نام پدر : علی گدا
تاریخ تولد :1341/04/14
تاریخ شهادت : 1360/09/20
محل شهادت : گیلان غرب

وصیت نامه

1. پروردگارا! اینک تو را شاهد می گیرم که آگاهانه برای جهاد در راه تو و به تحقق رساندن جمهوری اسلامی در سرا سر دنیا به مشهد خویش می روم.
2.ای برادرانم! شما هم مانند امام زین العابدین (ع) ادامه دهنده راهم باشید و با شهادتم خوشحال باشید و از خانواده ام می خواهم که همه به هم تبریک بگویید.
3. ای برادران انجمن اسلامی! می خواهم که همواره ادامه دهنده خط ولات فقیه بوده و باشید و با گروه های آمریکایی و سرمایه داران تا پای جان مبارزه کنید.
4. بر سر قبرم ناکام ننویسید، چون به کام خود رسیدم که همان شهادت در راه خدا بود.
5.خدایا! تو خود می دانی که ما چقدر مشتاق شهادتیم و نیز میدانی که هدف شهادت نیست، بلکه پیروزی در راه توست، اگر توانستم می کشیم و اگر نتوانستیم کشته می شویم ولی در هر حال پیروزی از ماست چون تو فرمودی ان الله یدافع عن الذین آمنوا. خداوندا چه دلیلی بهتر و منطقی تر برای جهاد ما که فرمودی: و جاهدو فی الله و جهاد.
6. خدایا! همان قدر که مشتاق شهادتم به پدر و مادر عزیزم و برادرانم ودوستانم صبرو مقاومت همراه با آگاهی عطا کن تا بدانند که ما اصاب من مصیـبه إلا باذن الله.

وصیت نامه

اسکن وصيت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

شمسالله تیموریان عزیزی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

14 تیر ماه 1341 روستای عزیزک بخش بهنمیربابلسر- مصادف با روز تولد امام حسین (ع) بود.

3- نام و شغل پدر :

علی گدا ،کشاورز

4- نام و شغل مادر:

ساره خاتون، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

نه فرزند، فرزند چهارم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

در خانواده مؤمن و مذهبی و خدا دوست با اوضاع اقتصادی که با کار و تلاش والدین بر روی زمین های کشاورزی تأمین می شد به رشد و تکامل رسید.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):ــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــ

 

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

روستای بیشه سر

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی را در روستای آغوزبن خواند.

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان خدمات بهداشتی دکتر محمد مصدق بابل در رشته بهداشت محیط

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله- در کارهای کارهای کشاورزی به خانواده اش کمک می کرد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

دیپلم

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

حدود 6 ماه در ارتش ساری سرباز بود.

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

رفتارش با پدر و مادرش خیلی خوب بود و به پدرش در کار کشاورزی و به مادرش در کار خانه کمک می کردو نهایت احترام را به آنها می گذاشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ـــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــ

 

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

آشنایی با اسلام ،امام خمینی (ره) و شهید رجایی و باهنر، خواندن قرآن و کتاب های مذهبی و دینی، حضورش در بسیج و سپاه و ارتش در تأثیرپذیری اوبسیار مؤثر بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد :

مواردی چون رشادت، شجاعت، ولایت مداری، قوه ی ایمان بسیار بالایش، سنت و اسلام و قرآن و رهبری و دشمن ستیزی که داشت، تأثیر زیادی بر روی دوستش شمش الدین عزیزپور داشت. چنانکه در اسارت توهین زیادی به صدام می کرد. حتی بر روی صورت افسر عراقی آب دهان انداخت و ناسزا می گفت.این باعث شد من که خیلی ترسو بودم، بعد از آن واقعه جسارت پیدا کردم و در مقابل دشمنان و هر کس دیگری که پشت رهبر بدگویی می کرد بایستم و مبارزه کنم.

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در قبل از انقلاب در بابل در پخش اعلامیه و تبلبغات و تظاهرات علیه شاه می کرد.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو انجمن در مدرسه طالقانی بابل بود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با فرمان امام خمینی مبنی برتشکیل ارتش 20 میلیونی لباس خاکی بسیج را برتن کرد و در فعالیت ها حضور داشت.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود :

مخالف سرسخت گروهک های داخلی از جمله منافقین بود.

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

طی دو مرحله از سال59 تا 60  از سپاه بابلسر لشکر 25 کربلا با عضویت بسیجی به منطقه گیلان غرب اعزام شد.

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

سه ماه

4- مسئولیت در جبهه :

تک تیر انداز

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

یکبار در منطقه گیلان غرب از ناحیه دست با اصابت ترکش خمپاره مجروح شد.

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

در تاریخ 20/9/60 در عملیات مطلع الفجر در منطقه گیلانغرب به شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

مفقودالاثر می باشد.

 

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

پدر شهید از فضایل و خصایص اش می گوید: از همان سنین کودکی همراه من برای خواندن نماز و عزاداری به مسجد می آمد. امانت داری،راز داری، فروتنی و تواضع، نظم و انضباط، وقت شناسی و صبور بودن از ویژگی بارزش بود. اهل صله رحم بود و با همه خوش رفتاری و مهربانی می کرد. به حرفی که می زد پایبند بود. اگر کسی از او کمک می خواست با تمام توان به او کمک می کرد.

در خصوص رعایت حق الناس بسیار حساس بود و می گفت: اگر چیزی هم ندارید، تا حد امکان قرض کنید و اگر به کسی بدهکار هستید آن را ادا کنید چون معلوم نیست تا کی زنده می مانیم و حق مردم به گردن ما می ماند و می گفت: خدا از همه چیز بگذرد از حق الناس نمی گذرد.

برادر شهید-فیض الله- از عشق و علاقه اش به جبهه و جنگ چنین می گوید:عاشق جبهه بود و هیچ ترس و واهمه ای برای رفتن به جبهه نداشت. یک روز صبح به مدرسه رفت که بعد از ظهرش کتاب های او را آوردند و گفتند برادرت به جبهه رفته است. می گفت چون جنگ علیه ما شروع شد باید از وطن دفاع کنیم و برای حفظ و ناموس و انقلاب باید پشتیبان رهبر باشیم و به جبهه برویم و دشمن را شکست دهیم.

سید داوود هاشمی - دوست شهید می گوید : از خصوصیات شاخص او این بود که همیشه شاد و خنده رو بود. و هیچ گاه با دوستانش مشاجره لفظی نداشت.  انگار می دانست که اهل این  دنیا نیست و متعلق به آن جهان است. قناعت او در زندگی خیلی عالی بود. اصلاً اهل تجمل پرستی نبود.