*وصیتنامه شهید علی اصغر بابایی *

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین واغلظ علیهم و مأواهم جهنم و بئس المصیر

الا ای رسول گرامی اینک با کفار و منافقان به جهاد و کارزار پرداز و بر آنها (تا ایمان نیاوردند) سخت گیر بدان که ماوای آنها دوزخ است که بسیار بد منزلگاهی است.

الهی قلبی محجوب، معبودا قلبم را حجاب گرفته من گنهکارم و تحمل دردهای آتش جهنم ات را ندارم بدنم ذلیل است و بارم سنگین فقط تنها روزنه امیدم به رحمت و بخشش وکرم ات چشم دوخته است خدایا چه کسی می تواند تاب تحمل، الم و دردهایی را که برای مغضوبین درگاهت در نظر گرفته ای طاقت بیاورد. خدایا به اولیا خاصه درگاهت قسم ات می دهم این بنده ناتوان را جز مغضوبین درگاهت قرار مده. (آمین) بارالها برای اعتلای دینت هجرت را از جان و دل قبول کردیم و از تو می خواهیم در این راه ما را یاری فرمایی. خدایا عالم را سراسر تاریکی فرا گرفته هر روز زورگویان تاریخ فتنه جدیدی می آفرینند و هر روز حق مظلومی را غاصبان دهر به تاراج می برند و در هر گوشه ای از این جهان صدای ناله دلخراشی به گوش می رسد پس چه کسی حقوق این مظلومان را پس خواهد گرفت؟

و اما با تمام یاسها و ناامیدی ها باز هم روزنه ای امید پیدا شده یعنی انقلاب خمینی کبیر و این نور هم بار دیگر از مشرق زمین طلوع کرده و در این دنیای پرهیاهو مظلومان جهان راکه در طول تاریخ مورد ضرب و شتم چکمه پوشانی، همچون آمریکا و اسرائیل ظالم قرار گرفته اند. ندا در می دهد که ای مظلومین بپا خیزید باید عنان تاریخ را بدست گیرید و حق خود را از دست ظالمین بستانید. و این راه هم جز با دادن خون میسر نمی گردد. آری راه حق طلبان روشن، فقط ایمان میخواهد و ایثار. آری ای برادران و خواهران، تاریخ شاهد و گواه خوبی است وقایع زیادی را دیده درس عبرتی خوب برای حق طلبان و عاقلان می باشد و همچنین درس عبرت خوبی برایمان باشد. آری همرزمان باید به اتفاق جهان را گرفت.

ای ملت مسلمان پیروز شدن و به هدف رسیدن جز به وحدت میسر واقع نمی گردد. پس ای برادران و خواهران بار دیگر نخوت و اختلاف و کدورتها را کنار بگذارید و دست در دست هم دهید و کمی عاقلانه بیندیشید، چگونه به خود جرات می دهید دست به کارهایی بزنید که مورد رضای دشمنان باشد آیا فکر کرده اید خونهای چه کسانی را زیر پا قرار می دهید؟ آیا به ناله های معصومانه دختران و پسران خردسال که پدرشان را از دست داده اند فکر نموده اید؟ آیا به مادران جوان از دست داده نظاره گر شده اید؟ پس چرا به خودتان نمی آیید و نمی اندیشید البته در این میان نباید خناسان و روباه صفتان را از یاد برد به هر عللی میخواهند مردم را نسبت به انقلاب بدبین بکنند و برای این کار به انواع و اقسام حیله ها متوسل می شوند، پس باید هوشیارانه فکر کرد و تصمیم گرفت.

مطلبی دارم به مسئولین البته من خیلی، خیلی خودم را کوچکتر می دانم و خود را در این مقام نمی دانم، تذکری بدهم ولی به عنوان فرد مسلمان وظیفه خود دانسته نکاتی را گوشزد نمایم.

