنگند دشمن و با آنان مي جنگم بدانيد هم اكنون وقت عمل است و بايد شعار را به فعل تبديل كنيد چون شعار به تنهائي فايده اي ندارد و شعار و زيارت و دعا بايد با عمل و شناخت قبل باشد وگرنه لقمه زبان است پس اي كساني كه براي حسين در ايام محرم و تاسوعا و عاشورا بر سر و سينه مي زنيد و اشك مي ريزد حسين زمان را دريابيد و او را ياري كنيد او نيز فرياد : «هل من ناصر ينصرني» اباعبدالله الحسين را سر داده است او نيز با يزيد زمان خود در جنگ است و فرياد «هيهات من الذله» را بلند كرده است و شما ملت ايران كه اين فرياد را سر مي دهيد با شركت در جنگ و جبهه حرفتان را به عمل تبديل كنيد البته تا بحال كرده ايد ولي باز هم بكنيد و بيشتر بكنيد و بدانيد كه راه حقيقي حسين كه مورد رضايت خداوند است همين است جواناني كه به جبهه رفته ايد و دوستاني داشته ايد كه يا شهيد و يا اسير و يا معلول شده اند و چشمشان به شما است كه چگونه راه آنان را ادامه مي دهيد چه شده است كه آنها را فراموش كرده ايد؟ و اي برادران و ملت ايران مگر پيرو امام نيستيد مگر از او تقليد نمي كنيد مگر او نايب امام زمان نيست مگر او رهبر شما نيست و مي دانيد كه وقتي فرمان امام زمان و فرمان امام زمان از فرمان رسول خدا و فرمان رسول خدا فرمان خدا است پس فرمان او را بدون توجيه و [] دادن اطاعت كنيد چرا وقتي به جبهه رفتن را واجب مي كند به جبهه نمي رويد عذر و بهانه مي آوريد و خود را توجيه مي كنيد؟

مگر شما ذلت را مي خواهيد؟ مگر فرياد هيهات من الذله سر نمي دهيد پس با ثابت كنيد؟ برادران و خواهرانم مگر اين انقلاب از خون هزاران شهيد و معلول بدست نيامده است مبادا كاري كنيم كه در عزاي انقلاب و اين خونها بنشينيم كه اگر اسلام و جمهوري اسلامي خداي ناكرده ضربه اي بخورد بقول اماممان به اين زوديها از اسلام خبري نخواهد شد و آن وقت مسئوليت آن بر دوش من و شماست پس مواظب باشيد كه ثمره قرنها مبارزه و شيعه را و دادن شهدا زياد شكنجه و زحمت ها و خون دل خوردن هاي شيعه را يعني جمهوري اسلامي را با غفلت و ... و انكاري و بي تفاوتي نسبت به مسائل انقلاب از دست ندهيم كه خداوند از ما خواهد گذشت پس تكليف را انجام دهيد و از مرگ نهراسيد كه هر كجا باشيد مرگ شما را فرا مي گيرد و هيچ كس از مرگ نمي تواند فرار بكند. و خداوند در قرآن مي فرمايند : «اينما تكونوا يدرككم الموت ولو كنتم في بري مشيده»

هر كجا باشيد اگر چه در كاخهاي بسيار محكم مرگ شما را فرا رسد و از مرگ هيچ چاره اي رهائي نمي يابيد پس چرا با ذلت و خواري بميريم و چرا خود به استقبال مرگ نرويم؟ مرگ با عزت و سربلندي كه شهادت در راه خداست را انتخاب كنيم كه شهادت مقامي بس بلند و عظيمي نزد خداوند است و خون شهید است كه در كالبد انسانهاي خسته مي دود و آنها را به حركتوا می دارد و شهيد است چون شمع در محفل جامعه انسانها مي سوزد و نور و گرما به آنها مي بخشد و خود را فاني مي كند تا ديگران با عزت باقي بمانند پس قدردان خون اين شهدا باشيم و بدانيد كه خون اينها بود كه اين انقلاب را پيروز كرد و بيست و دو بهمن و 15 خرداد ها را بوجود آورد و ثمره خون اين شهدا بود كه متجاوزان [] و جنگ را به اينجا رسانده ا ست و اين خونهاست كه اسلام را تا اينجا نگه داشته است پس حق اين خونها را اداء كنيد و آنها را از ياد نبريد و راهشان را ادامه دهيد پس مواظب باشيد در روز قيامت و در صحراي محشر در مقابل اين شهدا و حسين (ع) و اصحاب او و ائمه معصومين و صالحين خجالت زده نباشيد و عرق خجالت بر پيشانيتان ننشيند كه از هر عذابي دردآورتر است اي پيرمردها مواظب باشيد در مقابل رسول الله و حبيب ابن مظاهر خجالت زده نباشيد.

