*زندگی نامه شهید فرج الله بالین پرست*
فرزند: یعقوب
سال 1340 بود. حال و هوای آن روز روستای میانده رامسر، رنگ و بوی دیگری داشت. صدای گریه ی فرج ا... که در خانه طنین انداز شد، گل از گل «حمیده» شکفت. «یعقوب» اما غرق شادمانی دیگری بود از رسیدن نو رسیدهاش.
هفت سالگیاش که از راه رسید، وارد مدرسه ی زادگاهش شد. تا پایه پنجم درس خواند، اما به دلیل عدم بضاعت مالی خانواده از تحصیل باز ماند و به کارگری روی آورد تا کمک حال پدر و مادر در امور کشاورزی باشد. نوجوانی ساده زیست و مهربان که در دستگیری از دیگران از هیچ کمکی دریغ نمی کرد. اوقات فراغتاش به مطالعه کُتب مذهبی و انجام ورزش کاراته سپری میشد.
وی که در دوران شکوفایی انقلاب اسلامی نوجوانی 17 ساله بود، فعالیتهای فراوانی در این راستا انجام می داد. پخش اعلامیه، شرکت در راهپیمایی ها، حضور در جلسات و سخنرانی ها علیه رژیم منحوس پهلوی، از جمله فعالیت های او بود. حتی چندین بار توسط منافقین مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
فرج ا... در سال 1358، به خدمت مقدس سربازی رفت. مدتی از خدمتش گذشته بود که ناقوس جنگ به صدا درآمد و او مدتی از دوران سربازی اش را در جبهه ی نبرد گذراند.
سپس با مشورت و اجازه پدر، جامهی سبز پاسداری به تن کرد و در قسمت حفاظت طرح جنگل مشغول به خدمت شد. مدتی هم به عنوان محافظ ائمه جمعه منصوب شده بود.
او که علاقهی خاصی به ورزش کاراته داشت، علیرغم همهی مشکلات زندگی و فعالیتهای زیادش، به تمرین این رشته میپرداخت و به پیشرفتهای خوبی هم رسیده بود.
همسرش، ناهید حسن زاده، اینگونه از وی یاد میکند:
«من در زمان ازدواج با همسرم 15 ساله بودم. او 21 سال سن داشت. من عاشق پاسدار بودم. اخلاق و رفتار و ایمانش را که دیدم، به ازدواجش پاسخ مثبت دادم. زندگی مشترک ما فقط 4 سال طول کشید که ثمره آن، یک پسر است.»
همین ایمانی که همسرش به آن اشاره می کند، او را به سجایای اخلاقی نیکو چون احترام به بزرگ تر، خوش خلقی، امانتداری، رعایت حلال و حرام، رعایت حق الناس و... زیبنده کرده بود.
پای دشمن متجاوز که به وطن باز شد، فرج ا... نیز چون دیگر فرزندان غیور این آب و خاک عزم میدان کرد. وی که ذوب در ولایت و اطاعت از رهبری بود، میگفت: «تا جان در بدن دارم، باید آن را فدای انقلاب و امام کنم.»
این شهید عزیز چندین مرحله به عنوان بیسیمچی و جانشین گروهان و گردان مالک در مناطق عملیاتی شرکت کرد. یک بار هم در سوسنگرد زخمی شده بود. 22 بهمن سال 64 منطقه عملیات والفجر 8، آخرین آوردگاه این فرزند سلحشور میهن بود. میعادگاهی که او را به خیل یاران شهیدش پیوند داد. پیکر پاکش در میان دستان پرمهر مردم رامسر، تا گلزار شهدای «آقا سید جعفر» روستای میانده تشییع، و در جایگاه ابدی اش آرام گرفت.
فرازی از توصیه نامه پهلوانِ شهید فرج الله بالین پرست:
«برای اعتلای پرچم جمهوری اسلامی در سرتاسر جهان تلاش کنید و تا آخرین نفس، پای حفظ آرمانهای انقلاب و امام بایستید. مراقب نفوذ و رخنه ی بیگانگان بین خود باشید و بدانید آنها از هر فرصتی برای ایجاد اختلاف میان شما استفاده می کنند.»