نام پدر : خضرالله
تاریخ تولد :1351/05/16
تاریخ شهادت : 1366/03/30
محل شهادت : ماووت عراق

وصیت نامه

1- شما خانواده محترم را به کاری دعوت و توصیه می کنم که خودم از انجام آن عاجز بودم و آن همان تقوا و پرهیزگاری است که خداوند می فرماید در زندگیتان پیشه کنید.
2- برادران و خواهران انقلابیم تنها تقاضای ما از شما، رعایت شئون اسلام است؛ ما فریاد می زدیم که زن در اسلام زنده، سازنده و رزمنده است ولی به شرط آن که با حجاب خویش تو سری محکمی بر سر آمریکا و ایادی او و ضدانقلابیون بزند و با حجاب خویش پاسدار خون شهدا باشد و سنت زهرا را حفظ کند.
2- برادر عزیز! اگر من شهید شدم افتخار خیلی بزرگی است هم برای شما و هم برای من؛ به هیچ وجه ناراحت نباشید و گریه هم نکنید، ما در معرض امتحان الله قرار گرفته‌ایم و باید سعی کنیم از این امتحان سرافراز بیرون آییم و این سرافرازی در شهادت پنهان می‌باشد و خلاصه ناراحت نشوید و مبادا که شهادت من باعث شود که در درس خواندن تلاش به خرج ندهید و درستان را به طور احسن بخوانید. 
4- بر طبق احساس مسئولیت نسبت به اسلام و وطن خود و فرمانبرداری از فرمان امام عزیزمان و با وصیت شهیدان مبنی بر این که راهشان را ادامه بدهیم، برای رضای خدا راهی جبهه می شوم و امیدوارم که در این راه کمکی به اسلام کرده باشم.

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

ذبیح الله جوانمرد

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1351 - روستای کارمزد سوادکوه

3- نام و شغل پدر :

خضرالله  ـ بازنشسته ذوب آهن

4- نام و شغل مادر:

صدیقه مهجوری ، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

دو فرزند ، فرزند اول

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

زندگی بسیار سختی داشتند .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

مدرسه صبوحی ، روستای کارمزد

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه آرش  شهرستان قائم شهر

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله ـ در مکانیکی مشغول کار شد .

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

به علت مشکلات اقتصادی و نداشتن سرپرست خانواده (پدر ) مجبور به ترک تحصیل و اشتغال به کار شد .

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

ایشان بسیار با مادر خود مهربان بودند و بعد از فوت پدر حامی بودند .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

مکانیکی

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

در دوران جنگ و پیام امام (ره) محرک اصلی ایشان بود .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در زمان دانش آموزی در راهپیمایی های محل شرکت داشتند .

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه : ــــــــ

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

25/1/66 ، شهرستان سوادکوه ، لشکر 25 کربلا ، خوزستان

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

4 ماه

4- مسئولیت در جبهه :

تک تیرانداز

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

30/3/66 ، جنوب ، منطقه ماووت عراق ، اصابت خمپاره ، عملیات والفجر 4

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

40 روز بعد از شهادت ، گلزار شهدای امام زاده حسن روستای کارمزد

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

صدیقه مهجوری- مادر شهید : به یاد دارم زمانی که مریض می شدم هنگام بیماری تا صبح در کنارم می نشست و از من پرستاری می کرد و هنگامی که صبح می شد برایم شیر و نان گرم می خرید که مبادا از نظر جسمی ضعیف شوم اینقدر خوب بود که می دانستم ایشان متعلق به این دنیا نیست .

ـ زمان شهادت فرزندم کسی  به من نگفت که فرزندم شهید شده است بلکه از طریق خوابی که دیده بودم به شهادت فرزندم پی بردم و خوابم به این صورت بود که پدر شهید به خوابم آمد و به من تسلیت گفت و من مطمئن شدم که فرزندم شهید شد.


وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد