نام پدر : اسماعیل
تاریخ تولد :1338/09/02
تاریخ شهادت : 1361/01/13
محل شهادت : شوش (دشت عباس)

وصیت نامه

وصیتنامه ی شهید علی ذریه جلیلی

 

بسم رب الشهداء والصدیقین

{الذین امنوا و هاجروا فی سبیل الله باموالهم انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون}

« آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند، آنها را نزد خدا مقام بلندی است و آنان با مخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند .»

{ من اﻟﻣﺅمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه}

« از ﻣﺅمنان چه بسا جوانمردان که صادقانه به پیمان الهی خویش وفا کردند .»

با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی و درود به ملت شهیدپرور ایران و با درود به روحانیت مبارز راستین و مسئول .

حضور پدر و مادر عزیزم ، شما که از پیروان مکتب علی و فاطمه (ع) می باشید، ان شاء الله امیدوارم که از دست فرزندتان رضایت کامل داشته باشید، چند نکته را ذکر می کنم . 

1 - اگر فرزندتان کشته شد، شما از خدای ایزد منان تقاضا کنید که این هدیه ناقابل را از شما بپذیرد و شما به خواهر و برادرانم بگویید که خواهرم راه زینب (ص) و برادرم راه حسین (ع) را و تمام برادران که با آنها بوده ام این راه را ادامه بدهند .

2 – ای پدر و مادرم نکند که به خاطر من در مقابل دشمنان اسلام و از خدا بی خبران اشک بریزید، این مایه ی کوچکی شماست، هروقت گریه می کنید از روی ذوق و خوشحالی باشد، چون فرزندی را در راه خدا تقدیم الله کردید .

3 – پدر و مادر عزیزم از طرف فرزندتان صاحب اختیار هستید که پول هایی را که در بانک می باشد، خمسش رابدهید و نصف آن را به جبهه ها و فقیرها و مستضعفین بدهید .

4 – به کلیه برادران دینی و آشنایان بگویید که از این انقلاب و رهبری حمایت و نگهداری کنند که پیروزی از آن مستضعفین است و در خاتمه به آنها بگویید که هر بدی از من دیده اند، حلالم کنند .

دیگر عرضی ندارم، به امید پیروزی نهایی انقلاب اسلامـی ایـران به رهبـری نـایب امـام خمیـنی (ره)بت شکن .

 

موفق و پیروز باشید

مورخه 1360/2/17

علی ذریه جلیلی 

 


زندگی نامه

زندگینامه ی معلم شهید و پاسدار قرآن علی  ذریه جلیلی

 

تاریخ شهادت : 1361/1/4

 

{ان الله اشتری من اﻟﻣﺅمنین انفسهم و اموالهم بانّ لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون . . . ذالک هو الفوز العظیم}         توبه-  11

 

« همانا خداوند جان و مال ﻣﺅمنین را به بهای بهشت از ایشان خریداری نموده و در راه خدا جهاد می کنند . پس می کشند و خود کشته می شوند . . . این خود سعادت و پیروزی عظیمی است . »

 

« خط سرخ شهادت، خط آل محمد و علی است .» امام خمینی (ره)

 

 

معلم شهید و پاسدار قرآن علی ذریه جلیلی در دوم آذر ماه سال 1338 در یک خانواده ی متوسط مذهبی دردامن مادر پاک و پدر ارزشمندش در روستای خلیل محله دیده به جهان گشود.

علی در سن 7 سالگی جهت فراگیری علم و دانش روانه ی مدرسه شد، دوران ابتدایی را در دبستان خواجه نصیر خلیل محله و راهنمایی و دبیرستان را در بهشهر به پایان رسانید و موفق به اخذ دیپلم در رشته ریاضی شد . علی در جامعه ی ستم شاهی با توجه به همه ی زشتی ها و ناپاکی های موجود در آن جامعه که فضیلت و پاکی قربانی شرارت و ناپاکی شده بود، راه انبیاء را برگزید و به خودسازی خود پرداخت و هنگامی که فرزند دلیر امام کبیرمان سید مصطفی خمینی به شهادت رسید، با چهره ای برافروخته از خشم و انتقام و با قدم های استوار و مصمم آشکارا علیه نظام پلید و منفور پهلوی به مبارزه برخاست . در تمام تظاهرات ضد شاهی فعالانه شرکت می کرد و گاهی که با دست و صورت و لباس دود گرفته و غبارآلود به خلیل محله می آمد، دست به افشاگری فرزند خون آشام و رذل آن عامل پست آمریکا و صهیونیسم می زد و هیچوقت آرام نمی نشست .

