*زندگی نامه شهيد تقيجوانمرد*
نام پدر: باقر
پنجمين نوگل باغ زندگانی «باقر و هاجر» بود كه در سال 1339 در روستاي «دهميان» پلسفيد چشم به جهان گشود؛ نورسيدهاي كه «تقي» نام گرفت و با آمدنش، به کاشانه آنها صفايي دگر بخشيد.
تقی بعد از طي مقاطع ابتدائي و راهنمايي، وارد دبيرستان «طالقاني» ساري شد و تحصيلاتش را تا پايه سوّم متوسطه در رشته علومتجربي ادامه داد.
«عليبابا فارابي» که يكي از هممحليهايش بوده است، درباره خصوصيات اخلاقي او چنين ميگويد: «هرگز كدورتي از كسي به دل نميگرفت و با همه دوستانش صميمي بود. در برابر ناملايمات و نامهربانيها نيز صبورانه برخورد ميكرد.»
ادب و تواضع این فرزند نیکسیرت نسبت به والدین نیز زبانزد بود.
در بیان تقیدات دینی وی، همین بس که همواره در ادای فرائض واجب و مستحب، بهخصوص نماز شب، اهتمامی خاص داشت. با قرآن، این منبع نور و حکمت هم، مانوس بود و در عمل به فرامین آن، کوشا. علاوه بر آن، با الگوپذیری از سیره اهل بیت(ع)، پیوسته در پی کسب فضائل معنوی و انسانی بود.
شركت در راهپيمائيهاي ضدّ طاغوت در ساري و پلسفيد، توزيع پوستر و اعلاميه، از جمله فعاليتهاي تقی در ايّام انقلاب بهشمار ميرود.
از بدو تشكيل انجمن اسلامي و بسیج، او به اين نهادهاي انقلابي پيوست و در راستای حراست از دستاوردهاي انقلاب به ادای تکلیف پرداخت.
تقی بعد از پوشيدن جامه پاسداري، كارش را به عنوان بهيار در سپاه آغاز كرد.
سپس از سال 1361 الي 1365، چهار مرتبه از طرف سپاه زيرآب، رهسپار جبهه مريوان، شلمچه و پادگان شهيد بهشتي شد.
او در كِسوت بازرسي و بهياري لشكر 25 كربلا نیز، خدمات ارزندهاي ارائه نمود.
جمعآوری کمکهای مردمی و ترغیب و تهییج جوانان به حضور در میادین نبرد، از جمله اقدامات تقی در جبهه فرهنگی محسوب میشود.
و در نهايت، او در 1/11/1365 در شلمچه، در حين كمك به مجروحان، به خیل یاران شهیدش پیوست؛ وکربلای ایران، اینک سالهاست که دردانه هاجر را چونان گوهر در صدف دل خود به یادگار دارد.