نام پدر : جهان بخش
تاریخ تولد :1344/06/08
تاریخ شهادت : 1363/12/21
محل شهادت : هورالعظیم

وصیت نامه

* وصیت نامه شهید ایرج بخشیان*

 

بسم الله الرحمن الرحیم

   « ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون. » (قرآن کریم)

« می پندارید آنانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه آنان زنده اند و در درگاه خدا روزی می خورند. »

    با درود و سلام بر مهدی موعود منجی عالم بشریت و با درود و سلام بر رهبر کبیر پیر جماران و با درود و سلام بر شهیدان اسلام که خون خود را در راه اسلام اهدا نمودند. و با درود و سلام بر شما امت حزب الله که در صحنه بوده اید و هستید و رهبر انقلاب را تنها نگذاشته اید و نخواهید گذاشت. لذا وصیت نامه خویش را بطور مختصر آغاز می نمایم.

   اینجانب موجی از دریای خروشان هستم و موقعی که خودم را در برابر این دریای خروشان ملاحظه نمودم، آماده شدم که در این دریای خروشان خودم را غرق کنم تا خون من آب این دریا را رنگین تر نماید. من می دانم که لیاقت شهید شدن را ندارم و اگر سعادتی در این قبال داشتم، چندین بار که به جبهه اعزام شدم، نصیبم می شد. شهید شدن خلوص می خواهد که ما خالص نمی باشیم اما با کمال پررویی این بار هم روانه جبهه های حق علیه باطل می شوم تا ببینم که آیا خداوند بر ما عنایتی می نماید و شهادت را نصیب ما می کند.

   اینجانب تا به حال مرده بودم و این لحظه آغاز جهاد و شهادت است. این احساس را در خود می بینم که تازه از مادر متولد می شوم  و زندگی همیشگی خویش را آغاز می نمایم. شهادت چقدر زیباست و انسان را به درجه ملکوت می رساند و شهادت چقدر مانند گل محمدی می ماند و خون پاک شهید از آن می بوید.

   من اگر شهید شدم برای اسلام و حفظ و حراست از مملکت اسلامی بوده زیرا من متعلق به اسلام بوده و در راه خدا کشته شده ام و عاشق خدا گشته ام و خدا هم عاشق من شد و خونبهای من هم خدای من است.

   خدمت پدر و مادر سلام عرض می نمایم و اما شما ای مادر مهربان در عزایم گریه نکن و یک پرچم سبزی بر مزارم سوار کن و افتخار کن که فرزندت در راه خدا به این مقام بزرگ رسیده است و اما ای پدر عزیزم مرا حلال کن و با استقامت و صبر و شکیبایی از انقلاب اسلامی دفاع کن و اما شما ای برادران عزیزم وصیت من به شما این است که رهرو راه انبیاء که بهترین راه هاست باشید و در راه به ثمر رساندن راه انبیاء کوشا باشید و هم چنین برادران عزیزم، جای مرا در جبهه ها پر کنید.

   و اما شما ای امت حزب الله به صحنه بیایید و این جزئیاتی که در منطقه رخ می دهد، بی طرف نباشید و امام بزرگوار و عزیزمان را تنها نگذارید و از روحانیت مبارز دفاع کنید تا بتوانید اسلام را به تمام جهان صادر کنید و هم چنین رزمندگان اسلام را که در هر کجای دنیا هستند، دعا کنید تا به پیروزی کامل برسند و پرچم حق را جانشین پرچم کفر نمائید.

   در آخر از همه برادران و خواهرانی که به هر نحوی از سوی اینجانب به شما خطایی سر زده، مرا ببخشید، در ضمن محل دفن مرا پدر و مادرم معین نمایند. دیگر عرضی ندارم بجز سلامتی همه مسلمین در جهان.

                                                                                                                 والسلام

                                                                                                  ایرج بخشیان 21/11/1363

****************************


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

ایرج بخشیان کلاریجانی، برجعلی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

8/6/1344، روستای کلاریجان، شهرستان سوادکوه، مصادف با ماه مبارک رمضان به دنیا آمد

3- نام و شغل پدر :

جهان بخش، کارمند بازنشسته ذوب آهن

4- نام و شغل مادر:

زبیده رحیمی، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

شش فرزند، فرزند دوم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

مقید به نماز اول وقت بود زمانی که به سن تکلیف نرسیده بود روزه می گرفت. علاقه زیادی به اهل بیت خصوصاً امام حسین (ع) داشت.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

قبل از رفتن به مدرسه برای یادگیری قرآن نزد ملا رمضان رفت.

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

مدرسه 17 شهریور شهر زیرآب شهرستان سوادکوه

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله، در کار کشاورزی و کارهای خانه کمک می کرد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

سوم راهنمایی به خاطر رفتن به جبهه ترک تحصیل کرد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد.

2- یگان اعزام کننده :

سپاه

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

از تاریخ2/10/63 تا 21/12/63 در منطقه جنوب ، که به علت شهادت از ادامه خدمت بازماند.

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

رفتارش با والدین بسیار خوب و با محبت بود.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

برادر بزرگترش علی اصغر و جوانان انقلابی محل در تغییر و تحول او بسیار تاثیرگذار بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در پخش اعلامیه و شرکت در تظاهرات که در قائم شهر برپا می شد شرکت گسترده ای داشت.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بود

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

طی دو مرحله از تاریخ 11/11/61 تا 23/6/62 سابقه خدمت با عضویت بسیجی دارد.

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

مورخ 21/12/63 در عملیات بدر در منطقه جنوب براثر اصابت ترکش به شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

شش روز بعد شهادت در گلزار شهدای روستای پارسی شهرستان سوادکوه به خاک سپرده شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

مادر شهید می گوید : جوانی متین، فعال و معاشرتی بود. مقید به رعایت حقوق دیگران بود. اگر مبلغی پول به او می دادم خرج فقرا می کرد او هیچ وقت حق کسی را ضایع نمی کرد.

پدر شهید از خاطراتش در خصوص وظیفه شناسی اش می گوید: یک شب شهید کمال الدین جوانان محل را آموزش نظامی داد. یکی از این آموزش ها رمز شبانه بود به ما آموزش دادند، وقتی شبانه عبور می کنید خمیده حرکت کنید طوری که انگار در منطقه جنگی در دید دشمن هستید. من به خاطر این که ایرج فرمانده ما بود این مسایل را رعایت نمی کردم حتی رمزی را که به ما یاد داده بودند را از من پرسید جواب ندادم. پسرم با من برخورد کرد. من از این رفتار پسرم ناراحت شدم و از آن ها جدا شدم و نزد کمال الدین گله کردم که چرا پسرم سرم داد زد؟ او گفت: ایرج به دستور من این کار را کرده است در میدان جنگ پدر و پسر نداریم همه یکسان هستند.

با دوستان و همسایگان مهربان بود. بدون هیچ اجرتی با تراکتور زمین همسایگان را شخم می زد.