نام پدر : اسكندر
تاریخ تولد :1344/10/06
تاریخ شهادت : 1362/12/05
محل شهادت : چیلات - دهلران

وصیت نامه

*وصیت‌نامه شهید مجید آزموده*

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

قُلْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَاطیعوالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ

قال رسول الله(ص): هیچ قطرة خونی پیش خداوند محبوب‌تر نیست از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود.

با درود و سلام بر مهدی موعود(عج) و با درود و سلام و نائب برحقش امام خمینی و با درود و سلام و تمامی شهدای پرتوان اسلام وبادعا به تمامی مسلمانان پرتوان که به اسلام تحقق بخشیدند. و خدمت پدران و مادران و برادران و خواهران عزیزم سلام علیکم و امیدوارم که همیشه و در همه حال حتی در شادیتان به یاد خداوند باشید واو را فراموش نکنید چرا که او از رگ گردن به شما نزدیکتر است.

مردم پرتوان اسلام، همین‌طور که شما جهاد اصغر خودتان را ادامه داده و ادامه می‌دهید و ان‌شاءالله که به یاری خداوند متعال در همه حال پیروزی هستید در همین حال هم جهاد با نفس یعنی جهاد اکبر را فراموش نکنید و با نفس خودتان مبارزه کنید که این مبارزه است که پیروزی می‌آورد. و مغروربه پیروزیهایتان نباشید و در همه زمینه‌ها مقررات اسلامی را پیاده کنید که همین مقررات اسلامی است که شما را تا به اینجا رسانده و از قرآن و احادیث دیگر کتاب‌های ائمه اسلامی کمک بگیریم و زندگی‌تان را از روی زندگی بزرگان دینی تطبیق دهید و از دنیا رو بگردانید چرا که هرچه به دنیا رو آورید دنیا از شما رو می‌گرداند و هرچه از دنیا روگردانید دنیا به شما روي خواهد آورد.

با یکدیگر دوست باشید و با معاشرتهايتان اسلام را در خانه‌هایتان رواج دهید  و با ظلم وستم مبارزه کنید و ظلم را از ریشه کنده و به دور اندازید که ریشه آن ظلم به خود است که همین ظلمت نفسی می‌باشد. در نمازهایتان امام را دعا کنید و از خداوند متعال بخواهید که اسلام در تمام دنیا راه پیدا کند و امام را برای ما نگه دارد.

در جماعت‌های اسلامی شرکت کنید و همین جماعت هاست که پشت منافقین و شیطان بزرگ آمریکا را می‌شکند.

به منافقین فرصت ندهید و منافقین هم در دنیا و هم در آخرت پست هستند و قدر انقلاب را بدانید و قدر مسئولین و روحانیت را بدانید و لحظه‌ای پشت به ولایت فقیه که تداوم‌ بخش راه انبیا است نکنید. من اين را می‌دانم که اسلام به قول امام عزیز راهش را پیدا کرده و جهان‌گیر خواهد شد از مرگ نترسید چرا که نصیب همه خواهد شد و چه بهتر که این مرگ با افتخار باشد.

امیدوارم که انسان بتواند در هر لحظه‌ای هدفش خدمت باشد و امیدوارم که ما هم سهمی در نزد ایزد منان داشته باشیم و امیدوارم که با هدیه جانم بتوانم در نزد خداوند خدمتی کرده باشم و امیدوارم که برادران و خواهران گرامی با هم دوست و برادروار رفتار کنند و مبادا با هم حتی ------نمایند که ضد انقلاب سوءاستفاده می‌کند و با تعبير بد به مردم نا اگاه تحمیل می‌کند پس از شما تقاضا می‌کنم كه در تمام امور زندگی با تقوا عمل کنید و همچنان دین خود را که اسلام است در جلو چشم خود قرار دهید که مبادا گول نفس و شیطان را خورده و هم در این دنیا و هم در آن دنیا نتیجه خوبی نداشته باشد.

همچنین گول دنیا را نخورید و همواره به جهان غیبت و آخرت فکر  کنید و این را یقین بدانید که این دنیا با تمام زرق ‌و برقش فاني است و مرگ انسان‌ها را یک در یک می‌بلعد پس انسان می‌بایست همواره مواظب باشد که مرگ او را در هنگام  غفلت  نبلعد.

