نام پدر : بابا
تاریخ تولد :1338/08/01
تاریخ شهادت : 1365/11/12
محل شهادت : شلمچه

وصیت نامه

*وصیت نامه شهید علی محمد بابانیا بازگیری*

 

بسم رب الشهدا

 به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

 این منطق اسلام است چه کشته شویم بشویم به بهشت می‌رویم و چه بکشیم به بهشت می‌رویم و این منطق هرگز شکست ندارد.

به یاد خدا و به نام خدا و به یاد خون شهدای کربلای حسین بن علی علیه السلام و یاوران با وفایش و به یاد شهدای کربلای جنوب و غرب کشور شهید پرور ما و به یاد حماسه سازان جنگ اُحُد، خیبر، بدر رسول الله (ص) و همچنین به یاد جان بر کفان و جانباختگان حمله‌های مطلع فجر، محمد رسول الله، طریق القدس، فتح المبین؛ بیت المقدس و والفجرها و سلحشوران و خون خواهان حسین ابن علی؛ سید الشهدا؛ عملیات خیبر و بدر عاشوراها و قدس‌های روح الله زمان ما در کربلای غرب کوه‌های سر به فلک کشیده و در خاک تفتیده گرم جنوب کشور عزیزمان. سلام به پیشگاه مقدس آخرین اختر آسمان ولایت وامامت حضرت بقیه الله الاعظم صاحب عصر و زمان و نایب بر حق او منجی عصر حاضر عالم بشریت یارو یاور مستضعفان پیر جماران نور چشمان قاعد عظیم حضرت آیت الله روح الله خمینی بت شکن تاریخ قرن حاضر. این فرزند پاک زاده زهرای مرضیه (س) و دست پرورده مکتب سرور آزادگان حضرت سید الشهدا (ع) و درود بیکران و عرض سلام به خانواده‌های معظم شهدا واسرا، گمنامان و مفقود الاثرها، معلولین و جانبازان پیرو محمد رسول الله (ص) و خمینی روح الله و سلام و درود بر خانواده پر صبر و استقامت سپاه اسلاممان؛ ارتش سلحشورمان و بسیج ها، جان بر کفان و سربازهای گمنام آقا امام زمان (ع).

 این بار در برابر خداوند متعال عاجزانه و سر شکسته می‌خواهم که این بنده گناهکار را به حضور خودش بپذیرد که دیگر شرمنده از اینکه چطور بتوانم در شهر و دیار خویش در مقابل خانواده شهدا اسیران، مفقودالاثرها و این خانواده‌های پر صبر و استقامت که نمی‌شود هیچ سخن در مقابل آنها گفته شود و به چهره معصوم بچه‌ها و فرزندان بی‌پدر و برادر آنها سربلند کرد.

 خدایا توفیق به ما داده‌ای و در عصر و زمانی قرار داده ای که به فرمان و به مکتب اسلام تو و به یاری فرزند زاده فاطمه زهرا (ص) و به ندای کربلای حسینی که دوباره تکرار گشت. پاسخ مثبت داده ایم و از تو معبودم خواهانم که مرا به سر منزل شهادت که بالاترین افتخار می‌باشد و امیدوارم که بی ریا و هیاهو ‌باشد برسانی.

آری ای برادر و خواهر مسلمان وای امت شهید پرور ایران! راهی باید انتخاب نمود که الگوی دیگران باشد. دینی یا مکتبی باید انتخاب نمود که در آن هستی آخرت باشد و خبر پاداش نیک و سعادت آخرت داشته باشد. باید به دیدار جانان شتافت و آنهم بی هیاهو وبی ریا فقط برای رضا خداوند باشد همین. آری ای برادرم و خواهرم! باید مقلّد آن سرور آزادگان باشیم که رسم شهادت طلبی را به ما آموخت. ای جوانان از خواب غفلت بیدار شوید که قافله سالاران حسین (ع) رفتند. وقت را غنیمت بشمارید. ای برادر و خواهر مسلمان! زمان حساس است. فرزند صدیقه کبری ندای جدش حضرت سیدالشهدا (ع) را سر داده است. باید به این ندای خمینی روح الله لبیک گفت. هر کسی به صدای حسین زمان ما لبیک نگفت باید منتظر عذاب سخت در آخرت باشد. بیایید به اسلام خویش وفادار باشید. اگر می‌خواهید سر بلند و سر افراز در آخرت پیش خداوند بزرگ خود باشید. السلام علیک یا حسین (ع) السلام علیک یا انصار حسین (ع). خداوندا! ترا شکر گزارم که تاریخ کربلا زنده گشت و این بار جوانانی مانند صدر اسلام چون جوانان بنی هاشم به امام خویش دست بیعت دادند که همانا بیعت با سرور شهیدان کربلا می‌باشد که تا حق و عدالت اسلامی در جهان بر قرار نگردد و تا پرچم توحید الله اکبر و محمد رسول الله به اهتزار در نیاید هرگز از پا نخواهند نشست مگر به شهادت فرد فرد خودشان واقع گردد.

 امیدوارم که خداوند کرار ما را جز سربازان واقعی ائمه اطهار قرار بدهد. ان شالله. اینک سخنی چند با ملت شهید پرور و امت حزب الله دارم. این را بدانید یا بشنوید از این شهیدان، که اینگونه جوانان حزب الله پاک، با ایمان، مخلص و خالی از تکبر و بی ریا دارید. هرکجا باشند حامی رهبرشان حضرت امام خمینی اسلام و قرآن هستند و به خون شهیدان خویش وفا دارند. از این جهت خاطر شما جمع باشد که دشمنان ناخلف دین و قرآن و اسلام هرگز نمی‌توانند آنها را به شکست وا دارند. مگر اینکه وحدت اسلامی و ایمان و تقوا و معنویات و مکتب قرآن کریم ما را مورد حمله فکری و فرهنگی قرار داده و اختلال در آنها ایجاد کنند. پس بیدار باشید که خمینی کبیر بیدار باش زده. با هوش باشید و از خواب غفلت بیرون آیید.

ای امت حزب الله! خانواده معظم شهدا و دیگر عزیزان پر صبر و استقامت! ای خانواده‌ام! ای پدر ومادر مهربانم! خواهرانم! خویشانم! و ای همسر مهربانم! ای فرزندانم! ای دوستان! آشنایان! ای همسنگرانم! ای رزمنده جبهه توحید! به شما سفارش دارم در مقابل دشمنان خدا و دین مبین محمدی طنین فرمان امام عزیزم و تکلیف الهی را یاد آوری کنید و پیش نابخردان کافرر، مزدوران داخلی و خارجی بخصوص گروهها و چهره نماهای شب نماز خوانی که به اسلام وفا دارند و نه لا اقل به شیطان که رهبر جهنمی آنهایی می‌باشد بگوش باشید و بگوش باشید که چه می‌گویم. ای امت حزب الله! نظرت باشد که با آنها چه رفتاری داشته باشی.

امروز چه بگویم قلبم میل دارد که باز در همان وادی گذشته سیار کند یعنی گشت وگذاری در عالم دیدن. پس مرکب قلم را حرکت می‌دهم. راستی سرمایه‌های تو عمر و وقت و جوانیو انرژی دنیاو مهلت فعالیت تو تا فرا رسیدن اجل هیچ فکر کرده‌ای که چه می‌کنی به کجا می‌روی چه می‌اندوزی، دخل و خرجت چیست, چه می‌دهی و چه می‌ستانی؛ سود می‌بری تا زیان می‌کنی، پیش می‌روی یا عقب می‌مانی؟ رو به رشد و کمال هستی یا در سرشیب نیستی و عقب گرد؟

 امام صادق علیه السلام فرموده است: پیش از آنکه به حسابتان برسند به حساب خود برس. امام کاظم علیه السلام فرموده است: هر کسی که همه روز به حساب خود نرسد از ما نیست. بد نیست که متن حدیث را هم بدانید و «لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِب نَفسَهُ فی کُلِّ یوم» پس با این حساب پیوند ما با این امام مان ضعیف است شاید هم گسسته است وما خبر نداریم پس بیایید به حسابمان برسیم. البته نه رسیدگی به مال و زندگی پس‌انداز و بدهکاری قسط و پایه حقوق و نه بلکه به اینکه از کجایی در کجایی و چیستی؟

 عیب دیگران را دیدن و عیب خود را ندیدن نشانه کوردلی است. در شبانه روز لا اقل ساعتی را هم برای پرداختن به خویش وحساب رسی به کار خود و مطالعه کارنامه و روزانه‌ات اختصاص بده.

ای همیشه مشغول! ای همه جا گرفتار! ای پول دوست نزول خور! ای بیت المال خورخدا نشناس! ای نادان منافق! ای شب نماز خوان گوشه مسجد نشین! که فرج امام می‌خواهید ولی پیرو امام نیستید و به جبهه جنگ نمی‌آیید. ظاهر شما فریبنده مردم است و ما همیشه هستیم و به تو و امثال تو می‌گوییم که الان هم در مراسم می‌باشید چه زن و مردتان داخلی و خارجی به همگی تان می‌گویم. اما از امت حزب الله پوزش می‌خواهم که وقت شما عزیزان را در مراسم خودم گرفتم چون دلم درد و پر از خون می‌باشد از این ناجوان مردان روزگار. والله وقتی خودت را بازجویی کنی و به نقاط مثبت و منفی کارها، نیک و بد خیرو شرخود آگاه شوی و هم قدمی در خودشناسی بر داشته ای و هم بهتر می‌توان در راه خداوند حرکت کنی.           

قیامت روز ... و رسوایی بزرگ است؛ روز محاسبه عظیم و دقیق الهی می‌باشد. وقتی در محاسبه توانستی برای همه سخن‌ها، رفت و آمدها اظهار نظرها، نقل وقول؛ موضعگیری‌ها؛ دفاع و دشمن هایت مجوز شرعی و سندی الهی پیدا کنی خوشا به حالت وگرنه چه بگویم؛ نتیجه اعمالت در همانجا ظاهر می‌گردد. وقتی یک بقال یا نجار به کار خردیدو فروش، سود وزیان خویش؛ رسیدگی می‌کند. پس چرا در اسیر بندگی و طاعت حرکت نکنیم. برادران و خواهران! دیدار نزدیک است. و فرصت گذرا؛ نه به ما گواهی داده‌اند که عمری طولانی داشته باشیم ونه بیمه عمر داریم. ماییم و بنچه اجل و سرانجام مرگ، ماییم وسرآمدن روزگار و خودما تا چه حد علاقه به زندگی در دلت جا گرفته است؟ تا چه مقدار آماده دل کندن از دنیایی؟ اگر به دقت بنگری هر روز ما روزمحشر است. اگر به دقت گوش فرا دهی هر احظه آن صدایی بگوش می‌رسد. جواب برای آن ندا چیست اما کسانی هستند که از مرگ وحشت دارند تا آن حد که حتی حاضر به شنیدن نامش هم نیستند و اما می‌بینند در این زمان و قبل از این کسانی در انتظار فرا رسیدن آن لحظه می‌باشد و تا تسلیم جان از قفس تنگ و محدود دنیا رها می‌شوند و به دنیای کران ناپیدای ملکوت الهی پرواز می‌کنند و حال ای برادر و خواهرم؛ ای هرکه در هر جایی تو از کدامین گروهی؟ آیا رسیدن مرگ را را نقطه نجات می‌بینی یا آغاز رنج؛ با مرگ خود را آزاد می‌بینی یا گرفتار؟ هرچه هست واقعیت مرگ حتی و یقینی است. و این پیک به در خانه همه می‌آید. اگر سلامت چند روز دنیا بالاخره روزی به پایان می‌رسد و اگر ما هم به مرگ پشت کنیم، او به ما رو کرده و به سرعت پیش می‌آید. اگر ماهم از مرگ فرار کنیم او ما را خواهد یافت. او شتابان تر از ما ره می‌سپارد. نفس نفس ما قدم‌هایی ما به سوی مرگ است. کدام دروازه ای است که از آن که بگذریم آنسویش بهشت یا دوزخ است؟ ولی نعمت و بهشت را بی‌حساب و کتاب به کسی نمی‌دهند.

اگر رایگان بود که اثری نداشت.

مردی پیش ابوذر غفاری از اصحاب رسول خدا آمد و گفت : ای اباذر! چرا ما از مرگ بدمان می‌آید ؟ اباذر فرمود: چگونه شما دنیایتان را آباد و آخرت را خراب نموده اید. از این رو دوست ندارید از خانه آباد به ویرانه منتقل بشوید. روحت شاد ای صحابه رسول خدا. ما پیرو مکتب رسول خدا و فرزند او هستیم بخدا در این زمانه ما مقلد خدا هستیم. یا علی جان ای امام شیعیان از تو سوال کردند آماده شدن برای مرگ چگونه و از چه راهی است؟ فرمودی از انجام واجبات و تر ک محرمات و آراستگی به مکارم اخلاقی.