علی پس از پیروزی انقلاب شکوهمند و خونبار اسلامی ایران تحت رهبری نائب برحق و شایسته امام زمان (عج)، امام خمینی (ره) برای حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی سلاح بردست و با ایدئولوژی ناب اسلامی که از ولایت فقیه سرچشمه می گرفت، در کمیته های انقلاب اسلامی بهشهر و ساری به فعالیت خستگی ناپذیرش ادامه داد . علی وقتی که توطئه ی شوم آمریـکا جهت برانـدازی حکومت مقدس جمهوری اسلامی در کردستان بدسـت منـافقین و کومله ای ها و دموکرات های حزب رسوای توده و دیگر گروه ها یوابسته به شرق و غرب آغاز شد، داوطلبانه برای خدمت سربازی به آن دیار شتافت و با کافران و مشرکین و منافقان مردانه جنگید و سپس از پایان دوره ی سربازی برای ادامه ی خدمت در خدمت آموزش و پرورش گلوگاه درآمد و در یکی از دبستان های آق قلا مشغول تدریس شد، ولی با پیش آمدن جنگ عراق علیه ایران اسلامی از سنگر مقدس مدرسه به سنگر مقدم جبهه های حق علیه باطل به منطقه ی غرب و جنوب کشور شتافت و به علت لیاقت و شایستگی رزمی و تقوایی که در او بود، به عنوان فرمانده قسمتی از نیروهای جنگی انتخاب گردید . 

علی که یک دنیا شور و هیجان و مجسمه تقوا و فضیلت بود وقتی که در سال 1359 انجمن اسلامی خلیل محله تاسیس گردید، به عضویت شورای اصلی انجمن اسلامی برگزیده شد و سپس با تشکیل بسیج واحد خلیل محله مسئولیت آموزش نظامی برادران عضو بسیج را بر عهده گرفت . علی قبل از آغاز فتح المبین جهت دیدار پدر و مادر و برادران و خواهر و دوستانش به خلیل محله آمد و یک روز پس از آمدن ایشان حمله شرارت بار منافقین در آمل اتفاق افتاد و علی شبانه ساعت یک و نیم با ماشین به سمت آمل روانه شد و پس از اقامه نماز صبح در مقرر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آن شهر با عده ای از دوستانش بر منافقین پست و پلید یورش برده و موفق به دستگیری 5 نفر از آنان و دستگیری 10 نفر دیگر شدند و مقادیر سلاح و مهمات به غنیمت گرفتند . علی روحی سرکش و ناآرام داشت . او طغیانگری آزاده بود، طغیان و سرکشی او فقط در برابر ابر جنایتکاران جهان و اعمالشان بود و بس، اما در برابر خدایش بنده ای مطیع بود که آزادانه این بندگی را پذیرفته بود . علی با پایان پذیرفتن غاوله ی آمل که با پیروزی بر جنود شیطان ختم گردید، پس از خداحافظی از پدر و مادر و اعضای خانواده و دوستانش به طرف مریوان روانه شد و از آنجا با انتخاب 30 نفر از نخبگان و عاشقان شهادت ماموریت شرکت در حمله ی فتح المبین را گرفت و به جنوب کشور عزیز اسلامی شتافت و در آن حمله ی بزرگ پرشکوه و پیروز با خون خود وضو ساخت و به نماز ایستاد . او عاشقی بود که بسوی معشوقش الله شتافت و به فیض عظیم شهادت نائل گشت، روحش شاد و راهش پر رهرو باد .

از طرف : انجمن اسلامی و بسیج سپاه پاسداران

واحد خلیل محله