همچون بزرگان دیني با این دنیا رفتار کنید از آرزوهای دراز بپرهیزید و مبادا که خود را به این دنیا وابسته کنید که دنیا همچون یک شب خوبی می‌ماند که صبح زود طلوع می‌کند. همانطورهم مرگ فرامی‌رسد. ولي فکر و ادراك ما نمی‌تواند او را درک کند به گذشتگان خود نگاه کنید که هیچ يك  در این دنیا نیستند و در عالم برزخ منفی به سر می‌برند و روزي می‌شود که همه از این عالم هجرت می‌کنند و روح را از بدن جدا می‌بینند ولی عزیزان در آن موقع پشیمانی سودی ندارد در دنیا همچون علی(ع) زندگی کنید که با واقعا زندگی اسلامی شیرین می‌شود. هر چند که ما هم نتوانستیم خوب از این امتحان‌ها سربلند درآییم. انسان‌ها در دوره حیات همواره با یک سری امتحان‌ها روبه‌رو می‌شوند که شاید خودشان ندانند ولی مواظب باشید که مبادا غفلت شما را فراگیرد از این امتحانات الهی مأیوس شوید که همين امتحان ‌ها شاید اجر‌هايی هم داشته باشد و خودمان هم ندانیم. با غرور خود مبارزه کنید زیرا تمام هواهای نفسانی هر کدام دستهایی از شیطان است از اعضاء بدن ما بدر‌آمده و موجب می‌شود انسان در منجلاب گناه فرو رود. 

مرگ خود را با عزت و افتخار تطبیق دهید و در بستر مردن را ترجیح ندهید که شاید ان‌شاءالله بتوانیم با ریختن خونمان آمرزیده شویم و بتوانیم خدمتی به اسلام و مسلمین کرده باشیم و در جوار رحمت حق قرار گیریم و در پیشگاه رسول‌الله و فرزندانش روسیاه لااقل نباشیم و در پیشگاه سرور شهیدان حسین‌بن ‌علی(ع) سربلند باشیم.

برادران و خواهران گرامی قدر این انقلاب و اسلام را بدانید از این موفقیت‌های انقلاب استفاده کنید و دست از امام عزیز برندارید، این ساعت‌ها و دقیقه‌های انقلاب خود یک حماسه است و در همین دقایق است که لاله‌ها پرپر می‌شود و در همین ساعت‌هاست که انقلاب صادر می‌شود.

عزیزان من رو بسوی حق تعالی کنید، بسوی حق روید، بسوی آخرت بشتابید این روزها می‌گذرد ولی ما همچنان دستهایمان خالی است  فرزندانی که در کنار شما زندگی می‌کنند متاعی هستند الهی که می‌باید به هدف الهی خود برسند. این طور نیست که همگی باید به زندگی‌شان ادامه دهند بلکه بعضی‌ها به لطف خداوند به مرور زمان خداوند دانسته آنها را از این عالم به عالم بالاتری برده که همگی در آن وارد می‌شویم . پس چرا برای آنان بگرييم ،این زندگی فانی است و ما به آن ایمان آورده ایم و همه می‌دانیم که روزی می‌بایست از این دنیا رخت بر بنديم و برويم . این  رامی‌دانیم که عمر همه ما یکسان نیست یک نفر زودتر می‌رود و یک نفر دیرتر،  تازه او كه نابود نمی‌شود بلکه زندگي نوين و تازه ای را اغاز می‌کند پس مواظب باشیم که در چه حالی و برهه اي از زمان زندگی می‌کنید و چطور باید بمیریم  { }و تجمل‌گرایی پرهیزکنید وکودکان و فرزندانتان را هم از این منجلابها كه از طاغوت به جا مانده دوری کنید زیرا آنها همچون خمیری می‌مانند که به هر صورت آنها را درآورید به آن شکل در می‌آیند پس آنان را تقویت کنید و تربیت، یک نوع تربیت اسلامی زیرا آنان اینده اسلام هستند و درخت اسلام را آنان می‌بایست آبیاری کنند. پس آنان را با اسلام و معارف اسلامی آشنا کنید تا منافقان از شما پیشی نگیرند. و آنان را از راه بدر نکنند.  

