خاطره ای را مادرش در مورد رشادت های او می گوید : در روستای ما از لحاظ نماز و روزه گرفتن او زبانزد خاص و عام بود . در تظاهرات بهشهر آن زمان هر کس به طرفی می گریخت . این شهید بزرگوار با شجاعت و استقامت مبارزه کرد وقتی به خانه برگشت با سر و پای خون و لباس های پاره پاره بود . او از مرگ هیچ هراسی نداشت و با این شجاعت و استقامت خود 3 بار داوطلبانه به سراغ مرگ رفت . آن قدر با گذشت بود که از حقوق خود برای نیاز مستمندان خرج می کرد .