*زندگی نامه شهيد حسين جزايري*
نام پدر: علياصغر
به گفته مادر، «وقتي او را باردار بودم، مراقب لقمهاي كه ميخوردم، بودم تا حلال باشد. قرآن تلاوت ميكردم و دعا ميخواندم. به راستي كه مراقبتهايم خوب جواب داد؛ چرا كه وقتي به سنّ دوازده سالگي رسيد، تمام نمازهايش رابدون اينكه كسي مطلع شود، در مسجد ميخواند. ميگفت: ميروم بيرون كار دارم، زود برميگردم. اما به مسجد میرفت و نمازش را ميخواند و برميگشت.»
در نهم تير1343 در محله «چهارشنبهپیش» بابل، و در ماه محرم متولد شده بود. نامش را «حسين» گذاشتند تا حسينوار در راه اسلام قدم بردارد.
پدرش «علياصغر»، شاگرد خياط بود؛ و مادرش «منصوره»، يك معلم دلسوز و فداكار كه در انديشه تربيت و بزرگ كردن بچهها و به عرصه رساندن آنها بود. زن و شوهري كه عليرغم درآمد اندك و توكل برخدا، دل در گرو اهل بيت(ع) داشتند.
حسين در كوچه پسكوچههاي چهارشنبهپيش و دامن پرمهر خانواده قد کشید.
او دوران ابتدائي را در دبستان محلهشان به پايان رساند.سپس با طی مقطع راهنمایی، تحصیلاتش را تا پایه سوّم دبيرستان ادامه داد.
او که پرورشیافته یک تربیت دینی بود، در ادای واجبات و مستحبات میکوشید و از انجام محرمات دوری میکرد. با قرآن، این منبع نور و رحمت نیز مانوس بود و در عمل به فرامین آن، کوشا.علاوه بر آن، با الگوپذیری از سیره اهل بیت(ع)، هماره سعی در کسب کمال معنوی و فضیلت انسانی داشت.
«منصوره» از خلقوخوی فرزندش میگوید:«احترام زيادي براي من و پدرش قائل بود. هرگز اجازه نميداد لباسهايش را بشويم. پسرم بسيار دلسوز و مهربان بود و تا جايي كه میتوانست، به ديگران كمك ميكرد. هميشه لبخند بر لب داشت و خوشخلق بود.»
اذعان دوستانش نیز در این مورد شنیدنی است:
«خيلي مؤمن و با ايمان بود. در برابر مشكلات صبوری میکرد و كارش را براي رضاي خدا انجام ميداد. در قبال كاري كه براي ديگران انجام ميداد، هيچ چشمداشتي نداشت.»
حضور در راهپيمائيهای ضد طاغوت و ترغیب جوانان به شرکت در محافل انقلابی، از جمله اقدامات این نوجوان آگاه در آن ایام به شمار میرود.
با تشکیل بسیج، حسین به عضویت این نهاد در آمد و عمده فعالیتهایش را در راستای حراست از دستاوردهای قیام سال 1357 از سر گرفت.
اودر 18/3/61 جامه پاسداری را به تن کرد و با تعهدی بیش از پیش به ادای تکلیف پرداخت.
حسين چند بار به جبهه اعزام شد.
او در 31/4/61 در منطقه شلمچه از ناحيه گردن مجروح شد.
و سرانجام، حسین در شهریور همین سال(61)در منطقه كوشك با اصابت تركش به بدن و سرش، به درجه والای شهادت نائل آمد. پيكر پاكشبعد از تشييع در بابل، در گلزار شهداي «معتمدي»زادگاهش آرام گرفت تا مزارش زيارتگاه دلسوختگان و عاشقانشباشد.