 در این صورت چه باک از مردن. ای سرور مومنات و مومنین! بخدا ما پیرو خط سرخ و شما اهل بیت هستیم. ما دست بیعت با فرزندت حسین دادیم که لازم به گفتن نیست. خودت بهتر از من و امثال امت حزب الله می‌دانی. پس اگر مرگ مرد است گو تا نزد من آید تا در آغوشش بگیرم. آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. اما ما چه داریم که به آن دل خوش باشیم هرکس حساب خود را بهتر می‌داند و خداوند هم حساب همه را.

 پس بدانید ای کافران و ستمگران! یاوران قرآن به پا خواسته اند فوج فوج به سوی جبهه نور علیه ظلمت می‌شتابند تا خرناسه‌های دیو پلید؛ استبداد حاکم بر عراق را خاموش و نابود کنند و سلحشوران جبهه حق با لبیک به امام خویش می‌روند و می‌رویم تا استقرار حکومت اسلامی در سراسر جهان، و به اهتزار در آورن پرچم توحید به همت والای خون شهیدان و امت حزب الله.

پس فکر خودتان بکنید که دیر گشت.

امروز به راه شهدا باید رفت/ با بیرق خون نینوا باید رفت

راه همگی ز کربلا تا قدس است/ با رهبری روح خدا باید رفت

 جنگیدن با ستمگر آیین ماست/ در راه خدا دادن جان دین ماست

فردا که رسد بهار پیروزی ما / صد لاله گواه قلب خونین ماست

به به چه بهاری همه جا گشته گلستان/ پر لاله و سنبل شده سر تا سر ایران

خورشید ندا داده که برخیز بهار است/ افراشته قد پرچم گل‌های گلستان

 خوش باش که با دست توانای خمینی/ شد پاک دگر گرد غم از چهره قرآن

 برچهره پژمرده دین رنگ گل افتاده/ جاری شده خون بار دگر در رگ ایمان

 برخیز وضو ساز و سجده بر این خاک / که این تربت پاک است معطر ز شهیدان

 یاران خمینی همگی عازم قدسند/ جان بر کف و بر سر خط و آماده فرمان

ران ملخی پیش مرانیست اماما/ جان تحفه موری است به دربار سلیمان

ای عزیزان پاک حزب الله! با تمام قوا به پیش به پیش ای یاوران روح الله به سوی جبهه‌ها به پیش فنا شود فتنه از عالم؛ بشکند صورت صولت سپاه شهر بر همه واجب است امر دفاع این ز احکام شرع اسلام است. این امید به در ا روی یقین شده آثار آن کنون ظاهر محقق شود همین اساس. حالا سخنی چند با خانواده خودم و خانواده همسرم و همسر وفا دارم دارم و فرزندانم وخواهرانم و دیگر فامیلان و شیفتگان وفادار به روح الله خمینی دارم.

 اولین حرفم اینست که شهادت همسنگران و شهادتم را به امام عزیزم تبریک و تهنیت عرض نموده و از خداوند بزرگ و اهل بیت الطاهرین بخواهید شهادتم مورد قبول آنها واقع گردد و افتخار کنید راهی را که اتنخاب کردم جز راه سرور شهیدان کربلا و راه شهیدان راهی دیگر نیست و همگی شما عزیزانم را به صبر و استقامت و ایمان و معنویات اسلامی دعوت نموده، زیرا احتیاج به بیش از این نیست چون خودمان جز اولین خانواده و شیفتگان شهدا و اسرا هستیم. و هم چنین مجروحین. پس بدانید راه همسنگرهایم و همرزمانم چون پسر عمه گرامی، بزرگ حماسه سازان مطلع الفجر، رمضان ولی الهی؛ موسی محمدی‌ها، حسین ولی الهی؛ علی اخوان‌ها و هم کلاسی هایم که سال‌ها قبل از انقلاب فعالیت اسلامی داشتیم چون یوسف سجودی، حسین گلریز و دیگر دوستان بویزه شهید بزازها؛ اسماعیل پورها، سبز علی خدادها، شیر سوارها و دیگر عزیزان شهر و کشورمان در جنگ تحمیلی  را تداوم ‌خواهم بخشید.

پدر جان! هنوز یادم نمی‌رود چه سختی و ملامت‌های زیاد و رنج‌ها برای من چه از نظر مادی و پرورش جسمی کشیدی که نه زبان گویای آن هاست و نه وقت دارم تمام زحمات تو و مادرم را جبران کنم. چون تنها پسر خانواده بودم از آن موقع که مرا به مسجد. نماز روزه و احکام در دوران طفولیت آشنا کردی ثمرش همین بود. که هم خواسته خداوند بزرگ بود و همچنین خواسته تو و مادر و خانواده‌ام بود. چه شب‌های ماه محرم و رمضان جهت خادمی در تکیه و مسجد برای عزاداری حسین (ع) علمدار کربلا ابوالفضل عباس و مولای متقیان علی ابن ابوطالب بودم و همیشه مرا توصیه می‌کردی که برای رضای خدا و به خدمتگزاری اهل بیت معصومین کار کنم. پدر جان و مادر جان! امیدوارم که مرا ببخشید که نتوانستم عصای پیری شما عزیزانم باشم. اما این عنایت خداوند بزرگ نسبت به من و شما خانواده محترم و همسرم و فرزندانم بود که مرگ مرا شهادت در راه خودش قرار داده است. و امّا مادرجان! نمی‌دانم با چه زبانی سخن را شروع کنم زیرا چه شب‌ها و چه روزها برای تنها پسر خود، چه رنج‌ها و بی خوابی‌هایی که نکشیدید و اما بدانید که خوب صبر و استقامت و توان داشتی و خوب مرا تحویل اسلام داده ای. همانند دیگرا مادران شهیدان. و همسنگرانم! به خود ببالید که نه راه یزیدیان زمان، منافقان چهره نمای مذهبی؛ قاچاقچی ها؛ مزدوران شرق و غرب نرفتیم و هرگز هم نمی‌رفتیم. پس بدانید پدر ومادر و خواهر و برادر همسرانی بدبخت هستند که فرزندان یا برادران یا شوهران راه یزیدیان، منافقان و قاچاقچیان این مزدوران تجاوزگر شرق کشور ما در سیستان و بلوچستان رفتند. اما با این حال به عنایت لطف الهی و به دست توانای امت حزب الله وسپاه قهرمان و پاسداران جان بر کف گمشده انقلاب اسلامی و بسیجیان ایثارگر و ارتشیان اسلام به دَرَک و به جهنم ابدی واصل گشتند.

پس نماز شکر بخوانید. ای مادرم و همسرم و فرزندانم و امت حزب الله و شهید پرور! برای رضای خداوند قامت خود را استوار کنید و صبور و با ایمان باشید.

