نام پدر : عبدالله
تاریخ تولد :1340/04/01
تاریخ شهادت : 1361/02/10
محل شهادت : فارسیاب

زندگی نامه

شهید « ابراهیم یوسفی»

نام پدر: عبدالله

روستای «خانه‌سر» شهرستان نکا در سال 1340، شاهد تولد نوزادی بود که پدر و مادرش «عبدالله و باجی‌خانم»، نام او را «ابراهیم» نهادند.

پدر، کشاورز بود و مادر نیز، همچون دیگر زنان روستایی، همراه با همسرش، به کشت و زرع و کاشت و برداشت محصول مشغول بود.

فضای مذهبی خانه و دل پر امید و الهی این زن و شوهر، دلیلی بود تا بارقه‌های دینی در کودک‌شان روشن شود.

ابراهیم، آن روزها که نگاهش به دست پینه‌بسته پدر بود، از آن لحظه‌ای که پدر، دست بر سرش می‌کشید و نگاهی از اخلاص پدرانه به او می‌انداخت، شاد می‌شد.

او با آن‌که در روستا زندگی می‌کرد و دست روزگار، زندگی‌اش را در سال‌های حکومت طاغوت رقم زده بود، اما از تحصیل روی برنگرداند و با همت خانواده‌اش وارد مدرسه شد. لذا، اول ابتدائی را در همان زادگاهش خواند؛ اما برای ادامه تحصیل، به روستای «کوهستان» رفت‌وآمد می‌کرد. تحصیلات دوره راهنمائی و دبیرستان را در شهر بهشهر گذراند. او که دیگر برای خود، جوان رشیدی شده بود، تحصیلاتش را در هنرستان به پایان رساند و پس از دریافت مدرک دیپلم، در سال 1358 وارد دانشگاه رشت شد تا در رشته مکانیک تحصیل کند؛ اما انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها موجب شد تا او به مازندران برگردد.

این مبارز با بصیرت، هم‌زمان با انقلاب، به صف انقلابیون خمینی(ره) پیوست و پس از پیروزی این نهضت اسلامی نیز، عزم حراست از جان و مال مردم را کرد.

دوستش «محمدعلی ربیعیان»، دفتر خاطرات آن روزها را این‌گونه ورق می‌زند: «در اوایل انقلاب، به منظور حفظ امنیت روستا و در صحنه نگه‌داشتن نیروهای جوان انقلابی، در مکان‌هایی از روستاها، پست‌های نگهبانی دائر می‌کردیم. مقر ما در مسجد محل بود. جالب آن‌که این نگهبانی‌ها، موجب درگیری برخی با ما شده بود!»

هم‌زمان با فرمان معمار کبیر انقلاب مبنی بر تشکیل بسیج، ابراهیم همراه «محمد عبدی»[1] و چند تن از دوستانش، پایگاه مقاومت بسیج را در خانه‌سر بنیان نهادند.

در شهریور 1359، وقتی ابراهیم لباس سبز پاسداری را بر تن کرد، گوئی جانی تازه بر روحش دمیده شد؛ زیرا به‌قدری عاشق لباسش بود که آرزو داشت با جامه پاسداری، آن‌هم در مسجد، داماد شود.

با آغاز جنگ تحمیلی، این فرزند برومند وطن همراه با دیگر هم‌قطارانش، آماده دفاع از میهن اسلامی شد. اگرچه، خانواده‌اش او را از رفتن بر حذر می‌داشتند؛ اما ابراهیم هر بار، آیه‌ای از قرآن را برای آن‌ها می‌خواند.

او در این مدت، از سر زدن به خانواده شهدا کوتاهی نمی‌کرد و همه را برای کمک به جبهه فرا می‌خواند. خواهرش «صفورا» می‌گوید: «در روز عید قربان، پدرم تصمیم گرفته بودکه یک گوسفند، قربانی کند. وقتی او باخبر شد، مخالفت کرد و گفت: قربانی کردن واجب نیست. پول آن را به جبهه بفرستید! همه اعضای خانواده هم با پیشنهاد او موافقت کردند.»

ابراهیم در اسفند 1361 عازم جنوب شد و در عملیات فتح‌المبین شرکت کرد. پس از عملیات، به مازندران برگشت و ده روزی را در دیارش گذارند؛ اما دوباره راهی جبهه شد و در عملیات بیت‌المقدس حضور یافت. این پاسدار خستگی‌ناپذیر، در  این دو عملیات، مسئول گردان تبلیغات بود.

ابراهیم در این مدت حضور در جبهه، چنان با خدایش مانوس گشته بود که گوئی صدای «ارجعی الی ربک» را می‌شنید. پس، نور الهی در روح این جوان دمیده شد و آماده پرکشیدن گشت.

