نام پدر : فریدون
تاریخ تولد :1341/11/11
تاریخ شهادت : 1359/11/15
محل شهادت : سومار

وصیت نامه

*توصیه نامه شهید حسن(فرشید) تونه*

 

به شما توصیه می کنم که پیرو ولایت فقیه باشید. در نماز جمعه وجماعات و مراسمات دینی و مذهبی شرکت کنید. در زندگی اعتدال داشته باشید و هرگز اسراف نکنید. به خواهرانم توصیه می کنم که حجاب خود را رعایت کنید که برتر از خون شهید است.


زندگی نامه

                                         *زندگی نامه شهيد حسن تونه*

 

 

 فرزند فريدون

« همیشه بدون این که به من بگوید، می رفت جبهه.بعد که به مرخصی می آمد، سرحال بود. می گفتم: رفتی جبهه و به من نگقتی! می گفت: حالا که آمدم و سرحال و سالم هستم. اگر ما از وطن دفاع  نکنیم ، به ناموس مان رحم نمی کنند.ما نمی توانیم در خانه بمانیم و ناظر این صحنه ها باشیم. آخرين بار كه می خواست برود جبهه انگار به دلش افتاده بود که شهید می شود. به من گفت: راضی باش. وقتی از زير قرآن رَدَش كردم، گفت: اسلام پيروز مي­شود و ما شهيد مي­شويم. پدرش گفت: اگر شما به شهادت برسيد، چه كسي بايد كار كند؟ شما بايد باشيد تا بعد از پيروزي، براي اسلام كار كنيد. بعد به من گفت: اگر خبر شهادت­ام را برايت آوردند، فقط دستانت را سوي آسمان ببر و بگو: خدايا! شكرت. فرزندم را در راه تو دادم. قبول كن.»

نشاني اين روزهاي دردانه «ام البنین» را كه بخواهي، گذرت مي­افتد به گوشه­اي از گلستان «يوسف­رضا».  فرزند برومندي كه طليعه حضورش در سال 1341 در چالوس گرمايي دگر به كانون زندگي «فريدون» بخشيد. پدر، كارمند بانك بود و مادر، امّا گرم فرزندپروي و خانه­داري. پدر از آن روزها ، چنین می گوید: «زمانی که مادرش او را باردار بود، روزشماری می کردیم که به دنیا بیاید. برای تولدش نذر سفر مشهد داشتیم. وقتی به دنیا آمد، خانوادگی به زیارت امام رضا رفتیم.»  «حسن»، دانش­آموز پايه دوم راهنمايي بود كه به دليل حضور در فعاليت­هاي انقلابي از ادامه تحصيل دست كشيد و به شعارنويسي، توزيع اعلاميه­هاي امام خميني و حضور در تظاهرات روي آورد. ناگفته نماند كه او مدتي نیز مشغول حرفه مكانيكي بود. گل گفته های مادر نیز در گذر از آن ایام، شنیدنی است: «بعد از انقلاب، همراه برادر و دوستانش شبانه به مغازه های مشروب فروشی می رفت و آن ها را از بین می برد. من به آن ها می گفتم: این کار را نکنید. شماها را می کشند. می گفت: نترس! هیچ کاری نمی توانند بکنند.»حسن که تحت تربیت دینی پدر و مادر پرورش یافته بود،همواره در به کار بستن احکام و فرامین الهی تلاشی مضاعف داشت.

به استناد گفته­هاي خانواده:

«از كودكي به اعمال عبادي پدر عكس­العمل خاصي نشان مي­داد. بزرگ­تر كه شد، نسبت به انجام واجبات و ترك محرمات اهتمامي خاص داشت. علاوه بر آن با قرآن، اين كتاب روشنگر هدايت نيز مأنوس بود و در كسب معارف الهي، كوشا.»

وي بعد از عضويت در سپاه نوشهر، راهي جبهه سومار شد و در کنار دیگر برادران رزمنده اش به دفاع از کشور پرداخت. و اما روایتی ازفریدون درباره فرزند شهیدش:

«حقوقی را که از سپاه می گرفت،فقط برای خودش استفاده نمی کرد. یکی از نیروهایش که پاسدار هم بود،زندگی سختی داشت. حسن وقتی متوجه شد،حقوقش را به او داد. پسرم حتی فکر سر و ضع خودش هم نبود. من به او اعتراض می کردم که حالا که حقوق می گیری،کمی به فکر خودت باش؛ولی قبول نمی کرد. حتی چندین بار برایش لباس خریدم،اما 24 ساعت  نمی شد که آن را به دیگری می داد.» این شهید گرانقدر عاقبت در 7/11/1359 به مقام والاي شهادت دست يافت. جسم پاك اش نيز بعد از 40 روز انتظار به آغوش خانواده بازگشت.