 مادر جان و پدر جان !خواهرانم! از من چیزی نمانده جز یک امانت الهی، اول به خدا سپردم و بعد به شما عزیزانم بخصوص به پدر ومادم. و این صبر پیشگان عرصه نبرد با پیکار کردن مانند شما و حتی بیشتر از شماها که این یک واقعیت است بر سختی‌های مقاوم هستند و آنها همسر با وفایم و دخترانم عاطفه و سودابه مهربانم و نونهال و ثمره‌های زندگی‌ام و یک نونهال مسافر که انشاالله با صبح و سلامت مدتی چند به دنیا خواهد آمد. بیشتر از آنها مواظبت و سرکشی کنید هرچند آنها احتیاج ندارند ولیکن این یک یاد آوری بود. اما سخنی دارم با خواهرانم و خواهر زاده هایم که برای بعضی لازم دانستم تذکر بدهم اول حجاب اسلامی تقوا و ایمان است. بعدهم مدنظر خود داشته باشید و فکر نکنید که حالا برادرم شهید شده یا پدرم و یا همسرم یا دامادم یا اینکه پسر عمه دایی‌ام شهید شده دیگر همه چیز تمام است. از حالا کارهای‌تان سنگین تر شده که سنگین بوده؛ پس بدانید من همیشه از بچگی با بی حجابی و بی بندوباری مخالف بودم و هرگز کسی را دوست ندارم که در مراسم تشیع جنازه‌ام و یا تشیع جنازه دیگر شهدا و با ریا و خودنمایی و شیون با صدای بلند و بدون حجاب اسلامی حاضر شود. حال یا دوستان باشند یا نزدیک ترین بستگان و اقوام خانواده‌ام. فقط رضای خداوند را در نظر بگیرید و فراموش نکنید پسر عمه‌ام رمضان ولی الهی و دیگر دوستان و فرمانده‌هان محترم خودم چون سبزعلی خدادادها، شیر سوارها، خنکدارها و همرزمانی چون سجودی‌ها؛ کارگرها، گلریزها, مهدی ملکی‌ها، علیپور شهریاری؛ و علی اخوان‌ها و دیگر عزیزان شهید شدند؛ به خود مبالغه نکنید و نگذارید بکنند. احیانا اگر مراسم هست اول بخاطر آرمان خون حسین ابن علی (ع) و راه ائمه اطهار باشدو دوم برای تبلیغات اسلامی باشد سعی کنید مانند دیگر مراسم شهیدان نشود که یک عده فرصت طلب و منافقان زیرک ماهی گیر آب گل‌آلود بخواهند از این فرصت استفاده نمایند. در قالب دوست و بستگان و فامیل که لازم به ذکر اسامی آنان نیست چون همرزمان و رزمندگان حزب الله می‌دانند و بخصوص دوستان و فامیل‌های حزب الهی خودم که همیشه در جبهه و پشت جبهه فداکاری می‌کنند. می‌دانند که این‌ها همانا منافقانه عمل می‌کنند؛ گاهی طبل یزید و سینه شرق و غرب می‌زنند و گاهی طبل امام حسین (ع). این افراد چه مرد وچه زن در تشیع‌جنازه شرکت نکنند بهتر از شرکت کردن آنها می‌باشد. زیرا وقتی عمل نمی‌کنند به عذاب سختی دچار می‌گردند. و امثال ما شهیدان راضی نیستیم و بگویید به آنها که بروند و در منجلاب فساد دست وپا بزنند چون انشاالله بزودی امت حزب‌الله ریشه آنها را خواهند زد.

از تمام بستگان التماس دعا دارم به ویژه دو عمه گرامی و بزرگوارم که واقعا به آنها می‌بالم و به خانواده ارجمند آنها که یکی خانواده شهید و فرزندش را در راه خدا داده است و دیگری عمه ای که صبر و استقامت ایشان و همسر پسر عمه‌ام و فرزندان و آقا محسن که اسیر بعثی عراق می‌باشد و دیگر پسر عمه‌ام و همچنین آنهایی که شهادت فرزند و اسارت خواهر زاده و شهادت برادر زاده را لمس کردند و دیده اند. پس افتخار کنید و سعادتی است که نصیب هر خانواده ای نمی‌شود مگر اینکه پیرو قرآن باشند. شاید بعضی از خانواده سرمایه دار یا احیاناً تجار که در واقع مانند حربن ریاحی اگر باشند باین خانواده آنها که همانا امام عزیز فرمود خیلی کم هستند. و همچنین سلام به تمام خانواده عمه هایم بویژه پسر عمه احمد آقا و اصغر آقا و اسماعیل و غلامعلی؛ محمد؛ جعفر؛ اصغر و پسر عمه‌ها حسین؛ اکبر و همچنین به همسر و فرزند پسر عمه گرامی محمد آقا فلاح نیا و خواهر زاده‌ام داوود؛ مهرداد، قاسم؛ فرهاد و دیگر عزیزانم التماس دعا دارم.

 و اما سخن و آخرین حرفم را با همسر با وفایم و شریک زندگی کوتاه اما با رنج و سختی که با صبر و استقامت و پایداری و با ایمان بود دارم به او که همرزم زندگی و جهاد برای اعتدال حق تا آخر لحظه زندگی با دو فرزندم عاطفه و سودابه تلاش نمودند که فقط جز رضای خداوند را در نظر نمی‌گرفتند. همیشه با من همراه و همدرد در همه جا یارو یاور زندگی و دنباله رو راهم بودند و هستند. همسرم! جز خدای بزرگ وخودم و احساس بچه‌ها هیچ کس خبر از سختی و تامل تو را و بچه هایم را نمی‌داند. همین بس که نصف جهاد در راه خدا به شما عزیزان و همچنین پدر و مادرم و پدر و مادرتو تعلّق دارد.