 و اي خواهران! كه براي مظلوميت فاطمه زهرا و زينب كبري و دختران حسين (ع) اشك مي ريزيد مواظب باشيد كه در آن روز بدن كبود شده و تازيانه خورده اين عزيزان از شما بازخواست نكند. راه حضرت فاطمه (س) را ادامه دهيد و زينب وار باشيد و فاطمه زهرا (س) را در همه امورسرمشق خود قرار دهيد. حجاب خود و اخلاق اسلامي را حفظ كنيد تا خود و ديگران را به فساد نكشانيد كه اگر رعايت نكنيد عذاب شديدي در انتظار شماست و بدانيد كه در اين زمان بي حجابي و بدحجابي به نفع آمريكا و در خط دشمنان اسلام است و با اين كار چون ديگران را به فساد مي كشانيد عذابتان و حرمتان چند برابر است و اي جوانان و نوجوانان عزيز به علي اكبر حسين و حضرت قاسم اقتداء كنيد و جواني خود كه نعمت بزرگ است با گناه و معصيت و گردنكشي و سرپيچي از فرمان حق تعالي به باد ندهيد كه در روز قيامت از جوانيتان سوال خواهند كرد كه در جواني چه كرده ايد و چرا كرديد پس مواظب خودتان باشيد كه هنر آن است كه در جواني خود را از گناه نگه داريد و تقوا پيشه كنيد اي عزيزان به تهذيب نفس خود بپردازيد و چشم و گوش و زبان و اعضاء و جوارح خود را از حرام بازداريد و به عبادت اهميت بدهيد.

اگر لذت ترك لذت بداني                                                دگر لذت نفس لذت نداني

و بدانيد كه آنقدر خداوند از جوام مومن خوشش مي آيد و آنها را دوست دارد ديگران را دوست ندارد و اگر كارتان را براي خداوند كرديد او نيز شما را ياري مي كند و بايد در نظر داشته باشيم كه انسان بزرگوار است و نبايد با گناه و معصيت خود را كوچك كند كه خداوند انسان را در بالاترين و عاليترين و مقام و مرتبه آفريده است و خداوند مي فرمايد:

لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم

ما انسان را در نيكوترين مراتب صورت وجود بيافريديم پس بايد سعي بكنيم در اين مقام بمانيم و با گناه و اخلاق رذيله خود را به سقوط نكشانيم و بكوشيم كه جايگاه بلندمان را اسفل السافلين تبديل نكنيم و مواظب باشيم كه دنيا ما را فريفته خود نكند كه آرزوهاي دراز و حب دنيا سرمنشأ تمام خطاها و گناهان است. «الدنيا راس كل خطئيه» بدانيد كه دنيا جايگاه ما نيست و بايد از دنيا رخت بركشيد و رفت كه « الدنيا دارالاشقياء» دنيا جايگاه شقاوتمندان است و حضرت علي (ع) مي فرمايد كه دنيا مانند مار خوش خط و خالي است كه داراي زهر يساري است و انسان را به طرف خود مي كشد و گول مي زند پس مواظب باشيم كه زرق و برق دنيا و لذات مقطعي و زودگذر آن ما را فريفته خود نكند و از راه و هدف اصلي و رسيدن به كمال انساني بازمان بدارد و بدانيد كه علائق دنيوي باعث دوري از خداوند است و نبايد به آن دل ببنديم چون فاني شدني است و به چيزي بايد دل بست كه فاني نشود.

