شهيد ناصر احمدي
نام پدر: علياكبر
سال 1345 را با قدومش، براي «علياكبر و خديجه» با شادماني رقم زد. «ناصر» دوّمين فرزند خانواده بود و برخاسته از روستاي «رويان» در نور.
کودکی بیش نبود که بهواسطه تربيت ديني والدين، از همان ايّام کودکی، پايش به مسجد باز شد و به نماز و قرآن روي آورد.
تحصيلاتش به پايه سوم دبيرستان در رشته علوم انساني در مدرسه «سيدالشهداء ايثارگران» نور ختم ميشود.
از اوصاف اخلاقي او، ميتوان گفت كه فردي شوخطبع و مهربان، و در ادب و احترام نسبت به ديگران زبانزد بود.
ناصر از سال 1361 الي 1363، بارها بهطور داوطلبانه رهسپار مناطق نبرد با دشمن شد. تا اينكه در 19/8/1364 به عضويت سپاه نور در آمد. او در اين كِسوت نيز، به جبهه عزيمت كرد.
«فخري مازندراني» از همسرش ميگويد: «در انجام كارهاي منزل، مثل پخت غذا و بچهداري كمكحالم بود. علاوه بر آن، در امور زندگي، با من مشورت ميكرد و اينطور نبود كه خودسرانه كاري را انجام دهد.»
طبق گفته پدر: «همیشه از جنگ صحبت میکرد و میگفت که مردم چگونه به جبهه میروند و برای نگهداری از این مرزوبوم به شهادت میرسند. ناصر که خودش در شانزده سالگی به جبهه رفت، عامل رفتنش، همین رفتن مردم به [مناطق نبرد] بود.»
گفتههای «بهروز» نیز، درباره برادرش شنیدنی است: «در مدتیکه با او در جبهه بودم، رفتارش بهگونهای بود که همه فکر میکردند تا لحظاتی دیگر شهید میشود؛ چون واقعا، رفتار و کرداری روحانی داشت. او تا میتوانست، به رزمندگان خدمت میکرد. او همیشه آماده شهادت بود.»
و عاقبت، ناصر در 7/8/1372، در حالی که مسئول آموزش در پادگان آموزشی «شهيد رحيمي» در «امیرآباد» نور را به عهده داشت، طي اصابت تركش نارنجك زخمي شد و دو روز بعد، به درجه والاي شهادت دست يافت. پيكر پاكش نيز با وداع يادگارانش «محمد و مصطفي»، در گلزار شهداي رويان به خاك سپرده شد.