نام پدر : مختار
تاریخ تولد :1349/01/01
تاریخ شهادت : 1365/12/24
محل شهادت : هفت تپه

وصیت نامه

1- ای جوانان! نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد، شهید شد. ای جوانان! مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی‌تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین(ع) در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد.
2- دوستانم! استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان‌ها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید.
3- نسرین جان! بزرگترین نصیحت من به تو این است که حجابت را رعایت کن. حجاب کوبنده تر از سرخی خون من است. [خواهر شهید]
4- اگر فیض شهادت نصیبم گشت آنان که پیرو خط سرخ امام خمینی نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارد، بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند. اما باشد که راه شهدا آنان را متحول سازد و نزدیکشان کنند.
5- پدرجان و مادرجان! اگر من بدی نسبت به شما انجام دادم مرا به بزرگواری خودتان ببخشید [تا من] در محضر خداوند با سربلندی از پل صراط بگذرم.
6- خواهر جان! به محسن درس بیاموز که محسن بزرگ شود و راه من را ادامه دهد.

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

حسین پازوکی طرودی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1/1/1349- سوادکوه

3- نام و شغل پدر :

مختار ، بازنشسته

4- نام و شغل مادر:

پروین پازوکی ، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

4 فرزند ، فرزند اول

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

در یک خانواده متوسط و مذهبی به دنیا آمد .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

مدرسه جعفری اسلامی زیرآب

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه دیالمه زیرآب

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

بعد از دوران راهنمایی راهی جبهه شد .

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

با همه مهربان بودند به مادر خود بیش تر محبت می کردند چون پدر ایشان فلج بود و همیشه به مادر کمک می کردند .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ـــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ـــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

در دروان انقلاب سن کمی داشتند فقط از طریق رادیو و تلویزیون پیگیر بودند و به سخنان امام گوش می کردند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

2 بار ، 26/5/65 الی 25/8/65  به مدت 3 ماه ، سوادکوه ، لشکر 25 کربلا ، باختران

24/10/1365 به مدت 1 ماه سپاه زیرآب ، لشکر 25 کربلا ، هفت تپه

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

4 ماه

4- مسئولیت در جبهه :

امدادگر

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

10/11/65 هفت تپه ، بمباران هوایی ، عملیات کربلای 5

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

15/11/65 گلزار شهدای امام زاده عبدالحق

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

نسرین پازوکی - خواهر شهید : در روز اولین اعزام به جبهه ایشان خیلی خوشحال بودند ولی من و مادرم گریه می کردیم و می خواستیم منصرفش کنیم مادرم گفت پدرت فلج است تو پسر بزرگ ما هستی در این شرایط به جبهه نرو و کنار ما بمان ولی ایشان در جواب گفتند:« اولاً خدا بالای سرتان هست دوماً خودتان شیرزن هستید و به تنهایی از پس همه چیز بر می آیید من تصمیم خودم را گرفته ام باید بروم  و به وظیفه ام عمل کنم . »

ـ یکی از دوستانش گفته بود او در این مدتی که در جبهه بود خیلی شوخ طبع بود و سعی می کرد با خنده و شوخی کاری کند که فرمانده او را به خط مقدم بفرستد ولی فرمانده گفت نه سن شما کم است ولی بالاخره با این شوخ طبعی توانست فرمانده اش را راضی کند و به عنوان امدادگر در خط مقدم مشغول شد .

انسیه حاجی پور- همسایه شهید : ایشان قبل از اعزام به جبهه خیلی خوشحال بودند من داشتم می رفتم نانوایی دیدم که ایشان دارد می رود جبهه ایشان که دید من برای نان به نانوایی دارم می روم به من گفت شما بروید خانه من برای تان نان می گیرم و می آورم ولی من قبول نکردم بالاخره این قدر اصرار کرد که من به خانه برگشتم و ایشان برایم نان گرفت و آورد.

ـ همیشه به من می گفت برو عضو بسیج بشو و خیلی با من شوخی می کردند و می گفتند :«شوهرت برود جبهه و شهید شود حداقل آن  دنیا کسی را دارید  که شفاعت شمارا بکند . »


وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد