نام پدر : سید محمد
تاریخ تولد :1342/05/04
تاریخ شهادت : 1362/08/29
محل شهادت : پنجوین عراق

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

سید جواد باقری تیچی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

4/5/1342 ـ روستای اگر تیچکلا ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

سید محمد ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

سیده بتول باقری ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

7 فرزند ، شهید فرزند دوم بود.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

شهید درس حوزوی خواندند .

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):

شهید به دلیل تحصیل درس حوزوی به رستم کلا ، فریدونکنار و مشهد مهاجرت کردند.

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان ری ـ روستای قائمیه ـ بابل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی  سید العلما ـ روستای قائمیه ـ بابل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ــــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید بعد از اتمام دوره ی راهنمایی برای کسب علوم حوزوی به رستم کلا نزد حاج آقا ایازی رفت و بعد از چندسال به فریدونکنار و بعد از آن به مشهد عزیمت کردند .

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

نرجس پور صالح ـ 1362

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

رسمی

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

حوزه

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

طلبه ـ مشهد

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره ) بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

2/3/62 ـ مشهد ـ سپاه ـ پنجوین عراق

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

6ماه

4- مسئولیت در جبهه :

مبلغ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

5/9/62 ـ پنجوین ـ عملیات 4

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

1368 ـ گلزار شهدای روستای قائمیه ـ بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

پدر شهید : وقتی جنگ شروع شد شهید درخواست جبهه را از حوزه دادند و حوزه گفتند باید از پدر کسب  اجازه کنی و ایشان آمد نزد من به او گفتم . شما در حال حاضر به مقامی رسیده ای  که خود صاحب اختیار هستی و مسئله جنگ  را می دانی جای اجازه نیست برو خدا پشت و پناهت باشد و در همان ابتدای جنگ ایشان به آبادان رفتند و در سال 62 به اصرار من تن به ازدواج دادند و در روز عروسی لباس پیغمبری را بر تن کردند و مدت کوتاهی نگذشت که به جبهه رفتند .

برادر شهید : شهید عزیز بسیار در خانواده محبوبیت داشت و همیشه چهره ای خندان و شاد داشتند . شهید به اهل بیت بسیار ارادت داشتند و در تمام مجالس مذهبی شرکت می کردند .

خواهر شهید : من یک بار عکس شهید را دیدم و گفتم این عکس مال چه کسی است و ایشان  گفتند که عکس یک شهید است بعداً فهمیدم که عکس خودش می باشد به او گفتم چرا گفتی شهید است ایشان گفتند من دوست دارم به شهادت برسم . 


وصیت نامه

 
 
 
«روحاني‌ شهيد: سيد جواد باقري‌»
 
بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌
 
« ان‌ِّ اللَّه‌َ يُحِب‌ُّ الَّذيِن‌َ يُقاتِلون‌َ في‌ سَبيله‌ِ صَفّاًكَأَنَّهُم‌ بُنيان‌ٌ مَرصُوص‌ٌ »(صف/4)
به درستي كه‌ خدا دوست‌ مي‌دارد آنان‌ را كه‌ كارزار مي‌كنند در راهش‌ با كافران‌ گويا كه‌ ايشانند بنايي‌ مرصوص‌ و استوار.
با درود و سلام‌ به‌ رهبر عزيز انقلاب‌ ايران‌، امام‌ خميني‌ و ارباب‌ و مولايش‌ امام‌ زمان‌ (عجل الله تعالي فرجه‌) و امت‌ شهيد پرور ايران‌. 
بار خدايا! آيا لايق‌ دانستي‌ بنده‌اي‌ را كه‌ در معصيت‌ غرق‌ بوده‌ به سوي‌ خود بخواني؟ بار خدايا! بنده‌ شايستگي‌ قرب‌ و لقاي تو را نداشتم‌ اما اي‌ هستي‌ بخش‌ جهان،‌ تو مرا به سوي‌ خود خوانده‌اي‌! خدايا مرا از آتش‌ جهنم‌ نجات‌ ده‌ و با اوليائت ‌محشور بگردان‌. خدايا! چه‌ طور تقدير و تشكر كنم‌ و چطور از عهده‌ شكر نعمت‌ تو برآيم‌ كه‌ اين گونه بر بنده‌ ذليل‌، حقير ومسكين‌ و مستكين‌ رحم‌ كردي.
بار خدايا! ما را اخلاص‌ و نيت‌ كامل‌ عنايت‌ فرما تا تو را با چشم‌ دل‌ عبادت‌ كنيم‌ و اطاعت‌ از آن‌ قادر متعال‌ نماييم‌. خدايا! ما را توفيق‌ شهادت‌ ده‌ و خون‌ ما را همچون‌ جهشي‌ در دل‌ مسلمانان‌ ايجاد كن‌ تا براي‌ احياي دين‌ تو قيام‌ كنند و پليديان ‌و منافقان‌ را از صحنه‌ روزگار محو كنند. بار خدايا! اراده‌ ما و ملتمان‌ را آنچنان‌ محكم‌ و قوي‌ گردان‌ كه‌ هرگز سستي‌ و تزلزل‌ در وجود اين‌ امت‌ اسلامي‌ راه پيدا نكند و ما را در دنيا و آخرت‌ سرافراز بگردان‌. خدايا! امت‌ اسلامي‌ ما را ايمان‌ و اراده ‌محكم‌ و آهنين‌ عنايت‌ فرما تا ظهور حضرت‌ حجت،‌ امام‌ مهدي‌ (عجل الله تعالي فرجه) به‌ رهبري‌ امام‌ عزيزمان‌ بتوانند با دشمنان‌ تو و دشمنان‌ مستضعفين‌ جهان‌ بجنگند و قانون‌ اسلامي‌ را در سراسر گيتي‌ به رهبري‌ منجي‌ عالم‌ حضرت‌ حجت‌ پياده‌ كنند. آمين‌ يا رب‌ العالمين‌. 
اي‌ ملت‌ ايران‌! اسلام‌ عزيز را كه‌ ايمان‌ آورديد پاي‌ بند باشيد و همچنان‌ در صحنه‌ انقلاب‌ باشيد. اسلام‌ عزيز را كه‌ امام‌حسين‌(عليه‌السلام) با خون‌ رنگين‌ خود آبياري‌ كرد ما بايد تداوم‌ بخش‌ آن‌ دين‌ و مكتب‌ باشيم‌. انسان‌ اگر به‌ دنيا و زرق‌ و برق ‌آن‌ نگاه‌ كند و به‌ آخرت‌ نيانديشد، بداند كه‌ شكست‌ خواهد خورد. ملت‌ ايران‌ دچار هجوم‌هاي‌ ناجوانمردانه‌ هست‌، علتش‌ خيلي‌ واضح‌ است‌ چون‌ ملت‌ ايران‌ زير بار ظلم‌ نرفته‌ و دوران‌ زور و ظلم‌ و جور سلاطين‌ به‌ پايان‌ رسيده‌ است‌. اي‌ همه‌ مسلمانان‌ و اي‌ همه‌ انسان‌ها! چرا تن‌ به‌ ذلت‌ داديد و چرا مبارزه‌ نمي‌كنيد؟ چرا بايد هنوز هم‌ جهانخواران‌ بر شما حكومت‌ كنند؟ چرا به خود نمي‌آييد؟ چرا از انقلاب‌ شكوهمند ايران‌ نبايد سرمشق‌ بگيريد؟ شما نبايد منتظر بمانيد كه‌ ملت‌ ايران‌ شما را نجات‌ دهد، بلكه‌ شماها بايد حركت‌ كنيد. اي‌ ملت‌ ايران‌! شما توانستيد با قيام‌ خودتان‌ به‌ رهبري‌ امام‌ امت ‌از ظلم‌ شاهنشاهي‌ بيرون‌ بياييد و الان‌ با دنيا در ستيز هستيد، آمريكاي جهانخوار و مزدوران‌ وابسته‌اش‌ دست‌ از شماها برنمي‌‌دارند چون‌ تمامي‌ هستي‌ شان‌ در خطر است‌. بدانيد كه‌ قيام‌ شما متصل‌ به‌ قيام‌ حضرت‌ مهدي‌ (عجل الله تعالي فرجه) است‌ وشما طبق‌ فرمايشات‌ رهبر عزيز انقلاب،‌ امام‌ خميني‌ (مدظله‌العالي‌) مبارزات‌ طولاني‌ را در پيش‌ داريد. هر وقت‌ بخواهيد اسلام‌ را در سراسر جهان‌ پياده‌ كنيد بايد نارسايي‌ها و سختي‌ها را پيش‌ پاي‌ خودتان‌ حل‌ كنيد و از آنها بدون‌ اين كه‌ هيچ گونه‌ ضعفي‌ نشان‌ دهيد بگذريد. خدايا! تو مي‌داني‌ كه‌ رزمندگان‌ ما كه‌ الان‌ مشغول‌ نبرد هستند، فقط‌ براي ‌توست‌ و اقتدا كردن‌ به‌ خط‌ خونين‌ امام‌ حسين‌(عليه السلام) است‌. خدايا! به‌ رزمندگان‌ ما توانايي‌ و قدرت‌ ده‌ تا بتوانند با جهانخواران‌ كه‌ هميشه‌ به فكر ريختن‌ خون‌ مسلمانان‌ هستند بجنگند و پيروز شوند. اي‌ آمريكاي‌ جهانخوار! بدان‌ كه ‌ملت‌ ايران‌ راه‌ انسانيت‌ را شناخته‌ و بيعتي‌ را كه‌ با وليّ‌ خودش‌ بستند، هرگز نخواهند شكست‌ چون‌ مي‌دانند اگر به‌ وعده‌ خود وفا نكنند و پيروي‌ ولي‌ فقيه‌ خود نكنند، همچون‌ مردم‌ كوفه‌ در دنيا و آخرت‌ خوار و ذليل‌ خواهند شد و با تجربه ‌از تاريخ‌ اولياي سلف‌ خود، پيروي‌ از وليّ‌ و مولي‌ را بر خود واجب‌ دانسته‌ و مي‌دانند و سفارش‌ اين‌ حقير به شما هم‌ همين ‌است‌ كه‌ هيچ ‌وقت‌ امام‌ عزيز را تنها نگذاريد. جبهه‌ را خالي‌ نگذاريد. از هر طريق‌ كه‌ ممكن‌ باشد به‌ جبهه‌ها برسيد. زماني‌كه‌ كفار و سلاطين‌ مشرك‌ خون‌ مستضعفين‌ را مي‌مكيدند آن‌ زور و تزوير و ريا سپري‌ شد و بايد هرچه‌ زودتر از صفحه ‌روزگار محو شوند. اين‌ كشته‌‌هايي‌ كه‌ ما مي‌دهيم‌، بيانگر شجاعت‌ و مصمّم‌ بودن‌ امت‌ اسلامي‌مان‌ به‌ مكتب‌ قرآن‌ مي‌باشد و بيانگر اين‌ موضوع‌ هست‌ كه‌ ديگر تا ابد آسوده‌ خاطر نخواهيد بود و بايد شما نيروهاي‌ كفر به دست‌ نيروهاي‌ اسلام ‌قطعه‌ قطعه‌ شويد. ما اگر هدفمان‌ را فقط‌ خورد و خوراك‌ و تجملات‌ زندگي‌ مي‌دانستيم،‌ سر سازش‌ با شما داشتيم‌ اما اگر ايثارگري‌هاي‌ امت‌ ما و اين‌ تلاش‌گري‌هاي‌ رزمندگان‌ و اين‌ كمك‌ كردن‌هاي‌ ملت‌ ما به‌ جبهه‌ اسلام‌ نشان‌ دهنده‌ اين‌ است‌ كه ‌ما پاي‌ بند به‌ يك‌ مكتبي‌ هستيم‌ كه‌ اصلاً سازش‌ نخواهيم‌ كرد و هيچ‌ وقت‌ پاي‌ ميز مذاكره‌ با سردمداران‌ بين‌ المللي‌ كه‌ يك‌ عمر و يك‌ عالم‌ ظلم‌ و جنايت‌ كردند نخواهيم‌ نشست‌ ولو اين كه‌ در اين‌ راه‌ و عقيده‌ مان‌ خون‌ها و مجروحين ‌زيادي‌ داديم‌ و هر شهر و هركوچه‌ ما و هر خانه‌ ما يك‌ گلي‌ از گل‌هايش‌ را در راه‌ اسلام‌ پرپر كردند و گلستان‌ شهداي‌ ما از اين‌ رزمندگان‌ پرتوان‌ پرگشته‌ است‌. بار خدايا! اين‌ امت‌ اسلامي‌ را توفيق‌ ده‌ تا جان‌ دهد و صبر عظيم‌ عنايت‌ فرما. خدايا! به‌ پدر و مادر ما صبر و ايمان‌ ده‌ تا رزمندگان‌ با ايماني‌ تربيت‌ كنند. بار خدايا! دست‌ منافقين‌ و اشرار را از كشور ايران‌ كوتاه‌ كن‌ و شر شيطان‌ها را از سر جوان‌هاي‌ عزيزمان‌ دور گردان.، خدايا! بر مستضعفين‌ جهان‌ منت‌ گذار و رهبرشان‌ را از هر شر شيطان‌ داخلي‌ و خارجي‌ براي‌ مستضعفين‌ جهان‌ مصون و محفوظشان‌ بدار. بار خدايا! راه‌ كربلا و اماكن‌ متبركه‌ را به دست ‌رزمندگان‌ اسلام‌ مفتوح‌ بگردان‌، آمين‌ يا رب‌ العالمين‌.
وصيت‌ من‌ به‌ پدر و مادرم‌ اين است‌ كه‌ پدر و مادر عزيز! سروران‌ عزيز! از فرزند خود و از فرزند زهرا (سلام‌ الله‌ عليها) راضي‌ باشيد و در حق‌ او دعا كنيد و نگذاريد پيش‌ خدا با سرشكستگي‌ برود. 
اي‌ پدر و مادر! نمي‌بينيد هر روز شهداي‌مان‌ بدست‌ امت‌ اسلامي‌ تشييع‌ مي‌شوند؟ آيا اينها پدر و مادر ندارند؟ آيا اطرافيان‌ و بستگان‌ ندارند؟ پس‌ الگو باشيد و صبر را پيشه‌ خود سازيد و بدانيد كه‌ خدا با شما هست‌ اگر فرزندت‌ نيست‌. مادرجان‌ و اي‌ پدر گرامي‌! خون‌هايي‌كه‌ ريخته‌ مي‌شود يقين‌ بدانيد راه‌ كربلا را باز خواهد كرد، اميد آن‌ دارم‌ فرزندان‌ ديگر را در صورت‌ ضرورت‌ و امكان‌ براي‌ دفاع‌ از اسلام‌ به‌ جبهه‌ بفرستيد و لحظه‌اي‌ از خدا غافل‌ نباشيد و تابع‌ احساسات‌ نشويد و هميشه‌ براي‌ اسلام‌ و رهبرانقلاب‌ دعا كنيد. برايم‌ گريه‌ و زاري‌ نكنيد و بدانيد اين‌ كار شما خوشحال‌ كردن‌ دشمنان‌ است‌ و روح‌ مرا در قبر مي‌رنجاند.
وصيتم‌ به‌ همسر محترمه‌ام‌
اي‌ همسر محترمه! ‌اي‌ زن‌ رشيد اسلام‌! اي‌ زن‌ نمونه‌ در صبر! اگر به مدت‌ دو ماه‌ كه‌ مدت‌ كمي‌ بود اما با معنويت‌ خيلي‌ بزرگ‌ با شما زندگي‌ كردم‌، بايد مرا از اعمال‌ و رفتارم‌ ببخشيد. همسر محترمه‌! اين‌ تنها شما نيستيد كه‌ مصيبت‌ داريد، بلكه‌ بسياري‌ هستند كه‌ مثل‌ شمايند. همسر عزيزم‌! شب‌ اول‌ قبر برايم‌ دعا كنيد زيرا من‌ از عذاب‌ قبر مي‌ترسم‌. همسرعزيزم‌! اگر ‌ به سوي‌ خدا رفتم حتماً بعد از سالگردم‌ شوهر انتخاب‌ كنيد زيرا اين‌ ازدواج‌ ديرينه‌ سنت‌ محمدي‌(صلي الله عليه و آله‌) مي‌باشد اگر خلاف‌ كنيد، شيطان‌ را به‌ گرد خود جمع‌ كرديد و بدانيد كه‌ رضايت‌ خدا هست‌ و بنده‌ از شما راضي خواهم‌ بود.
همسر عزيزم‌! با خدا باشيد و با ياد خدا قلب‌ خود را آرامش‌ دهيد. اگر توفيق‌ نيافتم‌ با هم‌ زندگي‌ كنيم‌ انشاءالله‌ در قيامت‌همديگر را خواهيم‌ ديد. همسر عزيزم‌! چرا ازدواج‌ كرديم‌؟ چرا از هم‌ جدا شديم‌ و چرا اين‌ محبت‌ها را رها كرده‌ و از هم ‌فاصله‌ گرفتيم‌ و حال‌ اينكه‌ علت‌ ازدواج‌ به خاطر اين‌ بود كه‌ دامن‌ حقير و شما همسر عزيز از آلودگي‌هاي‌ شيطاني‌ پاك‌ شود و در مسير الي‌ الله‌ با دلي‌ پاك‌ و روحي‌ سالم‌ برويم‌؟! انسان‌ اگر ازدواج‌ را غير از تعالي‌ و رشد در معنويت‌ قرار دهد، اين‌ ازدواج‌، ازدواج‌ حيواني‌ هست‌ و ارزش‌ انساني‌ به خود ندارد و بذري‌ كه‌ كاشته‌ مي‌شود، بذر آدميت‌ نخواهد بود. من ‌در اين‌ جا به جوانان‌ عزيز توصيه‌ مي‌كنم‌ كه‌ براي‌ خدا ازدواج‌ كنيد و براي‌ خدا كسب‌ معنويت‌ كنيد تا لذت‌ ايمان‌ را در ازدواج‌ بچشيد. همسر عزيز! ازدواج‌ خصوصيتي‌ بس‌ عجيب‌ دارد و آن‌ اين كه‌ انسان‌ را از خيالات‌ واهي‌ مرتكب‌ به حرام‌ و شهادت‌ منع‌ مي‌كند. از خداوند مي‌خواهم‌ ازدواج‌ ما را رشد معنوي‌ قرار داده‌ باشد چرا كه‌ در شما همسر عزيز از نزديك ‌مشاهده‌ كردم‌ و اين‌ زبان‌ نيست‌ كه‌ لبيك‌ به‌ سخن‌ مي‌گويد، بلكه‌ قلب‌ هم‌ همين‌ را مي‌گويد و جواب‌ بعدي‌ چرا از هم ‌جدا شديم‌؟ به علت‌ اين كه‌ ازدواج‌ براي‌ خدا بود و چيزي‌ كه‌ براي‌ خدا هست‌، بايد فدا شود و بايد فاصله‌ گرفت‌ و خود را و وجود خود را در راه‌ اسلام‌ فدا كرد. چيزي‌ را كه‌ خداگونه‌ شد، براي‌ خدا هم‌ مي‌شوند و فداكاري‌ مي‌كنند. جايي‌ كه‌ اسلام‌ در خطر است،‌ چطور بستر گرم‌ و نرم‌ را محكم‌ گرفته‌ و از حقيقت‌ ايمان‌ فاصله‌ بگيريم‌. پس‌ حقيقت‌ جدا شدن ‌مشخص‌ شد، يا حنظله‌ كه‌ در ركاب‌ پيامبر جنگيد. مگر بعد از شب‌ زفافش‌ نبود به ميدان‌ رفت‌ و شهيد شد مگر وهب ‌نبود كه‌ جوانش‌ را در ركاب‌ امام‌ حسين‌(عليه السلام) فدا كرد؟ چرا انسان‌ها خداي‌ نخواسته‌ غفلت‌ مي‌كنند و خيالشان‌ بر اين ‌هست‌ كه‌ ازدواج‌ كرديم‌ پس‌ تمام‌ شد، بايد به‌ اين‌ ازدواج‌ تكيه‌ كرده‌ و بس‌. خير، اين‌ طرز فكر اشتباه‌ هست‌ و آخرت ‌خوبي‌ ندارد و اما قسمت‌ سوم‌ چرا جدا شديم‌ و محبت‌ها را رها كرديم‌؟ همسر عزيز! همان‌طور خودتان‌ فرموديد جدا شدن‌ فقط‌ به خاطر اسلام‌ است‌ و به خاطر مكتب‌‌مان‌ مي‌باشد چرا كه‌ ايمان‌ وقتي‌ در صحنه‌ زندگي‌ انسان‌ تجلي‌ پيدا كرد، خود بخود براي‌ اسلام،‌ محبت‌ها در يك‌ جا جمع‌ مي‌شود و همچنين‌ در موقع‌ مناسب‌ همين‌ محبت‌ها از هم‌ گسسته‌ مي‌شود و مشغول‌ انجام‌ وظيفه‌ بايد شد. همسر محترمه‌! جدا شدن‌ ما از همديگر در عرض‌ دو ماه‌ ازدواج‌ و حالات ‌معنويمان‌ در تاريخ‌ زندگي‌ ما ثبت‌ خواهد شد كه‌ اين طور عاشقانه‌ براي‌ اسلام‌ اين‌ سوز دوري‌ از محبت‌ را تحمل‌ كرديم‌. من‌ از خدا مي‌خواهم‌ كه‌ به شما همچون‌ زينب‌(سلام‌ الله‌ عليها) ايماني‌ را كه‌ بايد يك‌ زن‌ مسلمان‌ داشته‌ باشد، عنايت ‌فرمايد و اين‌ نامه‌ در حقيقت‌ گواهي‌ صادق‌ بين‌ ازدواج‌ ما از نظر افكار مذهبي‌ حاكم‌ بر زندگيمان‌ خواهد بود.
وصيتم‌ به‌ برادرانم‌
شما اي‌ برادران‌! اگر پرچم‌ برادرت‌ و سلاح‌ گرمش‌ به‌ زمين‌ افتاد، برويد سلاحش‌ را بگيريد و پرچم‌ او را بلند كنيد و بر دشمنش‌ بتازيد. در مجلس‌ يادبودم‌ در صبر كردن‌ نمونه‌ باشيد و بدانيد كه‌ صبر گشايش‌ هر كاريست‌. در مجالس‌ مذهبي‌ شركت‌ كنيد. دست‌ از اهل‌ بيت‌ نكشيد و بدانيد كه‌ خداگونه‌ شدن‌ كليد پيروزي‌ و راهگشاي‌ راه‌ بهشت‌ است.
و وصيت‌ من‌ به خواهران‌ اين است‌ كه ‌اي‌ خواهران‌! مثل‌ زينب‌ باشيد و مثل‌ زينب‌ استقامت‌ كنيد. رنگ‌ عزا به خودتان‌ نگيريد و احساساتي‌ در مصائب‌ نشويد و كنترل‌ از دست‌‌تان‌ نرود و شما برادران‌ و خواهران‌ بايد تسلي‌ خاطر پدر و مادرمان‌ باشيد. در خاتمه‌ به‌ والدين‌ گرامي‌ سفارش‌ مي‌كنم‌ كه‌ براي‌ من‌ يكسال‌ نماز و دو ماه‌ روزه‌ اجير بگيريد. محل‌دفنم‌ را در گلزار شهداي‌ بابل‌ قرار دهيد تا اين كه‌ خداوند بواسطه‌ عظمت‌ و حرمت‌ شهدا ما را بيامرزد. 
در خاتمه‌ همه‌ شما بستگان‌ و دوستان‌ و آشنايان‌ را به خدا مي‌سپارم‌، به‌ اميد پيروزي‌ رزمندگان‌ اسلام‌ عليه‌ كفر و صدام و گشايش‌ راه‌ كربلا براي‌ مشتاقان‌ و سلامتي‌ و طول‌ عمر رهبر كبير انقلاب‌، امام‌ خميني‌.
 
 
استان: مازندران             شهرستان: بابل           تولد:  04/05/1342        شهادت: 29/08/1362

زندگی نامه

 
 
 
روحاني شهيد: سيدجواد باقري 
در اين پهنة بي‌كران هستي، شهدا سالكان آغشته به خوني هستند كه از علايق مادّي دل بريده و به حيات دنيوي پشت پا زدند. وارثان دين و قرآن و از تبار عاشقان حيدر بودند كه مجنون در كلاس عشقبازي‌شان كودكي دبستاني است.
«سيد جوادباقري» سروقامتي ديگر از تبار سبزان روزگار بود كه قصة جانبازي‌اش بس خواندني است:
در مرداد 42 در شهرستان بابل ديده به جهان خاكي گشود و زندگي را با همة تلخي‌ها و شيريني‌ها آغاز كرد. در پناه كوه‌هاي سبز شمال مي‌زيست و استقامت را در لابلاي البرز تجربه مي‌كرد. دلش به سبزي سبزه‌زارهاي بابل مي‌ماند و روحش به بلندي امواج خروشان درياي شمال.
سيد جواد زندگي را در ساية پرمهر پدر و مادر مي‌گذراند و پس از هفت سال، خانة دوّم دنياي كوچك خويش را نزد پيامبران علم و دانش آن ديار گذراند.
در بحبوحة انقلاب جواني بي‌باك بود كه پيكار جانانه‌اش در همراهي ملت غيور به رهبري پيرخمين، در بهمن 57 به بار نشست و دست ظالم، از ديار خوبان كوتاه كرد.
سيد جواد كه مي‌ديد در فراروي اين انقلاب عظيم راهي روشن نهاده شده است كه منتهي به خط سبز ولايت فقيه است، خود نيز مي‌خواست تا با پيوستن به اين راه نوراني، صفحة دل به انوار قدسيه بيارايد و ديگران را نيز از زلال گهرباري كه نوشيده مستفيض گرداند.
آري، سيد عزيز ما راهي حوزه شد، مدرسة ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه) فريدونكنار اولين آغوش گرمي بود كه غبار مادّيات از دل سيد جواد مي‌زدود. روزگار را در حجرات نوراني مدرسه مي‌گذراند و از محضر عارفان بيدل بهره‌ها مي‌برد.
پس از چندي به همراه ديگر دوستان طلبه راهي حوزة مشهد شد تا در جوار بارگاه إمام هشتم(عليه السلام) مشق علم و عرفان كند.
پس از سه ماه عزيمت در مشهد به بسيج رفته و با گذراندن دورة سه ماهة رزمي همراه رزمندگان دلاور خراساني راهي جبهه‌هاي حق عليه باطل شد. پس از همنشيني با دلاوران بيابان‌نشين و رزمي نمايان، بازگشته و دروس عقب مانده را جبران كرد، ولي ديگر حال و هواي روزهاي حضور در جبهه دمي او را آسوده نگذارد. بار ديگر براي دوّمين بار به جبهه اعزام گشت و جرعه‌اي ديگر از شراب بهشتي نوش جان كرد. سومار دوّمين كاشانة سيد جواد در جبهه بود.
شهيد باقري در بازگشت، طعم شيرين عشقي آسماني را چشيد و با دختري عفيف و مؤمنه ازدواج كرد، ولي نه درس و قلم و نه ازدواج و هيچ چيز ديگر نتوانست مانع پرواز اين پرندة سبكبال بابلي به ديار عشق و ايثار گردد. عمليات «والفجر4» براي سيد جواد حال و هوايي ديگر داشت. او به عنوان روحاني و مبلغ به جبهه اعزام شده بود، ولي با اصرار و الحاح فراوان جزء نيروهاي عملياتي قرار گرفت. رزم نماياني كرد و آنگاه كه سينه‌اش از جام ازلي سرشار شد، سرانجام در 29/8/62 به نداي «ارجعي الي ربك» معشوق ديرينه لبيك گفت و با نالة تيري هم آوا گشت: 
همه عمر برندارم سر از اين خمار مستي                             كه هنوز من نبودم كه تو در دلم نشستي
پنجوين عراق سرشار از هلهلة حوريان گشت و روح مطهّرش تا بي‌كران حضرت دوست پرواز كرد.
پيكر مطهرش بر فراز هزاران چشم اشكبار با شكوه هرچه تمام در گلزار شهداي بابل به خاك سپرده شد و سندي ديگر بر مظلوميت اين قوم سرافراز گشت.
 
«مبارك باد شراب طهور بهشتي بر عاشقان كوي يار»
استان: مازندران                شهرستان: بابل          تولد: 04/05/1342        شهادت: 29/8/1362- پنجوين