بنده کسی نباشید  غیر از خدا زیرا خداوند همه را آزاد آفریده پس در لوای اسلام زیستن احتیاج به آزادگی دارد و این آزادگی را از حسین(ع ) آموخته و در برابر ظالمان با مال و جان خود جهاد کنید و از کشته شدن بیم نداشته باشید که کشته شدن هم نوعی تکامل است به سوی عالم غیب و عالم علوي كه  انسان را بدرقه‌اش می‌نماید، همواره برای اسلام و برای اسلا می‌زیستن و دوری از گناهان تفکر و اندیشه کنید که مایه حیات و نشاط می‌شود. یک تذکر به پدرم دارم که شما مسلمان هستید و یک فرد مسلمان حضرت ابراهیم را می‌باید به پیامبری قبول داشته باشد و تنها قبول داشتن به زبان نيست بلکه به عمل است پس از کشته شدن فرزندانتان بیمناک نشوید چرا که ابراهیم(ع) خودش را برای خدا می‌خواست حتی یگانه فرزندش را قربانی کند، شاید گفتن و شنیدن آن آسان باشد ولی وقتیکه در امتحان برای عمل قرار بگیرید پي به اصل موضوع می‌برید پس مواظب باشید که  اجرتان را ضايع نکنید و يك تذكر به مادران و مادرم دارم:

شماها که از مرگ فرزندان بیمناک می‌شوید اگر واقع ابراهیم و هاجر را می‌شنیدید منظورم را می‌فهمید که هاجر برای اجرای امر خدا چه ایثاری کرد و چگونه راضی شد پس مواظب شیطان باشید همچون كه می‌خواست هاجر را گول بزند مبادا شما را گول بزند گول خوردن شما یکی از طرفی شیطان و دیگری از طرف فرزندان شیطان که همان ضد انقلاب‌ها می‌باشند است مواظب باشید که شیاطین در کمينند اگر امکان دارد به مدت یک سال نماز و روزه مرا بدهید و در ضمن کسی که من به او مدیون هستم چه مادی و چه معنوی مرا ببخشد از تمامی شما حلالیت می‌طلبم والسلام‌علیکم

                                                                               خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار 


زندگی نامه

*زندگی نامه شهید مجيد آزموده رستمي*

 

نام پدر: اسکندر

«كبري رحماني» و «اسكندر آزموده» زندگي­شان را با تكيه بر كارگري آغاز كردند. اسکندر شغل آزاد داشت و هركاري كه پيش مي­آمد، براي تأمين مايحتاج خانواده انجام مي­داد.

«مجيد» يكي از فرزندان اين زوج بود كه در سال 1344 وارد زندگي­شان شد. او از زحمت و تلاش طاقت‌فرسا، و تربيت و مراقبت پدر و مادرش بي­بهره نبود؛ هرچند تا هفده سالگي­اش نزد پدربزرگش زندگي كرد.

پدربزرگ فردي معتقد و مذهبي بود كه از همان خردسالي، مجيد را با قرآن و مسجد آشنا كرد.

تحصیلات مجید، به دلیل حضور در جبهه، به پایه اول متوسطه در دبیرستان «دكتر علي شريعتي» بهشهر ختم می‌شود.

در بیان خلق‌وخوی او باید گفت که در ادب و تواضع نسبت به والدین، زبانزد بود و در همه حال، مطیع اوامرشان. با دیگران نیز با ملاطفت و گشاده‌روئی رفتار می‌کرد و نزدشان از محبوبیتی خاص بهره‌مند بود.

مجید به سبب تربیت دینی خانواده، در ادای واجبات و مستحبات می‌کوشید و از انجام محرمات دوری می‌کرد. با قرآن نیز مانوس بود و در عمل به فرامین آن، کوشا. علاوه بر آن، با الگوپذیری از سیره اهل بیت(ع)، همواره در پی کسب کمال معنوی و انسانی بود.

هم‌زمان با آغاز جنگ تحمیلی، مجيد داوطلبانه به جبهه رفت تا دوشادوش دیگر برادران رزمنده‌اش به دفاع از کشور بپردازد.

پدر در این‌باره می‌گوید: «گفتم: پسر جان! درست را رها نکن. حداقل دیپلمت را بگیر، بعد به جبهه برو. گفت: الان مدرسه و درس من در جبهه و جنگ است. امام خمینی دستور داده است. پس من باید بروم.»

مجید در همين اعزام­ها، یک‌بار از ناحيه كمر مجروح شده، در بيمارستان چالوس بستري گشت.

او که پس از بهبودي تاب ماندن در پشت جبهه را نداشت، مجدد در 62/9/20، هم‌زمان با عضویت در سپاه  به دهلران اعزام شد.

و در نهایت، مجید در 5 اسفند 62 در عملیات والفجر 6 به درجه والای شهادت نائل آمد. خاك دهلران شانزده سال از پيكر پاكش ميزباني كرد؛ تا اين­كه مجید را به آغوش خانواده‌اش بازگرداند. پيكر پاکش نیز  پس از تشييع، در گلزار شهداي «بهشت فاطمه» به خاك سپرده شد.