پس به هوش باش كه دنيا مزرعه اي براي آخرت است كه هر آنچه در آن كاشته در آخرت برداشت خواهي كرد و هر عملي انجام بدهيد خود نتيجه آنرا خواهي ديد خداوند انشاءالله قطره اي از اقيانوس بيكران علم و معرفت و لذت مناجات كه علي (ع) داشت به ما شيعيان آن حضرت عنايت بفرمايد و اما سخني با جوانان و دانش آموزان و دانشجويان دارم كه در انتخاب دوست خود هشيار باشيد و رفيق و دوست و همدرس خود را بشناسيد و سعي كنيد با كسي دوست باشيد كه شما را به ظلمت و گمراهي و فساد اخلاقي نكشاند و دوستي انتخاب كن كه با دين او به ياد خدا بيفتي.

و اما چند كلام به برادران رزمنده و دوستان همرزمم:

اگر چه من حقيرتر از آنم كه بخواهم به شما بزرگواران صحبتي يا سفارش بنمايم برادران همرزمم جبهه ها را خالي نگذاريد كه چشم تمام مستضعفين و ستمديده ها و زندانيهائي كه در زير شكنجه استعمارگران هستند به شما و جمهوري اسلامي دوخته شده است و چشم انتظار شما هستند و بدانيد كه اميد امام امت به شماها است و شما ياران واقعي او هستيد و شمائيد كه به فرياد هل من ناصر ينصرني او لبيك گفته ايد و بدانيد كه سعادت بزرگي نصيب شما گشته است كه جهاد در راه خدا نصيب هر كس نمي شود و از اين بابت خداوند را بسيار سپاسگزاري كنيد و سعي كنيد كه در اين هجرت و جهاد تنها هدفتان خداوند باشد و در كنار هجرت و جهاد ظاهري و بيروني به هجرت و جهاد با نفس و درون خويش بپردازيد.

در خاتمه چند كلامي با خانواده خود پدر و مادر عزيز و گراميم و دوستان و خويشانم عرض مي كنم:

اي پدر و مادر عزيز و گراميم شما كه چندين سال با رنج و مشقت براي من زحمت كشيديد و مرا تربيت كرديد و اين شما بوديد كه از كودكي مرا با اسلام و نماز آشنا كرديد و مرا در حالي كه بچه كوچكي بيش نبودم در دامن مي گرفتي و در مراسم عزاداريها و هيئتها شركت مي كرده ايد و براي حسين سرور شهيدان اشك مي ريخته ايد و اشكها روي صورت من مي ريخته و از آن زمان محبت حسين (ع) در دل من جاي گرفته بايد بدانيد كه من بارها خدا را شكر گفته ام كه چنين پدر و مادري نصيب من كرده است و هميشه دعاگوي شما بوده ام و اين شما بوديد كه مرا در حالي كه سن زيادي نداشتم و جثه كوچكي داشتم تشويق به جبهه رفتن كرديد و مقدمات آنرا برايم فراهم كرديد و مي دانم كه از اين بابت كه بخواست خداوند شهادت در راه او نصيبم گشته است و ديگر در ميان شما نيستم هيچ ناراحت نيستيد چون مي دانيد «اناالله و انا اليه راجعون» همه از او هستيم و بسوي او نيز باز مي گرديم و چه بهتر كه با عزت و افتخار و سربلندي در حالي كه او از ما خشنود است بسوي او برويم و مي دانيد كه صاحب و فرمانرواي اصلي دو جهان و مال و فرزند خداست و هر چيزي كه صاحب او[] كند ناراحتي ندارد و بنده مومن خدا آن است كه هميشه راضي به رضاي خداوند باشد كه هر چه از دوست رسد خوبي باشد.

پدر و مادر عزيزم! شما كه مسلمانيد و شيعه علي (ع) هستيد و مي دانيد كه علي (ع) و حسين براي چه وارد ميدان شدند و براي چه كشته شده اند و [] آنها كدام است و چگونه بايد راه آنها را ادامه داد مي دانيد كه من نيز به آنها اقتدا كردم.

خدايا! ترا شكر مي كنم كه به من توفيق جهاد در راه خود را عنايت كردي و در صورتي كه لياقت قرار گرفتن در صف مجاهدان را نداشتم مرا با آنان قرار دادي اي خدائي شكر و سپاس تو را كسي نتواند كرد ترا سپاس مي گويم از اينكه مرا از دنيا دور داشتي بسوي خود خواندي در صورتي كه بنده اي حقير و ذليل و مسكين و در اسارت نفس خود بودم و تو مرا هدايت كردي الهي تو مرا بارها بسوي خود خواندي ولي من كه غرق در معصيت بودم از تو رو برگرداندم و خيره سري كردم و تو را ناديده گرفتم و به اعمال خود ادامه دادم و به فكر جوابگوئي تو نبودم و تو را كه حاضر و ناظر اعمال من بودي غايب پنداشتم مولاي من اميد من پناه من اينك بسوي تو آمده ام مرا بپذير كه تو پذيرنده و سريع الارضائي و من نيز چشم طمع به رحمت تو دوخته ام و بارها آرزوي شهادت در دل داشتم و از تو مسئلت كردم ولي در اين آرزو ناكام ماندم شايد كه خود را آماده نكرده بودم و يا مرا امتحان مي كرده اي خدايا پروردگارا درست است كه چيزي را از تو مسئلت مي كردم كه بندگان مقرب تو مسئلت مي كنند و من اين چنين نيستم شايد خلاف چيزي را كه از تو مي خواهم در دل مي گذرانم و خلاف آن قدم بر مي دارم اي خدائي كه مجيب الدعوه هستي اي فرياد رس مظلومان تو خود گفتي «ادعوني استجب الكم» پس مرا اجابت فرما كه من از دوستان خود عقب مانده ام معبودا مرا وادار به آنچه رضاي تو در آن است و بازدار از آنچه غضب و خشم تو در آن است و سختي هائي كه از جانب تو است برايم مانند عسل شيرين و آسان بگردان و بر حال ضعيف و نازكي پوستم و نرمي استخوانم رحم كن كه طاقت عذاب ترا ندارند خدايا مرا به ائمه معصومين نزديك و آشنا بگردان و شفاعتشان را براي من بپذير من نيز از آنان مي خواهم كه نزد خدا ميانجيگري من را بكنند كه ميانجيگري شما پذيرفته مي شود و از خدا مي خواهم كه محبت شما و محمد و آل محمد را در دل من زياد كند و مرا شيعيان مقرب شما قرار دهد. خداوند اگر چشمان گنهكار من لياقت زيارت آن چهره تابناك را ندارد ولي از تو مسئلت مي نمايم كه چشمان مرا به ديدار آن حضرت منور بگرداني تا قدوم مباركش را بر چشم بگذارم و با مژه چشم خاك پايش را ببوسم و خدايا مرا از انصار حسين (ع) و ياران او قرار دهد تا با دشمنان او دشمن و با دوستان او دوست باشم و مرا از آنان كه [] او مي جنگند و به درجه رفيع شهادت نائل مي آيند قرار بده و بر ما ترحم فرما و ظهورش را نزديك بفرما و در غياب آن حضرت سايه پربركت نائب بر حقش خميني كبير آن پير دلسوخته را بر سر ما مستدام بدار و عمر شريفش را به بلندي آفتاب دراز فرما و حكومتش وصل به حكومت آن حضرت بفرما و ما را از رهروان آن حضرت قرار بده و شهداي ما را با شهداي صدر اسلام و كربلا محشورش بفرما و معلولين و مجروحين را كه براي رضاي تو چنين گشته اند سلامت و عافيت و صبر و استقامت عنايت بفرما. و اسرا و مفقودين را به آغوش خانواده هايشان بازگردان و به رزمندگان صبر و پيروزي و استقامت عنايت بفرما و ملت غيور ايران در راه انقلاب و اسلام استوار و ثابت قدم بفرما.

 

والسلام – ابوذر حاتميان