ازویژگی های بارز اخلاقی او می توان گفت فردی متواضع ، مهربان ، با گذشت و دلسوز بود .
پدر خاطره ای را درباره ی رفتن او به جبهه می گوید : او عاشق شهادت بود و هنگامی که تصمیم به رفتن گرفت پدر مانع او شد و به او گفت : که نباید بروی .
او در جواب به پدر گفت : «پدر جان ! شما چند ساله هستی ؟» و او جواب داد 45 ساله . بعد به او گفت:« در این 45 سال برای خدا چه کرده ای ؟ باید این امانت خدا را پس بدهی .»
این جا بود که پدر به علاقه ی او در رابطه با جبهه و شهادت پی برد
خاطره ی دیگر از پدر شهید: در ساخت و ساز ساختمان پایگاه او فعالیت بالقوه ای داشت .خودش کارگری می کرد . زیر دست معمار کار می کرد او بیشتر از بقیه در این پایگاه فعالیت کرد و زمانی که پایگاه موتور سیکلت خریداری کرد ایشان سوار می شدند و از این طرف تا آن طرف آسفالت موتور سواری می کردند و تا منطقه ای که چوپان برای چرا می رفت خود را می رساند در واقع او در حفظ و حراست محل با موتورش گشت می زد.