نام پدر : عباس
تاریخ تولد :1342/01/15
تاریخ شهادت : 1365/12/14
محل شهادت : شلمچه

وصیت نامه

                                            *توصیه نامه شهید ناصر بذری*

 

 

به شما عزیزان توصیه می کنم که مطیع امر رهبر باشید و از روحانیون متعهد پیروی کنید. در دفاع از میهن از هیچ چیز دریغ نکنید. نماز اول وقت را فراموش نکنید ودر انجام فرائض دینی کوشا باشید. از خواهرانم می خواهم که در حفظ حجاب خود نهایت کوشش را داشته باشند که حجاب آنان کوبنده تر از خون شهیدان است.


زندگی نامه

*زندگی نامه شهید ناصر بذري*

 

نام پدر: عباس

در 16 فروردين 1342 در خانواده­اي مؤمن و مذهبي پا به هستي گذاشت. دومین ثمره زندگی «عباس و نجیبه» بود و در دامان این زوج متدین و زحمتکش قد کشید.

پدر كه همه آرزويش اين بود فرزنداني سالم از لحاظ جسمي و اخلاقي داشته باشد، تمام سعي­اش را مي­كرد تا لقمه حلال سر سفره­اش حاضر كند. لذا، اين توجه به تربيت اخلاقي سبب شد تا «ناصر» را پيش از دبستان، براي فراگيري قرآن،نزد ملّا بفرستد.

دوره ابتدائی ناصر در دبستان نزدیک «امام‌زاده عبدالله» زادگاهش گذشت.سپس با طی مقطع راهنمایی،  تحصیلاتش را تا ديپلم رشته ساختمان ادامه داد.

او که پرورش‌یافته یک تربیت دینی بود، در ادای واجبات و مستحبات می‌کوشید و از انجام محرمات دوری می‌کرد. قرآن، این منبع نور و رحمت را نیز، همواره به جان و دل می‌سپارد و در انجام فرامین آن، اهتمامی دیگرگونه به خرج می‌داد. گذشته از آن، با الگوپذیری از سیره اهل بیت(ع)، پیوسته سعی در کسب کمال معنوی و فضایل انسانی داشت.

در بیان خلق‌وخوی ناصر باید گفت که در ادب و تواضع نسبت به والدین، زبانزد بود و در اطاعت‌پذیری از آنان، پیشتاز. با دیگران نیز، در نهایت گشاده‌رویی و ملاطفت رفتار می‌کرد و نزدشان از محبوبیتی خاص بهره‌مند بود.

برادرش «نادر» مي­گويد:«نسبت به خانواده، بسيار دلسوز بود. به مادر وابستگي عجيبي داشت. گاهی مي‌شد که به شكل بچگانه­اي، محبت خود را به مادر نشان مي­داد؛ مثلاً كف پاي مادر را مي­بوسيد.»

ناصربا آن‌كه در زمان انقلاب سن زيادي نداشت، امّا هم‌پای دیگر مردم کوچه و خیابان،در تظاهرات شركت مي‌كرد و از حکومت طاغوت بیزاری می‌جست.

با تشکیل انجمن اسلامی و بسیج، وی با عضویت در این نهاد، فعالیت‌هایش را در راستای حراست از اهداف قیام سال 1357 از سر گرفت.

آقای هاشم­پور از دوستان شهید می‌گوید: «فردي فعّال و وظيفه­شناس بود. هيچ‌وقت خودش را به زمان و مكان خاصي عادت نمي­داد. ساعت خاصي را براي كار در نظر نداشت و بلكه كارش را تا پاسي از شب، در پاسگاه­هاي مقاومت بسيج و در كنار جوانان بسيجي می‌گذراند.»

ناصر در فروردین 1361، هم‌زمان با پوشیدن جامه پاسداری،به عنوان جانشین گروهان گردان حمزه راهی جبهه شد.

در تیر ماه1361 نیز، در کسوت تک‌تیرانداز، در عملیات رمضان حضور یافت.

در 20 اردیبهشت 1363، با سمت محقق و ارزیابدر واحد بسیج پایگاه بابل به ادای تکلیف پرداخت.

مدتی هم در واحد تدارکات انجام وظیفه کرد.

او سال 1364 را با سمت مسئول بسیج دانش‌آموزی در پایگاه بابل و مسئول واحد پرسنلی محور سروآباد آغاز نمود.

در سال 1365 در کسوت مسئول امور رزمدگان در پایگاه بابل نیز، خدمات ارزنده‌ای از خود به یادگار گذاشت.

او در آخرین اعزامش، به عنوان فرمانده گروهان، راهی شلمچه شد. ناصر معتقد بود که بايد در اين دنيا، توشه­اي براي آخرت آماده كرد. به همين خاطر، طاقت ماندن در پشت جبهه را نداشت و علاقمند بود که به طور مستمر، در جبهه­ حق عليه باطل حضور داشته باشد؛ و همين روحيه، او را آسماني كرد.

در نهایت، ناصر در 14 اسفند 1365، طی عملیات کربلای 5 در شلمچه،به جمع یاران شهیدش پیوست. پیکر پاکش نیز با وداع همسرش «فاطمه مظفرپور» و تنها یادگارش«زهرا»، در گلزار شهدای «معتمدی» زادگاهش آرام گرفت.