1- اختلاف سلیقه ها را کنار بگذارید با هم برادرانه مصلحت انقلاب و اسلام را در نظر بگیرید زیرا اگر این اختلافات ادامه یابد می شود گفت آفتی است به جان انقلاب.

2- به داد مستضعفین و پابرهنه برسید، تا قبل از آنکه آه، مظلومی همانند سیل بنیان کن همه چیز را با خود ببرد.

3- به مقتدای زمان یعنی خمینی کبیر گوش به فرمان باشید تا به انقلاب و اسلام آسیب نرسد.

چند کلامی با برادران بسیجی ام دارم، خصوصاً بسیج مرکزی بهشهر، در گزینش افراد تمام جنبه ها را مدنظر قرار دهید (مخصوصا در محل زیروان) مسائلی گذشته که موجب رنجش و بدبینی اهالی محل شده است و این معضل برطرف نشده و موجب ناراحتی برادران جبهه ای شده است و اما، پیام من به برادران بسیجی محله ام، امام و انقلاب را تنها نگذارید، مسجدها را همچنان که به عنوان پایگاه اسلام می باشد خالی نگذارید و همیشه سعی کنید در نماز جماعت و جمعه شرکت فعال داشته باشید.

مطلبی دارم برای برادران انجمن اسلامی محله ام! انجمن اسلامی نهادی خودجوش و از بطن ملت می باشد سعی کنید چنان که در راه اسلام تبلیغات و فعالیت داشته اید و جوانان را رهنمون شده اید به کارهایتان ادامه دهید، چون انجمن اسلامی نقش سازنده در محل دارد و در مسائل اخلاقی و اسلامی کوشا باشید.

چند کلامی، با هم محلی هایم، سخن دارم اگر بدی از من دیدید مرا حلالم کنید، و اشتباهات مرا مورد عفو و بخشش خود قرار دهید اگر هر چیزی از من می خواستید دریافت ننموده اید بدون هیچگونه خجالتی به پدرم رجوع نمایید، و اگر نه کسی از من راضی نباشد روحم همیشه در عذاب خواهد بود.

و به جوانان غیور هم محلی ام سفارش می نمایم مسجدها راخالی نگذارید.

چند کلامی با خانواده ام:

پدر عزیزم، من می دانم از دست دادن فرزند برای یک پدر چقدر گران تمام می شود و دوری از آن برایش مشکل می باشد، ولی با تمام مشکلات باید قبول کرد که مصلحت خدا و اسلام از همه چیز برایم مهم تر می باشد و سرنوشت انسان هر چه باشد در لوح محفوظ، رقم زده شده است و انسان سرنوشتی را که خدا تعیین نموده، می بایست طی نماید. این کلامی است که بارها از شما شنیدم و از پیشگاهت عذر می طلبم که نتوانستم فرد مفیدی برایت باشم، و بعضی از مواقع سخنانت را نشنیده می گرفتم و شاید از بعضی از کارها سرباز می زدم، واقعا احساس شرمندگی می نمایم، از شما خواهش می نمایم فرزند حقیرت را حلال کن.

و شما ای مادرم این را به خوبی می دانم که با فقدان من، مصیبتی بزرگ برای شما فراهم می شود زیرا برای بزرگ نمودن من چه مصیبتها و مرارتها را که نکشیدی، شما خودت برای من تعریف می کردی که از شیره جانت مایه گذاشتی تا مرا بزرگ نمایی تا در هنگام پیری عصای دستت باشم، ولی چه کنیم طوفان حوادث مرا از تو جدا نموده که واقعا در پیشگاهت شرمنده ام چند کلمه ای برای حسین کوچکم، پیام دارم انشاالله بزرگ که شده ای مبادا پدر را تنها بگذاری، و ادامه دهنده راهم باش. چند کلمه ای با خواهرانم دارم. در مرگ من شیون مکنید، خویشتندار باشید همچنان مانند زینب کبری (س) که تمام بلاها را به جان خرید، و همانند او مثل کوه استوار باشید. شما هم صبر پیشه کنید و در عزای من گریه و زاری سر ندهید و همچنان سنگر حجاب مهمترین دژ برای زن مسلمان است حفظ نمایید. در آخر برای تمام فامیلان سلام می فرستم، وخانواده ام را تنها نگذارید، و از همه شما عذر می طلبم و احترام یکدیگر را حفظ نمایید، در خوشی و سختی ها کمک یار یکدیگر باشید، از همه شما التماس دعا دارم.

والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته       (61/10/1)

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی:

1-نام و نام خانوادگی، نام مستعار:

علی اصغر بابایی زیروانی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1346/8/6، شهرستان بهشهر، روستای زیروان

3- نام و شغل پدر:

عباس، مغازه دار

4- نام و شغل مادر:

سیده فاطمه، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

ده، دوم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی:

در خانواده ای مؤمن و مقید به اسلام با اوضاع اقتصادی نسبتاً معمولی که از امرار معاش پدر و مادر در زمینهای کشاورزی تأمین می شد به رشد و نبوغ رسید.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب،کلاس قرآن،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده):

 برای فراگیری قرآن مجید نزد پدرش تعلیم می دید.

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):ـــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان:

مدرسه ابتدایی آرش روستای زیروان (5 سال)

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی:

 مدرسه راهنمایی شهید توبه بهشهر (3 سال)

3- نام مدرسه، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان:

دبیرستان دکتر علی شریعتی بهشهر (3 سال)  

4- تحصیلات دانشگاهی، رشته و نام دانشگاه: ــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟چه کاری و چه مدت:

بعد از فراغت از مدرسه و تکالیف به والدینش در مزارع کشاورزی و مغازه یاری و کمک می کرد تا بتواند باری از دوش آنان بردارد.   

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل:

عشق و علاقه جهاد در راه خدا سبب شد تا کسب و علم دانش را رها کرده و رهسپار جبهه شود.

پ)سربازی:

1- خدمت سربازی:

 محصل

2- یگان اعزام کننده: ــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی: ــــــــــــــ

ت) ازدواج:

1-وضعیت تاهل:

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج: ــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

ارزش و جایگاه والدینش را می دانست. خود را عصای دست پدر و مادر می خواند. در انجام کارها گوش به فرمان آنان بود. آنها از وی رضایت دارند و برای علّو درجاتش دعا می کنند. علی اصغر همواره در پی کسب خوشنودی والدینش بود تا بتواند فرزندی صالح برای آنان باشد.  

ث)شغل شهید:

1- شغل رسمی و شغل فرعی:

 محصل

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت: ــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی:

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند:

 آشنایی با افکار و عقاید امام خمینی در محضر روحانیت (آیت الله ایازی)، مشاهده رشادتهای رزمندگان اسلام از عوامل مؤثر در شخصیت و رفتار علی اصغر بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد، خانواده یا گروه اشاره دارد:

 از خصوصیات بارز شهید که خانواده و دیگران را تحت تأثیر قرار می داد می توان به این موارد اشاره کرد. انجام واجبات، تشویق دیگران برای دفاع از کشور که حتی به پدرش توصیه می کرد. حساسیت نسبت به افراد در خانواده در مورد حجاب، اگر کسی درب منزل را می زد خودش در را باز می کرد. علاقه زیادی به امام داشت. قرار داشتن در خانواده ای مذهبی و مقید به اسلام از او یک مسلمان واقعی ساخته بود. به صله رحم اهمیت زیادی می داد همیشه سعی می کرد با افراد فامیل مانند عمه هایش ارتباط داشته باشد.

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی:

در فعالیت های قبل از انقلاب نقش فعالی داشت. علاوه بر شرکت در تظاهرات و راهپیمایی ها به همراه دوستش شهید نبی کاظمی اعلامیه ها را دریافت می کردند و آنها را توزیع می کردند. علی اصغر اظهار می کرد: «از شهادت مصطفی خمینی (ره) نباید غافل باشیم و باید  راهش را ادامه دهیم.» بطور پنهانی روی دیوارها اعلامیه نصب می کرد.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه:

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج به فرمان امام خمینی (ره) به عضویت این نهاد درآمد و در جلساب مذهبی سیاسی حضور مؤثری داشت. در ضمن در جذب کمک های مردمی و ارسال آن به جبهه ها نقش مهمی داشت.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت، با بیان اتفاق آورده شود: ــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه:

1- حضور در جبهه:

در جبهه حضور  داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها، یگان اعزام کننده، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد:

او طی 2 بار از تاریخ،64/4/1 تا 65/6/15 از سپاه بهشهر لشکر 25 کربلا با عضویت بسیج به مناطق کردستان (مریوان) جنوب شلمچه اعزام شد.

3- مجموع مدت حضور در جبهه:

13 ماه و 13 روز

4- مسئولیت در جبهه:

تک تیرانداز

5- دفعات، مکان و نحوه ی مجروح شدن: ــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد: ــــــــــــــ

7- مکان، زمان، عملیات و نحوه‌‌ی شهادت:

در تاریخ، 65/2/10 در منطقه شلمچه در عملیات کربلای 5 مجروح و به اسارت نیروی بعثی درآمد. و در دی ماه 66 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.   

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری:

پیکر پاکش در قبرستان الکرخ بغداد به شماره 134 دفن گردیده بود. منابع اعلام شهادت، صیلب سرخ و هلال احمر ایران بعد از 16 سال پیکر پاکش را در کربلا ی معلّی طواف  دادند و بعد از سختی و دشواریهای بسیار به ایران آوردند و سپس در گلزار شهدای روستای زیروان آرام گرفت و خاکسپاری شد.  

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره، ویژگی های شهید (توجه: حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد.)

در توصیف خصوصیات و ویژگی شهید علی اصغر بابایی می توان به این موارد اشاره کرد: حسن خلق، اهمیت به انجام صله رحم و ارتباط نزدیک با بستگان، انجام واجبات و مستحبات از سنین کودکی، قرار داشتن در خانواده مذهبی و مقید به اسلام که وی را چون انسان وارسته و کامل پرورش داده بودند. پدرش به وی قرآن و درس صبر و شکیبایی در مشکلات را آموزش داده بود. علاقه وافری به ائمه اطهار داشت و در مراسم های محرم و صفر با پای برهنه عزاداری می کرد آقای بیابانی به وی می گفت پاهای شما زخمی می شود می گفت:« من از آیت الله کوهستانی بالاتر نیستم. ایشان پای برهنه عزاداری می کنند.» وقتی خانواده در مورد ادامه تحصیل و ازدواج صحبت می کردند اظهار می کرد تا در جنگ پیروز نشویم و دست استکبار جهانی کوتاه نشود من ازدواج نمی کنم. توصیه به خواهران در مورد کمک حال بودن پدر و مادر. او پدر و مادر را از دوستان نزدیک تر می دانست. شعارش همواره این بود:اگرشهید نشویم از زیانکاران هستیم. در سخن گفتن صراحت داشت. در جبهه ها از خود شجاعت بسیاری نشان داده بود عطش جبهه در وی فروکش نمی کرد پس از شرکت بسیار در عملیات ها، در عملیات کربلای 5 نیز شرکت داشت. بعد از نبرد بسیار با دشمن به علت جراحات وارده به اسارت نیروهای سنگدل عراقی درآمد و به اردوگاه تکریت برده شد در آنجا ضمن مقاومت بسیار بر اثر ضرب و شتم که آثارش باقی بود به درجه شهادت نائل آمد. در قبرستان الکرخ بغداد به خاک سپرده شد. و پس از تلاش بسیار و 16 سال دوری از وطن به دیارش روستای زیروان، باشکوه و سرافراز برگشت و در گلزار در کنار دیگر همرزمانش آرام گرفت.