نام پدر : سبحان
تاریخ تولد :1337/06/06
تاریخ شهادت : 1359/11/20
محل شهادت : ایلام

وصیت نامه

*وصیت نامه شهيد شهيدالله جهانيان*

 

بسم الحق

إنَّ الله لا يفيرو ما بِقوم حتّي يفيرو ما بِاَنْفُسِهِم

خدايا! تو خود مي­داني كه به جز در راه تو نخواهم جنگيد و به جز در راه تو جهاد نخواهم كرد. شهادت حضور در صحنه حق و باطل هميشه تاريخ است.

پدر، مادر، برادران و خواهران و اي شما دوستان و آشنايان! سلام بر شما و سلام بر همه. من إن­شاءالله به شهادت مي­رسم و به درگاه خداوند نائل مي­شوم و دينم را به درگاه خداي باريتعالي ادا خواهم نمود. پدر جان! من هيچ آرزويي ندارم به جز پيروزي كامل انقلاب اسلامي و حكومت عدل الهي به دست تواناي خميني بت­شكن، اين امام زمان.

دوستان عزيز و برادران عزيزم! قرآن مجيد را بخوانيد تا اسلام را كاملاً بشناسيد. اسلام دين حق است و بالاتر از همه اديان. هنگام مردن تا آخرين لحظه حيات­ام خواهم گفت الله­اكبر، خميني رهبر. و همچنين با فرياد بلند مي­گويم مرگ بر امپرياليسم آمريكا، اين امل­الفساد قرن بيستم. ديگر از وصايايم اين است كه وقتي من به شهادت رسيدم، إن­شاءالله، مبادا بر مزار من بگرييد بلكه بسيار افتخار كنيد كه براي اسلام شهيدي شاهد به جاي گذاشتيد. پدر جان و مادر جان! بعد از من برادرم قدرت­الله جهانيان را به جايم بفرستيد در سپاه پاسداران و تفنگم را بگيرد و راهم را كه راه خميني و درنتيجه راه اسلام راستين است و پيامبران، ادامه دهد.

ساري – پاسدار شهيدالله جهانيان

خميني، امام من، قلب من، روح من و ملت من است و زبان خداست و پيام­آور انقلاب كربلا.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته.

بدهي من به سيدابوالقاسم موسوي جوانمرد 25000 ريال

طلب من از قاسم صادقي  285000 ريال و رجب اصغري  2000 ريال و دامادم حسين محمدنژاد  51000 ريال.

شهادت دعوتي است به همراه عصرها و نسل­ها كه اگر مي­توان بمير (جهاد) و اگر نمي­تواني بمير شهادت.    


زندگی نامه

شهيد شيدالله جهانيان

فرزند: سبحان

در مهر ماه سال 1337 چونان آفتاب در تقدير «فاطمه و سبحان» درخشيد. نو رسيده­اي با نام «شيدالله» كه در روستاي «آزادبُن» از توابع «گيل­خوران» در قائم­شهر چشم به هستي گشود. به سبب مهاجرت خانواده به روستاي «پهناب» در جويبار، دوره ابتدايي­اش در دبستان اين محل طي شد. سپس با گذر از مقطع راهنمايي، وارد دبيرستان «سعدي» جويبار شد و تا پايه اوّل متوسطه ادامه تحصيل داد. وي از 16/11/1356 الي 10/2/1358، جهت طي دوره سربازي، در نيروي هوايي بابلسر به سر بُرد. به دليل تقارن اين برهه از زندگي «شيدالله» با شكل­گيري نهضت بيداري مردم ايران، اين مبارز بابصيرت نيز در آن ايّام به جمع آزادي­خواهان پيوست و فرياد دادخواهي سر داد. او از 20/2/1358 الي 24/1/1359 در گروهان جوانمردان (گارد جنگل سابق) به سر بُرد. سپس در 9 ارديبهشت ماه سال 1359 به عضويت سپاه درآمد و در واحد اطلاعات – عمليات پايگاه ساري مشغول به خدمت شد. شيدالله در تير ماه همين سال در كِسوت تك­تيرانداز به جبهه سرخ عزيمت كرد. ناگفته نماند كه او در اين سال آسيب ديد و جهت بهبودي به بيمارستان ايلام انتقال يافت. مسووليت واحد عمليات و فرماندهي دسته از ديگر خدمات ارزنده اين رزمنده رشيد به شمار مي­رود. حضور در غائله گنبد نيز ازجمله آوردگاه حضور وي محسوب مي­شود. در نهايت، شهيد جهانيان عزيز در 20 بهمن ماه سال 1359 در ايلام، با به تن كردن جامه سرخ شهادت، جاودانه شد.

«اَسدالله» از برادر شهيدش مي­گويد:

«هماره به ما تأكيد داشت كه نماز اول وقت به جاي آوريد كه موجب نشاط شما خواهد شد. علاوه بر آن به اهل بيت (ع) نيز ارادتي خاص داشت، به گونه­اي كه در آخرين شب قبل از اعزام، منزل يكي از دوستان در مراسم دعاي كميل و مرثيه­سرايي حضور داشت.»

و امّا روايتي از خواهرش، «فرنگيس»، در باب خلقيات و تعهدات شخصيتي وي:

«فردي صبور بود و در مشكلات، يار و ياور دوستان. يكي از رفقايش مي­خواست ازدواج كند،‌ ولي مشكل مالي داشت. شيدالله مبلغي پول به او داد تا تدارك مراسم ازدواج ببيند.» 


وصیت نامه

اسکن وصیت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


زندگی نامه

اسکن زندگی نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد