نام پدر : حسن
تاریخ تولد :1338/06/02
تاریخ شهادت : 1365/12/01
محل شهادت : شلمچه

وصیت نامه

*توصیه نامه شهید خسرو پوریوسفی*

 

از شما عزیزان می خواهم به افراد نیازمند  کمک کنیدتا خداوند از شما راضی باشد.در نماز جمعه که میعادگاه مومنان است شرکت کنید.با امر به معروف و نهی از منکر از ارزش های شهدا و انقلاب حمایت کنید.در مراسم عزاداری اهل بیت شرکت کنید.اوقات فراغت خود را با ورزش کردن پر کنید.اگر کسی به شما بدی کرده جواب اورا با بدی ندهید.                                               


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

خسرو پوریوسفی کودهی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

2/6/1338،روستای هچیرود شهرستان چالوس

3- نام و شغل پدر :

حسن، آزاد

4- نام و شغل مادر:

زیبا رحیمی، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

نه فرزند، فرزند چهارم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

ایشان در یک خانواده متدین و با ایمان متولد شد پدر ایشان نانوا بود و با روزی حلال بچه های خود را بزرگ کرد. ایشان در دوران کودکی در کنار پدر و مادر خود نماز خواندن را یاد گرفت.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ): ـــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):

از تولد تا قبل از ازدواج در روستای هچیرود شهرستان چالوس زندگی می کرد و بعد از ازدواج مدتی در کرمانشاه زندگی کرد و مجدد به روستای هچیرود شهرستان چالوس مهاجرت کرد.

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

مدرسه نظامی روستای هچیرود شهرستان  چالوس

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه ملی وحید روستای هچیرود شهرستان  چالوس

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

هنرستان صنعتی رشت ، سال آخر را در تهران درس خواند

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :

رشته راه و ساختمان در باختران

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

در نانوایی کنار پدر خود کار می کرد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ـــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد.

2- یگان اعزام کننده :

سپاه

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

26/5/65 الی 1/12/65 ، پادگان شهید همت روانسر در باختران

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

مریم غفاری، 3/3/64

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

یک فرزند، مرجان

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

ایشان باهمه ی افراد خانواده به خصوص مادر و همسر و فرزند خود مهربان بود و به همه احترام می گذاشت به طوری که هنوز پس از گذشت مدت ها از شهادت ایشان از حسن خلق و مهربانی ایشان صحبت می کنند.

 

 

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

کارمند شرکت خانه سازی ایران ، ـــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

مهندس ناظر، کرمانشاه

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در پخش اعلامیه های امام (ره) و تظاهرات شرکت می کرد.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو پایگاه بسیج  تهران بود و فعالیت می کرد.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

در عملیات کربلا 5 حضور داشت.

ازسپاه کرمانشاه به منطقه اعزام شد به مدت مدت 12 ماه

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

مهندسی رزمی

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

دوبار، یکبار از ناحیه صورت در مهاباد بر اثر انفجار بمب مجروح شد یکبار هم بر اثر  اصابت ترکش به پا در روانسر مجروح گردید.

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

1/12/65، در شلمچه، در عملیات کربلای 5 بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

15/12/65، درگلزار شهدای روستای هچیرود شهرستان چالوس دفن گردید.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

پدر شهید می گوید : زمانی که خسرو به کرمانشاه برای دانشگاه رفته بود با فردی به نام رضا آشنا شد و با هم رفیق شدند، رفاقت آن ها طوری بود که خسرو به خانه آن ها رفت و آمد می کرد و همان جا با خواهر دوستش آشنا می شود و بعد از کلی رفت و آمد و آشنا شدن با خانواده رفیقش از خواهرش خواستگاری می کند، پدر خانمش به او می گوید ابتدا خدمت سربازی را انجام بده بعد بیا ما به تو دختر بدهیم  ولی خسرو می گوید شما جواب بله را بدهید من می روم سربازی، خسرو به ما خبر داد و من و مادرش برای خواستگاری به کرمانشاه رفتیم و همان جا عقد کردند و پدر خانمش آن جا برایشان مراسم گرفت و من هم هچیرود مراسم گرفتم، زمانی که کرمانشاه را بمباران کردند خسرو و خانمش به همراه فامیل ها و پدر و مادر خانمش به هچیرود آمدند و اینجا زندگی می کردند و خسرو هم در کنار ما زندگی می کرد.