 همسرم؛ فاطمه گونه باش همچنان که تا به حال بودی. به فرزندانم درس ایمان و تقوا و رسالت قرآن وآیین مهدی بیاموز و انها را جز تربیت یافتگان مکتب زینب کبری (ع) قرار ده و تلاش و کوشش کن و در جهت آرمان مقدس اسلام و قرآن هدایت کن که خداوند همه ما را هدایت می‌کند و فقط بدان ما وسیله‌ای هستیم و خواستن توانستن است. و این شیوه زندگی قهرمان صحرای کربلا؛ زینب کبری و دیگر عزیزان او بود.

 همسرم به عاطفه و سودابه‌ام سلام برسان که ان شالله مرا ببخشند. هرگز فراموش نمی‌کنم چون به قول خود؛ به عهد خود وفا کردی که ان شالله به قول خود وفا خواهم کرد و دوباره زندگی در کنار بهشت رضوان و حماسه سازان کربلای حسینی خواهیم داشت. انشاالله.

به بچه هایم حجاب اسلامی و خواندن احادیث و قرآن بیاموز که همانگونه که این‌ها خیلی علاقه به رهبر عزیزمان امام امت و شهیدان کربلا دارند و همیشه پیرو خط رهبر باشید و وفادار به ولی فقیه همگام با امت حزب الله باشید. همسرم. من فقط حداکثر یک ماه روزه قضا دارم که هر طور صلاح می‌دانی برایم انجام بده. همچنین بدهکاری‌هایی که می‌نویسم جداگانه بپردازید البته به مرور زمان. همچنین خبر شهادتم به تمام دوستان و شهرستانی و همرزمان خودم برسان و از تمام آنان حلالیت می‌طلبم. سلام مرا به تمام دوستان و همرزمان برسانید که بعلت کثرت اسامی آنان از ذکر نام این عزیزان معذورم.

همسرم دوست دارم در تشیع جنازه‌ام لباس رزم بر تن کنید به خصوص فرزندانم با لباس سپاه و سر بند و عکس امام روی سینه آنها باشد تا کوردلان بدانند که این‌ها فرزندان شهیدانی هستند که بیعت با خدا و رسول خدا و سالار شهیدان کربلا و شهیدان ایران بخصوص به امام عزیز خود بسته اند. در ضمن همسرم اگر خداوند خواست. چند ماهی دیگر فرزندی بدنیا می‌آید اسم او را همانگونه که به تو سفارش کردم بگذار. که هر چه خداوند خواست همان رضای خداست چه پسر باشد چه دختر. این ما هستیم و من و تو هستیم که چطور باید او را تحویل اسلام و مکتب قرآن بدهیم. و این بار سخنی دارم با خانواده همسرم. امیدوارم مرا ببخشید که داماد خوبی نبودم و دیر یا گاهی وقت مزاحم شما عزیزان می‌شدم.

سلام خودم را به فرد فرد و تک تک شما می‌رسانم. بخصوص پدر و مادر همسرم و همچنین برادر پرویز و غلام که امیدوارم مرا حلال کنید و سلام مرا به تمام اهل خانواده برسانید و همچنین پسر عمو پنجعلی اکبریان و خانواده محترم او. و از ذکر اسامی خواهران معذورم و دیگر عرضی ندارم جز سلامتی شما عزیزانم.

 خدانگهدارتان باد

 دست دعا به جانب حق بردارید/ که طالب سلامت رهبریم

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار / رزمندگان اسلام پیروزشان بگردان. زیارت کربلا نصیب ما بگردان. ظهور حجتت را نزدیکتر بگردان.

 ان شاالله

 مرا حتماً در آرامگاه معتمدی دفن کنید. در روز تشیع‌جنازه‌ام عکس پسر عمه گرامی‌ام رمضان و عکس امام در کنار عکس من باشد.

 حتماً و فقط مرا در گلزار شهدا شهرمان آرامگاه معتمدی نزدیکی پسر عمه رمضان دفن کنید. هرگز راضی نیستم در محل دفن کنید. به خدا اگر دفن کنید روز قیامت پیش خدا شکایت می‌کنم. فقط آرامگاه معتمدی نزدیک پسر عمه رمضان.

 همسرم! فاطمه جان و سودابه و عاطفه! دخترانم! من همیشه از شما راضیم. به خدا بخصوص از فاطمه همسرم... وصی: همسرم.

 


زندگی نامه

اسکن زندگینامه درقسمت تصاویرموجودمی باشد