نام پدر : ابوالحسن
تاریخ تولد :1318/06/02
تاریخ شهادت : 1364/04/05
محل شهادت : هورالعظیم

وصیت نامه

*وصیت نامه شهید عبدالحسین احمدی*

 

بسم رب الشهدا و صديقين

هَل مِن ناصرا يَنْصُرني. لبيك يا حسين زمان، خميني بت­شكن

وَلا تَحسَبَنَّ الذينَ قُتِلوا في سَبيلِ الله أمواتا بَل اَحياء عِندَ رَبِّهِم يُرزَقون.

شهادت براي ما فوز عظيمي دارد. (امام خميني)

سلام بر حسين (ع) سالار و سرور شهيدان، سلام بر مهدي موعود برقراركننده عدل جهاني و سلام بر امام خميني اميد محرومان و مستضعفان جهان و سلام بر رزمندگان ايثارگر اسلام كه در دانشگاه خون و شرف به تحصيل مشغول­اند.

اي حسين، اي سرور شهيدان! اكنون به نداي (هَل مِن ناصر يَنصُرني) تو كه از صحراي كربلا فرياد كشيدي و اكنون كه از كربلاي ايران از حلقوم فرزند گران­قدر تو، امام خميني بت­شكن بيرون مي­آيد، لبيك مي­گوييم و به كربلاي ايران رهسپار مي­شوم تا به سوي كربلاي تو بيايم. إن­شاءالله كه خداوند مرا به راه راست كه همان صراط مستقيم كه راه امام حسين فرزند فاطمه­زهرا (س) مي­باشد، هدايت كند كه ادامه دهنده راه انبياء و همچنين سرباز راستين اسلام باشم. باشد كه خداوند متعال مرا ياري دهد كه در برابر مشركين ايستاده و از حريم و قوانين اسلام كه خداي لايزال بنا نموده تا آخرين نفس كه در بدن دارم از حدود آن دفاع نموده و خط سرخ شهادت انصار حسين (ع) را ادامه دهم. اميد است كه پروردگار مرا لايق جنگيدن با كفار گرداند تا اين­كه بتوانم راه آن­ها را از دل و جان خريدار باشم و نيز قطره خوني كه در رگ­ها دارم براي نهضت حسيني و همچنين به خاطر جمهوري اسلامي نثار نموده و گوش به فرمان ولايت فقيه و رهبر انقلاب كه يك ميليارد مسلمان كه همه آن­ها به سخنان او گوش مي­دهند.

من دستورات ولايت فقيه را يك اصل دانسته و با جان و خون دادن از آن پيروي مي­نمايم. اميدوارم كه با جنگيدن در راه اسلام پيش ابوالفضل (ع) سرافراز باشم. همچنين اميدوارم كه با ياري رزمندگان اسلام پرچم كفر را سرنگون كرده و پرچم اسلام را در سراسر گيتي نصب نمايم. آري خون شهيدان است كه نهال اسلام را آبياري مي­كند كه ما هم آن را در دنيا مشاهده مي­كنيم و خط سرخ شهادت است كه الگوي تمام مسلمين جهان گرديده است و هيچ وقت هم پايمال نخواهد شد و زير بار ظلم قرار نخواهد گرفت و در برابر تمام تجاوزات ابرقدرت­هاي دنيا ايستادگي خواهند كرد. لذا خداوند عزيز براي مؤمنين آيه­اي فرستاده و فرموده كه: «هر كس در راه خدا جهاد كند، جاي او در بهشت است و با فرشتگان آسمان هم­سخن و همنشين خواهد بود.» اين آيه وعده قطعي و حتمي است كه خداوند بر مؤمنين عطا فرموده است.

در ضمن از شما برادران و خواهران عاجزانه تقاضا دارم كه راه شهداي گران­قدر اسلام را ادامه داده و يار وفادار حضرت امام خميني باشيد او را مثل امام حسين با 72 تن تنها نگذاريد.

اي خانواده شهدا و امت شهيدپرور ايران! شما جوان­ها داديد كه حق بزرگي بر گردن ما داريد. ما براساس تكليف خود به جبهه مي­آييم تا راه شهداي شما را ادامه دهيم و إن­شاءالله آرزوي كربلا را از دل شما به در خواهيم برد. اي مادران شهدا ! ما انتقام خون شهداي شما را از آن­ها خواهيم گرفت. اميدوارم كه خداوند به همه رزمندگان اسلام توفيق بيشتر عنايت نمايد تا بتوانند لشكر زبون كفر را نابود سازند. اي همسرم! ناراحت من نباش كه اگر قرار است بميرم، پس چه بهتر كه در سنگر، در كنار رزمندگان در روي زانوي مهدي بميرم. به قول مولايم علي كه فرموده: «ننگ دارم كه در بستر بميرم.»

اي فرزندانم! در تداوم راه من كوشا باشيد و نگذاريد كه از خونم سوء استفاده كنند. پسرانم اميدوارم كه تداوم­بخش راه من كه همان راه سرورمان حسين است، باشيد و در حفظ خونم كوشا باشيد. اي امت شهيدپرور از همه شما تقاضا دارم كه امام را تنها نگذاريد، براي سلامتي امام نيز دعا كنيد و كاري نكنيد كه قلب امام آزرده شود و اگر قلب امام را بيازاريد، همان­گونه كه خداوند شما را از عذاب جهنم راحت نخواهد گذاشت در فكر عاقبت خود باشيد و براي آخرت خود توشه جمع كنيد تا در آخرت سرافراز باشيد. در صحنه باشيد همان­­گونه كه حاضر بوديد.

در پايان مطلبي دارم كه بايستي بگويم پسرم ارسلان وصي من است كه بعد از شهادت من به امور زندگي رسيدگي كند و حقوق حقه­ام را صرف خانواده­ام كند و همسر من ناظر همه امور بعد از حيات من است و نيز تمام مشكلات را بايد اين دو نفر حل نمايند. ضمناً براي بنده گريه نكنيد كه شهيد از شما راضي خواهد شد و اگر بخواهيد به آخرت برسيد فرمان ولايت فقيه را يك اصل بدانيد.

به اميد پيروزي نهايي رزمندگان اسلام و طول عمر امام عزيز صلوات.

 

برادر پاسدار شما حاج عبدالحسين احمدي

 


زندگی نامه

شهيد عبدالحسين احمدي

فرزند: ابوالحسن

اوّلين ثمره زندگي «ابوالحسن» و همسرش بود كه در سال 1318 قدم به كاشانه اين زوج سخت­كوش نهاد. روزهاي كودكي «عبدالحسين» در طبيعت خوش آب­وهواي «اَنارمرز» از توابع جويبار خاطره شد. تحصيلاتش به پايه اول متوسطه ختم مي­شود.

اين انقلابي آگاه كه هماره گوش به فرمان امام خميني بود، همزمان با آغاز نهضت بيداري مردم ايران به صفوف تظاهرات­كنندگان پيوست و نداي آزادي سر داد. علاوه بر آن در توزيع اعلاميه­هاي حضرت امام و ترويج انديشه­هاي ايشان نيز اهتمامي ديگر داشت.

بنابر اذعان خانواده، در توصيف تعهدات ديني وي بايد چنين گفت:

«در انجام واجبات و ترك محرّمات، كوشا بود و با قرآن، اين سرچشمه معارف الهي، مأنوس. در اداي نماز شب نيز اشتياقي ديگرگونه داشت و اغلب اوقات سحر به مناجات با پروردگار مي­پرداخت.»

عبدالحسين در سال­هاي دفاع مقدس نيز دوشادوش ديگر برادران رزمنده­اش در ميادين نبرد به دفاع از خاك وطن مشغول شد.

او در مرداد ماه سال 1363 به عضويت سپاه قائم­شهر درآمد و در عناوين مختلف به خدمت پرداخت ازجمله آر.پي.جي­زن، راننده واحد تداركات و تانك. ناگفته نماند كه عمليات حصر آبادان نيز از  ديگر آوردگاه حضور اين شيرمرد مازني به شمار مي­رود.

وي سرانجام در 5 تير ماه سال 1364 با حضور در گردان امام محمدباقر (ع)، در جبهه هورالعظيم به جمع ياران شهيدش پيوست. سپس با بدرقه همسرش، «طاووس انتظامي»، در سقّاخانه اَنارمرز آرام گرفت. «بتول» از پدر شهيدش مي­گويد: «هميشه از مادرم اجازه مي­گرفت تا از صميم قلب راضي شود كه او به شهادت برسد.»

«ارسلان، محسن، طلعت، زهرا، مرضيهو حكيمه» از ديگر يادگاران اين شهيد بزرگوار هستند. 


زندگی نامه

اسکن زندگی نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


وصیت نامه

اسکن وصیت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد