ولی قلی پور - همرزم و پسرعموی شهید :
ابراهیم برادر شهید شعبان قبل از شهادت او به شهادت رسیده بود و برادر دیگر او که سپاهی بود به نام رمضان در جبهه بود شعبان به پدر خوداصرار کرد که به جبهه برود و پدرش موافقت نمی کرد و می گفت صبر کن رمضان برگردد، خیلی با پدرش صحبت کرد و ایشان قبول نکردند. گفت الان بهترین موقع است که ما وظیفه خود را نسبت به اسلام ادا کنیم و به من گفت: «تو صبح کیف مرا بردار به سپاه برو و من به صورت پنهانی بدون این که خانواده ام بفهمند به سپاه می آیم و اعزام می شوم.» خب صبح شد و خانواده ایشان فهمیدند و به سپاه آمدند و ساعت 10 صبح بود که با شعبان خداحافظی کردند و شهید این جمله را گفت : «ابراهیم خود را در راه اسلام داد تا دین و قرآن ما ، ناموس ما، خاک ما حفظ بماند ، من هم می روم به عشق امام عزیز برای حفظ و حراست از دین و قرآن جان شیرین خود را فدا نمایم که ان شاءالله خداوند بزرگ این هدیه ناقابل را به درگاه خودش قبول کند به امید پیروزی اسلام بر کفر