نام پدر : اسد الله
تاریخ تولد :1346/07/30
تاریخ شهادت : 1361/08/11
محل شهادت : موسیان

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

نصرا... جلالی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

30/7/1346، روستای حاجی کلا شهرستان محمودآباد

3- نام و شغل پدر :

اسدا...، کشاورز

4- نام و شغل مادر:

طلعت، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

سه برادر، دو خواهر، فرزند اول

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

مادر شهید: به مسائل مذهبی علاقه مند بود و مثلاً وقتی  من روزه ی قضا می گرفتم او هم با من روزه می گرفت. روزه اش را می گرفت و نمازش را به موقع می خواند. ماه رمضان به مسجد می رفت و دعای کمیل و توسل به جا می آورد و در محرم در عزاداری امام حسین شرکت می کرد. نماز جماعت را دوست داشت و به همراه نقی رحمانی به بابلسر برای نماز جمعه می رفتند. شب ها در اتاق دیگرمان قرآن می خواند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ) :ـــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):ــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

اول تا پنجم ابتدایی در روستای حاجی کلا خواند. ( تا پنجم خواند)

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :ـــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :ـــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :ــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله، در کار کشاورزی به خانواده کمک می کرد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

چون در مدرسه عکس شاه را پاره کرد او را از مدرسه بیرون کردند.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :ـــــــــ

 2- یگان اعزام کننده :ـــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :ــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :ــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):ــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

پدرشهید: شهید به ما یعنی پدر و مادر هر دو علاقه داشت ولی به مادرش علاقه ی بیش تری داشت. خیلی دلسوز بود حتی یادم می آید که وقتی ما در زمین کشاورزی بودیم هنگام برداشت کارگر داشتیم. موقع صبحانه یا عصرانه هندوانه را که قطعه قطعه می کردیم، او وسط هندوانه را که شیرین تر از همه بود به آن ها می داد. مادرشهید: در کارهای کشاورزی به من و پدرش کمک می کرد، در کارهای خانه هم همین طور بود. با پدر و مادر و سایر اعضای خانواده خوش اخلاق بود و زمانی که من با همسرم به کار کشاورزی می رفتم ایشان در منزل ناهار درست می کرد و از بچه هایم نگه داری می کرد. سعید، برادر شهید: به همه ی اعضای خانواده احترام می گذاشت. با پدر و مادر صمیمی و مهربان بود حق الناس را رعایت می کرد.                                

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

نجاری، از وقتی که از مدرسه اخراج شد رفت سراغ نجاری.

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :ـــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:ــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :ـــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد :ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

پدرشهید می گوید: ایشان را در مدرسه پیشاهنگ انتخاب کردند ،چون قد بلندی داشت .ایشان به خانه آمد ،دایی اش که روحانی بود گفت :«باید این لباس را از تن خود درآوری وگرنه از مسلمانی خارج هستی. »ایشان وقتی مدرسه رفت لباس را درآورد و معلم او را کتک زد ایشان هم با خودکاری عکس شاه را که آن جا بود چشم اش را سیاه کرد. معلم بعد از پرس و جو فهمید کار شهید است .او را کتک زد و در دستشویی گذاشت. وقتی موضوع را بعد چند روز فهمیدیم از او پرسیدم چرا معلم تو را زد؟ گفت: « چون دایی حسین گفته بود که شاه مخالف اسلام است و او امام را از ایران بیرون کرد، عکس شاه را سیاه کردم.»

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

مادر شهید: فرزندم به نگهبانی می رفت لباس بسیجی را دوست داشت بپوشد و اگر یک موقع او را نمی بردند نگهبانی ناراحت می شد. سعید، برادرشهید: ایشان در پایگاه محل فعالیت می کرد عبدا... عزیزی، همسنگر شهید: ایشان درجمع آوری کمک های پشت جبهه فعال بود و کمک می کرد. یادم است برای نگهبانی به او اسلحه نمی دادیم می گفت:« با چوب نگهبانی می دهم.  »                                                                   

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود :

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

ایشان ابتدا یک ماه در منجیل آموزش دید ،بعد از سپاه محمودآباد بسیجی راهی کردستان (بانه) شد .به مدت 3 ماه مسئولیت آر پی جی زن را به عهده داشت.

22/2/61 از سپاه محمودآباد بسیجی به موسیان رفت با مسئولیت آر پی جی زن

24/7/61 از بسیج سپاه محمودآباد بسیجی راهی جبهه شد،موسیان.

3- مجموع مدت حضور در جبهه :ــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

آر پی چی زن، تک تیرانداز

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :ـــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد :ـــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

ایشان در تاریخ 11/8/61 در موسیان بر اثر اصابت ترکش و تیر به مقام رفیع شهادت دست یافت.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

ایشان 7 یا 9 روز بعد شهادت تشییع شد و در گلزار شهدای روستای حاجی کلا محمودآباد دفن شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

مادر شهید: آخرین مرتبه ای که جبهه می رفت خیلی خوشحال بود و سوار ماشین شد و می گفت:« خداحافظ شما دیگر مرا نمی بینید من شهید می شوم» خیلی ذوق و شوق رفتن داشت. ما برای او گریه می کردیم و او از خوشحالی پرپر می زدیم.پدرشهید: یک روز محرم بود و ما حسین حسین می گفتیم او آمد به من گفت: «آیا فردا روز قیامت امام حسین به شما نمی گوید من شما را خواستم شما نیامدید؟ رهبرمان فریاد می زند فعلا جبهه از درس واجب تر است. من باید به جبهه بروم.» وقتی پسردایی او رضا برزگر شهید شد اصرار او بیش تر شد. من گفتم: تو هنوز کوچک هستی و او قانع نشد . آن شب با چند تن از دوستان که منزل ما بودند قرعه کشی کردند که کدام به جبهه برود نام او افتاد و گفتم برو.

 


وصیت نامه

*توصیه نامه شهید نصرالله جلالی*

به شما عزیزان توصیه می کنم که مطیع امر رهبر باشید و از روحانیون متعهد پیروی کنید. در دفاع از میهن از هیچ چیز دریغ نکنید. نماز را اول وقت بجا آورید ودر انجام فرائض دینی بکوشید. با قرآن مانوس باشید. به بزرگترها به خصوص به والدین خود احترام بگذارید. از خواهرانم می خواهم که در حفظ حجاب خود نهایت کوشش را داشته باشند که حجاب آنان کوبنده تر از خون شهیدان است.