نام پدر : آیت الله
تاریخ تولد :1341/13/11
تاریخ شهادت : 1362/05/25
محل شهادت : جزیره مجنون

وصیت نامه

* وصیت نامه شهید حسن جمشیدی*

 

بسم الله الرحمن الرحیم

پدر بزرگوارم و مادر زحمت کشم! زحمات بی دریغ شما و لطف و توجهات بی انتهای شما نسبت به من نه تنها قابل تقدیر و جوابگویی نیست بلکه قابل جمع بندی هم نیست. پدر جان در بزرگ کردن من چه رنج ها که نکشیدی و چه ناملایمات که تحمل نکردی چه هیزم ها که بر پشت حمل نکردی و چه خون دل ها که در پس گوسفندها بر خودت هموار نکردی و مادر گرامی ام چه که با گریه فرزندت از خواب چشم پوشیدی و فردای روشن را در چشمت مجسم کردی. فردایی که از سختی و رنج آزاد می شدی و دنیایی روشن در جلوی راهت خواهی داشت.

مادر عزیزم، با این همه رنج و قصه های دردآور که برایم تحمل کرده اید و با این همه زحمات صادقانه ای که کشیده اید و امتحان خداوند بزرگ را نیکو پس داده اید. اکنون حسین زمان ما، خمینی بزرگ برای برپا دشتن اسلام و خون اسلامی قیام کرده است تا به رنج های ما پایان دهد و ما را از اسارت و گرفتاری فکری و عملی نجات دهد. اگر روبهان دون صفت که چون موجود پلیدی در کمین مرداری نشسته اند، می گذارند. هزاران توطئه چیدند و هزاران رپ راه اندخته اند تا شاید باز هم شعله های فروزنده انقلاب اسلامی را خاموش کنند. مزدورانی از گوشه ای بر سر نیزه ها کردند و مزدوران دیگر نغمه ای دیگر سر دادند. همچنان که حسین فرزند رسول الله را همین ناکثین به شهادت رساندند. امروز در این شرایط فرزند زهرا(س) امام خمینی جهت یاری و پیروزی اسلام و مردم و همه مسلمان ها تقاضای کمک کرده است. در این کمک هیچ اجباری نیست. هر کسی بر حسب فکر و اعتقادش و بر میل و کشش باطنی خودش می تواند به این ندای رهبر انقلاب جواب دهد.

 و من، پدر عزیزم و مادر گرامی ام! به عنوان فرزند شما که یک مسلمان هستم و به عنوان اجرای تکلیف شرعی در فعالیت های جنگی شرکت کرده ام و به عنوان یک مسلمانی که حسین زمان است تکلیف شرعی خودم را انجام می دهم. امیدوارم شهادتم را شما پدر عزیزم و مادر عزیزم که انشاءالله رضای خداوند بزرگ است به عنوان تکلیف شرعی بپذیرید و هرگز در این مورد بیتابی نکنید. پدرم و مادرم! درک می کنم که شما چقدر رنج را طی سال ها و ایام دور تحمل کردید.

مسلماً خود شما نیز به این مسئله واقف هستید که یاری اسلام واجب تر است. امام حسین (ع) فریاد کشید که ای مسلمان ها! کسی مایل هست مرا یاری کند؟ جز مسلمین واقعی کسی گوش به حرف امام نداد. روباهان حیله گر و گرگ های درنده در سوراخ موش گم شدند و امروز نیز انشاءالله من و همه ما مسلمانان لیاقت آن را داریم که در صحنه های مختلف اعم از اقتصادی و اجتماعی و جنگی جهت حمایت از جمهوری اسلامی حاضر باشیم.

پدرم و مادرم! مسلماً زندگی فقط همین اندکی حیات نیست. زندگی اصلی همان آخرت است که زندگی جاوید است. همه ما باید دیر یا زود، امروز یا فردا به آن کنج دنیا کوچ کنیم. کوچ کردن با چه کوله باری، کوچ کردن با یک عمر ذلت و خواری و گناه یا کوچ کردن با عزت و شرف و افتخار. من دعا می کنم که گناهانم بخشیده شود و در نزد خدا قبول شود و شهادتم نیز فقط برای رضای خداوند عزوجل باشد. پس پدرم! اگر شهید شده ام نباید اینطور فکر کنی که من نابود شده ام، من دیگر نیستم، نه بلکه خداوند بزرگ در قرآن کریم قول داد که شهیدان در جوار حق تعالی روزی می خورند و انشاءالله من هم لیاقت چنین معنایی را دارم. پس پدرم و مادرم! امیدوارم هرگز در مرگم بیتابی نکنید جز در جاهایی، آن هم خیلی کم. پیش مردم گریه نکنید. پدرم، از شما خواهش می کنم همانطوری که من به خواست و کمک خدا برای اسلام کار کردم، کار بکنید. شما با همت قوی جلوی مردم کمرتان بلند باشد و هرگز چهره تان غم آلود نباشد تا آن افراد بی دین دلشاد نشوند.

