شهيد «محمد پير باوفا»
نام پدر: رجبعلی
سال 1344 بود که خداوند، «محمد» را به «رجبعلي و صفيه» هدیه داد. محمد اولین فرزند این زوج بود. صفيه، خانهدار بود و رجبعلي، صياد.
محمد، بعد از اتمام دوران ابتدائي و راهنمائي در رامسر، تحصيلاتش را در دبيرستان «امام خميني» فعلی رامسر ادامه داد؛ اما در همين مقطع، ترك تحصيل كرد.
او اوقات فراغتش را با مطالعه كتب مذهبي و انجام ورزش سپري ميکرد.
مادرش از تقيّدات ديني محمد چنين ميگويد: «با خواندن قرآن آرامش ميگرفت و نمازش ترك نميشد. هميشه به ياد خدا بود و گرم عبادت و خواندن دعاي كميل.»
سپس، از نخستين اعزام محمد به جبهه، نقل ميكند: «اولين بار كه اعزام ميشد، ما ناراحت بوديم و گريه ميكرديم. آمد و به ما گفت: چرا گريه ميكنيد؟ فقط دعا كنيد ما پيروز شويم. اسلام پيروز شود.»
محمد عزیز در سال 1362 به عضويت سپاه درآمد و فعاليتش را در واحد عملياتي طرح جنگل آغاز كرد.
«حليمه نهاوندي»، بانوي عفيفهاي بود كه محمد با او در کمال سادگی پيمان ازدواج بست. ثمره اين زندگي مشترك، پسري به نام «مهدي» است.
حلیمه از همسرش اينگونه ياد ميكند: «اخلاق اسلامي و بسيجي داشت و يك معلم اخلاق بود. در مدت يك سال و نه ماه كه با هم زندگي كرديم، يك بار چهره او را عبوس نديدم. هميشه لبخند به لب داشت. و اکنون، بعد از اينهمه سال، محاسن اخلاقي او فراموش نميشود.»
محمد، سرانجام در 8/5/1363 با اصابت گلوله در پادگان زيد، مجروح شد؛ و حدود يك هفته بعد به خیل همسنگرانش پیوست. پيكر پاكش بعد از تشييع جنازه، در گلزار شهداي «بهشت زينبيه» رامسر به خاك سپرده شد.