شهيد «عليحسين تسخيري»
نام پدر: محمدرضا
«عليحسين» در سال 1341 در رامسر متولد شد. او فرزند دوم «محمدرضا و عذرا» بود. نام او را، پدرش انتخاب كرد.
دوران تحصیلی ابتدائياش را در دبستان «شهيد مجري» فعلی، و راهنمائياش را در مدرسه «فريد» زادگاهش گذراند. سپس با ورد به دبيرستان «عليزاده» رامسر، موفق به كسب مدرك ديپلم اقتصاد شد.
«عذرا» از تقيّدات ديني فرزندش ميگويد: «مكبّر مسجد بود و با خواندن قرآن، اوقات فراغتش را پر ميكرد. با اشتياق در صفوف نماز جماعت و جمعه شركت داشت و علاقمند به اداي نماز شب بود.»
و اما خصوصيات بارز اخلاقي علیحسین، به روايت برادرش «فرجالله»: «من فرزند آخر خانواده هستم. وقتي دوستان برادرم از سپاه آمل و بابل ميآمدند و من رفتار عليحسين را با آنها ميديدم، لذت ميبردم و از او چگونگي روابط اجتماعي را ياد ميگرفتم. با شوخيها و خوشرفتاريهايش مثل آهنربا، ديگران را به خود جذب ميكرد. مهربان، متواضع و صادق بود. انگار تمام محاسن اخلاقي در او وجود داشت.»
مادر نقل ميكند: «نصف شب بود كه ماشين سپاه به دنبالش آمد. گفتم: پسرم كجا ميروي؟ گفت: قرار است به ييلاق جواهرده برويم. اما بعد از پانزده روز كه به خانه برگشت، در سر و بدنش جاي زخم بود. بعداً فهميدم كه در آن مدت، براي مبارزه با منافقان، به عملياتي در جنگل آمل رفته بود.»
عليحسين در سال 1360، به عضويت سپاه پاسداران در آمد و بهعنوان نيروي داوطلب، به جبهه رفت. فرماندهي گردان در عمليات رمضان و جانشيني گروهان در گردان مالكاشتر، از جمله مسئوليتهاي علیحسین گرانقدر در طول دوران دفاع مقدس بوده است.
«حسين اشرفي» ـ يكی از همرزمانش ـ ميگويد: «به عنوان مربي آموزش نظامي در سپاه رامسر و از نيروهاي مخلص انقلاب بود. شهيدان تسخيري، قليزاده و شفيعزاد، انسانهايي بودند كه از همهچيز دست كشيدند. هدفشان خدمت به انقلاب بود. هر چه از صف ايثارگري آنها بگويم، كم گفتم. چون او خودش مربي نظامي بود، بسيار دقيق رفتار ميكرد. با اينوجود، مهربان و صميمي بود و با جان و دل خدمت ميكرد. گوئي خستگي برايش معنايي نداشت.»
علیحسین، عاقبت در 23/12/1364 در منطقه عملياتي فاو شربت شهادت را نوشيد و طي تشييع باشكوه اهالي رامسر، در گلزار شهداي «بهشت زينبيه» اين شهر آرميد.