پدرم و مادرم! انشاءالله این وصیت نامه را از من قبول می کنید که هرگز در انظار عمومی گریه نکرده و هرگز خدای ناکرده کسی را توهین نکنید که باعث مرگم شده. پدر جان و مادر جان ما همه موظف هستیم که جهت خدمت به اسلام و خدا فعالیت کنیم. ممکن است مصلحت این باشد که تعدادی باشند در دنیا و فعالیت کنند و تعدادی با شهادت هایشان. من و امثال من از این طریق جامعه اسلامی را به نصرت برسانیم. پدر جان و مادر جان، خداوند بزرگ جهان که همه نیکوکاران را دوست دارد. پیغمبر بزرگ ما حضرت محمد(ص) و امامان عظیم الشأن ما از حضرت علی(ع) تا امام دوازدهم حضرت مهدی(عج) صاحبان و سرپرستان ما هستند. اگر ما تقوا و ایمان داشته باشیم و اگر ما نماز بخوانیم و روزه بگیریم و زکات بدهیم و به فقرا انفاق کنیم، این بزرگان ما را نجات می دهند. انشاءالله در آخرت همین بزرگان ما را شفاعت می کنند و به امید خداوند در آخرت در کنار همدیگر خواهیم بود. تمام امید ما و تلاش ما به خاطر آخرت می باشد.

پدر جان و مادر جان! حرف بیشتری ندارم و امیدوارم فرزند مقصرتان را ببخشید و امیدوارم که حلالم کنید و انشاءالله که عذاب و دردسر شما نشده ام. فقط به خدا توکل کنید یقیناً خدا توکل کنندگان را دوست دارد.

پدر جان! در مورد دفنم، هر کجا صلاح می دانید، مرا دفن کنید و هر گونه مراسمی که صلاح می دانید، خودتان اجرا کنید. پدر جان، فقط خواهش می کنم آنقدر غمگین و ناراحت نباشید که افراد بی دین سوءاستفاده کنند.

*****************************************

 


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

حسن جمشیدی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

13/11/1341، روستای میستان شهرستان جویبار

3- نام و شغل پدر :

آیت الله، کارمند بازنشسته ذوب آهن

4- نام و شغل مادر:

تازه گل نجفی، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

سه فرزند، فرزند اول

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

کودکی به همراه والدین برای نماز خواندن به مسجد می رفت و در مراسم عزاداری در ماه محرم در تکایا حضور داشت. انس و علاقه زیادی به قرآن داشت دائماً قرآن تلاوت می کرد و در کارها به ائمه متوسل می شد.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

برای فراگیری قرآن به مکتب خانه رفت.

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):

از تولد تا سال 51 در آلاشت شهرستان سوادکوه و بعد سال 51 به قائم شهر آمد.

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

مدرسه آلاشت در آلاشت و مدرسه امیر کبیر در قائم شهر

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه امیر کبیر در قائم شهر

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان رازی رشته ریاضی فیزیک در قائم شهر

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله، در کارها به خانواده کمک می کرد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

دیپلم ، ــــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد.

2- یگان اعزام کننده :

سپاه سوادکوه

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

از تاریخ 17/12/61 تا 20/5/62 در منطقه جزیره مجنون که به علت شهادت از ادامه خدمت بازماند.

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

رفتار و برخوردش با والدین بسیار خوب بود به آن ها علاقه مند بود. در کارها عصای دست شان بود.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

قبل انقلاب مبارزاتی نداشت.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت بسیج درآمد و در بسیج فعالیت می کرد.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد : ــــــــــــ

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

مورخ 20/5/62 در عملیات خیبر در جزیره مجنون به شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

مورخ 28/5/62 در گلزار شهدای آلاشت شهرستان سوادکوه به خاک سپرده شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

پدر شهید می گوید : بسیار با حجب و حیا، ناموس پرست، خوش رفتار و خوش خلق بود. سعی می کرد در اول وقت نماز بخواند و خودش را از گناه باز دارد. بسیار مقید به رعایت حق الناس بود. تا جایی که از دستش بر می آمد حقوق مردم را رعایت می کرد.

مادر شهیدمی گوید: ناموس پرستی او بسیار زیاد بود و مخالف سرسخت ترانه بود.

خاطره ای که به ذهنم می رسد، یکی از بستگان نوار ترانه به منزل ما آورد. او بسیار ناراحت شد و نوار را به بیرون پرتاب کرد. انقلاب را یک نعمت الهی می دانست که توسط امام به ما هدیه شد. علاقه زیادی به حضرت امام و شهید چمران و رجایی داشت .

دوست شهید - میکائیل درزی- می گوید: فردی با ولایت، موقع شناس، متعهد، با گذشت و با صبر و استقامت بود. همیشه به یاد خدا و شکرگذار او بود. خیلی کم حرف می زد بیشتر اهل عمل بود. اهل مطالعه و به مسایل روز اهمیت می داد. سال 61 از سپاه سوادکوه جهت آموزشی نظامی به چالوس رفتیم که در دوران آموزشی یک نیروی نمونه و بارز بود به عنوان مثال او توانسته بود 15 جلسه کلاس عقیدتی را به طور کامل حتی کامل تر از مربی برای برادران تعریف کند. او بین 3 گردان نیروی آموزشی فردی نمونه شناخته شد. و همچنین برای آموزش توپخانه به پادگان امام (ع) رفته بود که در آن جا هم دقت عجیبی در انجام وظایف فرماندهی داشته است. امتحانی که از ما گرفتند ایشان فکر کنم نفر اول یا دوم در پادگان امام (ع) شده بود. بدون هماهنگی با مسئول و فرمانده خود هیچ کاری نمی کرد. در رابطه با شهادتش به گفته برادرانش توپخانه احتیاج به اطلاعات نظامی و شناسایی داشت که ایشان به همراه دوستان برای اطلاعات نظامی برای واحد توپخانه به رودخانه می روند که این رودخانه بین نیروی خودی و دشمن بود و آن ها در دید دشمن قرار گرفته بودند دشمن به آب برق می دهد و تمام نیروها و از جمله ایشان به شهادت می رسند.