«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»
الف)تولد و کودکی :
1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :
محمد احمدی آسوری
2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:
سال 1339، در روستای آسور شهر فیروزکوه
3- نام و شغل پدر :
غلامعلی، کشاورز
4- نام و شغل مادر:
رقیه، خانه دار
5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:ــــــــــ
6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :
مادرشهید: وقتی شهید به دنیا آمد مصادف بود با 27 احیا، بود، برای همین خاله ی شوهرم نام او را محمد نهاد. ایشان در مورد حجاب می گفت: «دختران کوچک باید حجاب را رعایت کنند. »در بچگی او و برادر بزرگ اش پشت سر پدرش موقع نماز می ایستادند و نماز می خواندند و سرصف گاهی بازی گوشی می کردند و همدیگر را اذیت می کردند.
محمدرضا، برادرشهید: ایشان مداح اهل بیت بود و علاقه ی عجیبی به اهل بیت داشت و این علاقه به خاطر اتصال او به خدا و قرآن بود. دعای توسل و دعای کمیل ایشان ترک نمی شد. تا زمانی که در شهر بود نماز جمعه و جماعت ایشان ترک نمی شد.
سکینه ،خواهرشهید: نسبت به قرآن و نماز احساس مسئولیت می کرد. حسین بابکی، همرزم و پسردایی شهید: ایشان از خانواده ای مذهبی بود. عاشق خدا و ائمه بود.
7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ): ـــــــــــ
8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):
از تولد تا 11 سالگی در آسور بود (روستا) شهرستان فیروزکوه استان مازندران، بعد از 11 سالگی تا 17 سالگی در آمل بود از 17 سالگی به بعد هم در محمودآباد بود منطقه ی هراز.
ب)تحصیلات:
1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :
اول تا پنجم ابتدایی دبستان ششم بهمن آسور بود.
2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :ـــــــــــ
3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :ـــــــــ
4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :ــــــــــــ
5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :ـــــــ
6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :
به خاطر مشکلات اقتصادی و وضعیت زندگی ترک تحصیل کرد و به کار روی آورد برای کمک خرج خانواده شدن. تا پنجم ابتدایی درس خواند.
پ)سربازی :
1- خدمت سربازی :
انجام داد.
2- یگان اعزام کننده :
ارتش
3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :
ایشان 21/2/59 به سربازی رفت به مشهد اواخر سال 61 سربازی اش تمام شد. ارتش بود سربازی زمان سربازی چند ماهی جبهه بود، لشگر پیروز 77 خراسان. در فکه، بستان، چنگله، سومار حضور داشت.
ت ) ازدواج :
1-وضعیت تاهل :
متاهل
2- نام همسر و تاریخ ازدواج :
مرضیه- سال 60
3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):ـــــــــت
4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):
مادرشهید: شهید در خانواده به همه علاقه داشت و هم، بازی های خودش را می کرد هم به ما کمک می کرد. خوش اخلاق بود و خوب برخورد می کرد. با مردم و همسایگان. هیچ وقت صله ی رحم اش قطع نمی شد.
خواهر یا برادرش گفته: برادرم دلسوز و مهربان بود و به همه کمک می کرد به خصوص به نیازمندان و فقرا یک شب یک پیرمرد غریب که نه جایی داشت و نه چیزی برای خوردن، او را خانه آورد و از فامیل ها پول جمع آوری کرد و فردا به آن پیرمرد داد و راهنمایی کرد او را و رفت. مادرش می گوید: شهید رابطه اش با زن اش خوب بود و بعد ازدواج رفتارش نسبت به ما تغییری نکرد.
محمدرضا ،برادرشهید: بسیار مهربان و مودب بود و همراه با عطوفت مخصوصاً با مادرم. می فرمود دوستانی انتخاب کنید که اهل تقوی باشند.
سکینه ،خواهرشهید: ایشان حقوق پدر و مادر را رعایت می کرد. ناموس پرست بود.
ث)شغل شهید :
1- شغل رسمی و شغل فرعی :
خیاطی، آزاد از سال پنجم که درس اش تمام شد و ترک تحصیل کرد.
2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :ــــــــ
3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:ــــــــــــ
ج) فعالیت های انقلابی :
1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :
برادرش می گوید: شهید کتاب های شهید مطهری را می خواند. می گوید یک بار برادرم از مدرسه جایزه ای گرفت که آن عکس شاه بود پدرم به محض آوردن آن جوایز آن ها را سوزاند چون سرسخت از رژیم شاه بدش می آمد. پدرم در محل به علت داشتن رساله ی امام مورد تعقیب بود که به کمک چند تن از روحانی ها نجات یافت.
2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد :ــــــــ
3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :
برادرشهید می گوید: ایشان در پخش کردن اعلامیه و چسباندن پوستر فعالیت می کرد و در تظاهرات هم شرکت می کرد. شهید زمان فعالیت منافقین علیه آن ها با آن ها با سپاه همکاری می کرد. ایشان در تظاهرات شهر آمل شرکت چشمگیری داشت و در روز 21 بهمن 57 در محمودآباد نقش ایشان بسیار برجسته بود. سکینه، خواهرشهید: تقریباً سال 42، 43 بود که ایشان ما را در خانه جمع می کرد و برایمان می خواند و سرگذشت امام را که تبعید شد تعریف می کرد و می گفت :«یواش تر صحبت کنید که دیوار موش دارد موش هم گوش دارد.»
4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :
برادرشهید می گوید: ایشان به اتفاق بچه های آسور کتابخانه ای تشکیل دادند به نام کتابخانه ای امام. ایشان عضو انجمن اسلامی بود. در جهاد هم فعالیت می کرد و زمانی که مرخصی می آمد پارچه می گرفت از آن ها و چون خیاط بود برای رزمنده ها لباس می دوخت.
5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود :
ح) سوابق جبهه :
1- حضور در جبهه :
در جبهه حضورداشت.
2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :
ایشان در سن 21 سالگی اول بار رفت جبهه چهل روزی بود. مادرش می گوید: ایشان 4 ماه جبهه بود. در عملیات والفجر 1 بود. در فکه. خانواده گفتن ایشان فرمانده گروهان بود.
3- مجموع مدت حضور در جبهه :ـــــــــ
4- مسئولیت در جبهه :ــــــــــــ
5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :
ایشان زمان سربازی مجروح شد و در بیمارستان اهواز یک هفته ای بستری بود.
6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد :ــــــــــــ
7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :
ایشان در 22/1/62 در عملیات والفجر 1 در فکه شهید شد. بر اثر اصابت ترکش به قلب و سر.
8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :
ایشان هم چنان مفقودالجسد است.
ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:
1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)
مادر شهید می گوید: به پدرش گفته بود که یک عمر حسین حسین گفتی (پدرش مداح بود) آیا الان حسین زمان را نمی خواهی؟ (منظورش امام). پدرش گفت: چرا نمی خواهم؟! ولی چون تو سرباز بودی دیگر نباید بروی ولی پسرم در جواب گفت: من حسین زمانم را تنها نمی گذارم و عشق او به امام زیاد بود.