*زندگی نامه شهيد عباسعلي تقيزاده*
نام پدر: رضاقلي
در سال 1335، آفتاب در تقدير «رضاقلي و فيروزه» درخشيد و كاشانه اين زوج كشاورز و سختکوش را شادي بخشيد.
«عباسعلي»، دانشآموز پايه پنجم ابتدائي را در دبستان زادگاهش «كمانگركلا» از بخش «دابو»ی آمل میگذرانید كه به دليل مشكلات اقتصادي، ترك تحصيل كرد.
انقلاب كه به اوج رسيد، همگام با ديگر مردم كوچه و خيابان، به صفوف تظاهراتكنندگان پيوست. زماني هم كه امام خميني(ره) به ايران برگشت، عباسعلي به تهران رفت و از نزديك به سخنان ايشان گوش داد.
عباسعلی در تاریخ 10/2/1362 به عضويت سپاه در آمد و به عنوان مسئول تبليغات سپاه آمل مشغول به خدمت شد.
مسئوليت واحد تداركات گردان مالك اشتر از تيپ 2 لشكر 25 كربلا، از ديگر خدمات ارزنده اين پاسدار مازندراني به شمار ميرود.
«محمدرضا جعفری» از همرزمش چنین میگوید: «در منطقه که بود، به علت دیسک کمر بسیار رنج میکشید. به مرخصی که رفت، جراحی کرد؛ اما مدتی بعد، با همان درد ناشی از عمل جراحی، به جبهه بازگشت. به او گفتیم: با این درد چرا برگشتی؟ گفت: وجدانم اجازه نداد من در خانه راحت بنشینم و دوستانم اینجا در سختی باشند. من باید در جبهه باشم. در خانه آرامش ندارم.»
آقای جعفری در ادامه میگوید: «چون خودش با سختی بزرگ شد، همیشه سعی میکرد به افراد ضعیف، آنهایی که از لحاط مالی در سختی بودند، کمک کند.»
«عظيمه» از برادرش اينگونه ياد ميكند: «شهادت را بهترين مقام ميدانست و هر كس را لايق آن نميدانست. زماني كه دوستانش شهيد ميشدند، خيلي ناراحت ميشد. براي خانواده شهدا ارزش قائل بود و در ايّام عيد، ابتدا به آنها سَر ميزد.»
و سرانجام، عباسعلی در 4 تير 1367، طي تك دشمن در جزيره مجنون، به خيل همرزمان شهيدش پيوست؛ و شش ماه بعد، با وداع همسرش «زينب غلامپور» و يادگارانش «محسن و مرضيه»، در «امامزاده قاسم» زادگاهش آرام گرفت.