نام پدر : محمدحسین
تاریخ تولد :1340/04/05
تاریخ شهادت : 1364/02/18
محل شهادت : محور چنگوله - مهران

وصیت نامه

*وصیتنامه شهید ناصر بهداشت*

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله والذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت فقاتلو اولیاء الشیطان کیدا الشیطان کان ضعیفا

اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد

با سلام و درود بر مهدی (عج) عدل گسترگیتی محو کننده ظالمان امید مستضعفان و بر نائب بر حقش خمینی کبیر و با سلام به ارواح پاک مطهر شهدای اسلام و قرآن و آرزوی شفای معلولین و مجروحین پروردگارا با قلبی خالی از علائق دنیا به سویت آمده ام می خواهم همچون عاشقانت به لقائت بپیوندم خدایا بار گناهانم زاید است از تو عاجزانه درخواست می کنم که از سرچشمه لطف و کرمت بر من ببخشایی، ببخش بر من که در زندگانی نتوانستم آنگونه که شایسته است.

ترا پرستش می کنم و اینک می روم که با رزم بی امان با کفار از ارزشهای انسانی دفاع کنم و گوش به ندای قرآن بدهم می روم تا امام زنده بماند و همچنان جلودارکاروان باشد. می روم تا قلب خود را از عشق خدا پر کنم و با یاد او روحم را آرامش دهم. آری به جبهه می روم، جبهه ای به وسعت تمام اسلام در مقابل تمام کفر جبهه ای که سراسر نور است و ذکر خدا و دعا جبهه ای که هر گاه در آن به افق نگاه می کنم و بیاد صحرای کربلا می افتم و بیاد صحرای کربلا می افتم و بیاد مظلومیت حسین(ع) جبهه که همه چیزش انسان را عاشق خدا می کند و به زندگی محتوی می بخشد و خالص می کند انسان را جائی که روح خدائی حاکم است و همه در اعمال خیر سبقت می گیرند و نماز شبهای آنان سنگرها را نورانیمی کند و شهادتها آنها را مقاومتر و استوارتر می کند و با آمدن به جبهه است که انسان مومن و انسان حریص شناخته می شوند آنان که برای جهاد در راه خدا قیام نکنند و برای دفاع از حق سستی کنند باید بدانند که موجبات ضلالت دنیوی و شقاوت اخروی خویش را پدید آورده اند از معیار زندگی و مرگ در ملکیت توحید، هدایت بسوی خدا و گمراهی از حق است اما از نظر وابستگان به دنیا مرگ و زندگی متعلق به جسم خاکی است، آری در اعتقاد ما آنکس که با ایمان به خدا روح ملکوتی یافت به حیات جاودانه رسیده است اگرچه جسم خاکی اش در حرکت باشد یا زیر خاک و آنکس که به کافران و ملحدان پرست انسانیت خویش را هلاک کرده است اگرچه به ظاهر زنده باشد و متحرک آری آری، مسئولیتی بس سنگین بر دوش دارد و تا زنده است این امانت را بر دوش می کشد و بدانید که خدای متعال پیروزی مسلمین را نوید داده است و وعده حق تخلف ناپذیر است اما تحقق این وعده بدنبال قیام مسلمین برای جهاد در راه خدا بدست توانای امت اسلام انجام می پذیرد چرا که خداوند سرنوشت ملتی را تغییر نمی دهد. مگر آنکه خودشان تغییر کنند و نابودی جنایتکاران شرق و غرب و مزدورانشان نیز امری است قطعی و مسلم اعتقاد به پیروزی حق و نابودی باطل قانونی است که همه ادیان توصیهای آنرا آورده اند.

نکته مهم دیگری که می خواهم بگویم در مورد نماز است که بر همه ماست که آنرا دریابیم قرآن در مورد آنان که تجارتی که هرگز تباه نکردنی شود انجام دهند می فرماید آنها کسانی هستند که کتاب خدا را تلاوت می کنند و نماز را بپای می دارند نه اینکه فقط نماز را بخوانند نماز را باید بپا داشت نماز موقعی به درگاه خدا قبول می شود که بپا داشته شود. یعنی عمل به قرآن کنند و معیار و موازین حرکت در زندگی بر اساس نماز باشد آنکس که نماز می خواند ممکن است دروغ بگوید شادی بکند ظلم و ستم به زیردستان بکند به احکام اسلام قرآن عمل نکند و آنچه در زمان آن می گوید در عمل برعکس آن انجام دهد برای آنکه به محتوی نماز توجه نمی کند و ایمان ندارد و هر مسلمانی که قرآن تلاوت می کند و نماز بپای می دارد آنکس است که در اجرای احکام خدا از هیچ کوششی دریغ ندارد و با تمام وجود خودش را برای خدا خالص کرده و جهاد اکبر و جهاد اصغر را به نحو احسن با توکل به ذات اقدس باریتعالی انجام می دهد و با نماز روح می بخشد که همان عمل صالح روح نماز است و نشانه ایمان سخنی دارم با امت امام که البته از خودشان یاد گرفته ام و آن اینکه توجه داشته باشند که مبادا سست شده و دست از امام عزیز بکشند همیشه پیشتاز رهروان حق باشند و دست از یاری امام بر ندارند و از آزمایش خداوند هرگز غافل نباشند و شما پدر و مادر عزیزم که عمر خود را برای پرورش من صرف نمودی و در راه تربیت من زحمتها کشیده اید از شما تشکر می کنم عذر می خواهم که هرگز نتوانستم گوشه ای از زحمتتان را جبران کنم فقط از خدا می خواهم که به شما اجر عظیم عنایت کند از شما می خواهم که صبر را پیشه گیرید و از خداوند طلب عمر طولانی برای امام نمائید و به برادران وخواهران عزیزم نیز می گویم که همیشه به عشق اسلام عزیز توجه کنند و در یاری آن بکوشند و امام همسرم صبر را پیشه کن و هر طوری که می خواهی آزادی و همانطور که گفتم هر جا که به خدا نزدیکتر است آنجا برو در مورد فرزندمان هم دیگر که هنوز بدنیا نیامده بیشتر سفارش نمی کنم ترا به خدا می سپارم انشاءالله دیدار ما در آن دنیا خواهد شد و از شما برادران مسجد می خواهم که در کارها جدی باشید و نظم را سرلوحه امور قرار دهید و با اخوت بیشتر به هم یاری دهید اگر قابل بودم شهید شوم مرا در سیدنظام الدین کنار دیگر شهدا بخاک بسپارید تقاضا دارم که حلالم کنید.

 

والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته

 

 


زندگی نامه

شهید ناصر بهداشت

فرزند: محمدحسین

به تاريخ ۲۵ تير ماه ۱۳۴۰ در خانه ای محقر ولی پر از مهر وصفا و يکرنگی و در سيد محله قائمشهر ،کودکی ديده به جهان گشود که "ناصر" نام گرفت. او از همان کودکی در رفتارش متواضع و با وقار بيشتری نسبت به بچه های هم سن وسالش برخورد می نمود و مسائل را خوب درک می کرد و حتی در بازی های کودکانه از دروغ گريزان بود.

"ناصر"در سن شش سالگی پا به مدرسه نهاد و همواره متانت در رفتارش زبانزد اولياء مدرسه بود. از بيکاری و اتلاف وقت بيزار بود و سعی داشت در نزد آشنايان پدر،کاشی کاری و بنايی را بياموزد و مزدی را از اين بابت دريافت نموده و به افرادبی بضاعت بدهد.

ايشان زمانی که وارد دوران راهنمائی شد، به شدت از اختلافات طبقاتی جامعه رنج ميبر د و دوست داشت هر چه دارد به بينوايان اهداءنمايد وبه بچه هايی که از نظر درسی و مالی ضعيف بودند،کمک درسی و مالی نمايد.

 او پس از طی اين دوران وارد هنرستان شده در رشته راه و ساختمان مشغول به تحصيل شد و به دليل علاقه زياد به اين رشته "شاگرد ممتاز"محسوب ميشد.

ايشان در سالهای اوج مبارزه ملت مسلمان ايران با رژيم منحوس پهلوی همواره در راه اين مبارزات تلاش می نمود و يک لحظه آرام نمی نشست تا اينکه انقلاب شکوهمند اسلامی ايران به پيروزی رسيد و او که عاشق امام (ره)بود، همراه با اولين گروه به عضويت سپاه پاسداران در آمد و در صف سبز پوشان انقلاب اسلامی قرار گرفت.

نا گفته نماند که شهید همپای انقلابیون گرمابخش مبارزات در مسجد پرطپش صبوری قائمشهر بود. پس از پیروزی انقلاب نیز، با توجه به موقعیت ویژه شهرستان قائمشهر و فعالیت گروه های ضد انقلاب، شهید بهداشت یکی از عناصر اصلی مبارزه با این گروه ها بوده است. ایشان در فاصله زمانی ۶۰- ۵۹ مسئول یکی از تیم های عملیاتی در سپاه قائمشهر بود.

فعالیت در پادگان شیرگاه جز کارهای اصلی و ویژه شهید در این ایام بود. آموزش نیروهای تحت امر و آماده سازی آنها برای مقابله با گروه های معاند و همچنین اعزام به جبهه دغدغه شبانه روزی شهیدبهداشت در این سالها بود. 

"سردار شهيد ناصر بهداشت"با آغاز جنگ تحميلی به مناطق عملياتی اعزام شد و در مسئوليت های مختلف با دشمن بعثی به مبارزه پرداخت و در اين راه بارها مجروح شد ، اما جراحات وارده مانع از ادامه مبارزه نشد و همچنان در خط مقدم جبهه،حضوری چشم گير داشت .

شهید نماینده منطقه۳ در مریوان بود. ايشان پس از مدتی ، بدليل نشان دادن لياقت ، شجاعت و درايت نظامی ، از سال ۱۳۶۱فرماندهی گردان حمزه سيد الشهداء لشکر ویژه ۲۵ کربلا عليه السلام را پذيرفت و عاشقانه در مسئوليت جديد با  نيرو های تحت امرخويش حماسه ای بزرگی را رقم زد.

شهید همزمان با فرماندهی گردان حمزه، مسئول محور چنگوله – مهران نیز بود.

اوج دلاوری شهید در عملیات والفجر۶ با گردان حمزه به ثبت رسیده است. شهید در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۴ در ارتفاعات قلاویزان در کمین دشمن به شهادت رسید و جنازه ایشان حدود ۱۰ روز مفقود بود و با تفحص همرزم و دوست دیرین شهید، سردار شهید جعفر شیرسوار، شناسایی شد.