*زندگی نامه شهيد مهدي چراغعليزاده*
نام پدر: غلامعلي
تابستان سال 1342 به نيمه شهريور رسيده بود كه طلوع آفتاب زندگاني «مهدی»، كاشانه خانواده چراغعلی زاده را گرمايي دگر بخشيد. كودكانه هايش در كوي و برزن «بهنمير» از توابع بابلسر، و در دامان خانوادهاي كشاورز كه با عرق جبين، گذارن عمر ميكردند، خاطره شد.
هفت سالگي اش كه از راه رسيد، قدم به دبستان «ابوذر غفاري» زادگاهش گذشت. سپس، با طي دوره راهنمايي، تحصيلاتش را تا ديپلم رشته انساني در دبيرستان «شهيد صدر» در بهنمير ادامه داد.
در توصيف خلقوخوی مهدی، همين بس كه به سبب رأفت و دستگيري از محرومان، از محبوبيت خاصي در بين مردم برخوردار بود. علاوه بر آن، در رفتار با والدين نیز، نهايت ادب و احترام را بهجای ميآورد.
زمزمه هاي انقلاب كه در كوچه و خيابانهاي شهر پيچيد، او نيز همپاي ديگر تظاهرات كنندگان، خواستار برپايي حكومت عدل شد. همچنین، در توزيع اعلاميه هاي امام خميني و نشر عقايدشان نیز، فعّال بود.
با تشكيل بسيج، فعاليتهايش را با شركت در برنامه هاي فرهنگي و مذهبي از سر گرفت. سپس، به عنوان نيروي ويژه بسيج، در سپاه بابلسر مشغول به خدمت شد.
مهدي در خرداد 1363، جامه پاسداري را به تن پوشانيد و بيش از پيش، به حراست از دستاوردهاي انقلاب پرداخت.
او از 13/7/1365 الي 17/1/1366 مديريت داخلي سپاه مريوان را به عهده گرفت. مدتي هم در يگان حفاظت انجام وظيفه كرد.
«ميرآقاجان شفيعي» از همرزم آن روزهايش ميگويد: «با نيروهاي تحت اَمرش، رفتاري برادرانه و دوستانه داشت. فرماندهان و همرزمانش هم، او را دوست داشتند و به حرفهايش عمل ميكردند.»
و سرانجام، مهدی در 2/5/1367 در شلمچه، به جمع ياران شهيدش پيوست. سپس، با بدرقه همسرش و اهالي قدرشناس بابلسر، در گوشهاي از گلستان شهداي روستاي «آغوزبن» آرام گرفت.