و عاقبت، او در 10/2/1361، طی عملیات بیت‌المقدس در منطقه فارسیاب به شهادت رسید. پیکر مطهر ابراهیم به همراه چهارده تن دیگر از هم‌رزمانش، به‌وسیله نیروهای عراق، به صورت دسته‌جمعی، دفن و سه سال بعد، در منطقه عملیاتی خیبر، شناسایی شد. و در نهایت، بعد از تشییع اهالی نکا، در مسجد روستای زادگاهش آرام گرفت.

یکی از هم‌رزمانش، آزاده سرافراز «عیسی یحیی‌زاده»، با ارسال نامه‌ای به برادر این شهید عزیز، این‌گونه صحنه شهادت را برای آن‌ها ترسیم می‌کند: «برادرتان در عملیات بیت‌المقدس، در حالی‌که دیگر راهی جز مبارزه یا تسلیم نداشت، آن‌قدر مبارزه کرد که تیرهای تفنگش تمام شد. آن‌گاه سلاح ما را گرفت و سلحشورانه جنگید؛ تا این‌که با اصابت گلوله به پیشانی‌اش به شهادت رسید.»



[1] . شهید

 


وصیت نامه

*وصیت نامه شهید ابراهیم یوسفی*

 

بِسمِ اللهِ الرّحمن الرَحیم

وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

مپندارید کسانی را که در راه خدا کشته می شوند مرده اند، بلکه آنان زنده اند، و در نزد پروردگارشان روزی می خورند.

وصیت یعنی سفارش نمودن و نشان دادن راه و هدف به بازماندگان قرآن در سوره والعصر چنین می فرماید: قسم به زمان (عصر روزگار) بدرستی که انسان در زیانکاری است و خسران می بیند مگر کسانی که ایمان آوردند، و عمل صالح انجام دادند و سفارش کردند به حق و وصیت نمودند به صبر و شکیبائی و بردباری.

پس وصیت یک مرد مؤمن و متقی باید سفارش به نیکی، حق و حقیقت، صبر و بردباری و شناسائی اهداف مبارزه باید باشد. حال ما که خود را پاسدار انقلاب اسلامی می دانیم باید توصیه ها و سفارش های مان موارد زیر باشد:

1-    پاسداری و حفاظت و گسترش دست آوردهای انقلاب اسلامی از طریق مکتب و هدف در جامعه و مسئله صدور آن باشد.

2-    اطاعت از رهبریت: امام خمینی بر اساس اصل ولایت فقیه که استمرار حکومت انبیاء باشد.

3-    دامن نزدن به اختلافات درونی و توجه به وحدت کلمه باشد.

4-    دفاع از حیثیت علمای اصیل اسلام که پر و بال امام می باشند بر اساس اصل اسلام منهای روحانیت خیانت است، زیرا دشمنان انقلاب اسلامی درصددند که با کنار زدن روحانیت جمهوری

اسلامی را با شکست مواجه کنند.

دعوت به صبر و مقاومت و بردباری و تحمل شکنجه های روحی و جسمی از جانب دشمنان اسلام طلوع فجر. با توجه به اصل آیه 153 سوره بقره.

دعوت به مبارزه با نفس (جهاد اکبر) که بزرگ ترین دشمن انسان نفس اماره اوست بررسی کلی انقلابات جهان به ما می فهماند، که انقلاب اسلامی ایران عظیم ترین و اعجاز آمیزترین انقلابی است که تا به حال در جهان رخ داده است. 

اساس کلی انقلاب اسلامی بر 1- مکتب 2- وحدت 3- رهبری استوار می باشد.

این مکتب انسان ساز و مجاهد پرور اسلام بوده است که، در طول تاریخ انقلابات عظیمی را رهبری نموده است. مثل قیام ابراهیم علیه جباری به نام نمرود، موسی علیه فرعون، محمد (ص) علیه بت پرستان قریش، قیام علی (ع) در برابر معاویه و خوارج،  امام حسین (ع) در برابر ستمکاری به نام یزید، و تا به قرن اخیر یعنی قیام های تنباکو، مشروطیت جنگل و انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی که مکتب انسان ساز و مولد اسلام در انقلاب اسلامی اخیر نقش حساسی را بازی کرده است. امت مسلمان را چون در خط مسیر وحدت ایدئولوژیک اعتصام به حبل الله با هم جمع آمده بودند به هیچ وجه استعمارگران نتوانستند این پیوند را از هم بگسلند.

امت اسلامی ما به هیچ وجه با گروهک های منحرف سیاسی و غیر سیاسی وحدت استراتژیک یعنی وحدت راه و روش مبارزه نداشته و نخواهند داشت، و فقط در سایه وحدت ایدئولوژیک یعنی در هدف وحدت در چهار چوبه مکتب و ...، بود که به پیروزی بر کفر دست یافت. قرآن راجع به وحدت چنین می فرماید: و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا. بر ریسمان الهی چنگ زنید، و گروه گروه نشوید. و امام خمینی خطاب به گروهک های منحرف می فرمایند: روبه اسلام بیاورید توجه به اسلام بیاورید و وحدت کلمه این دو رمز پیروزی است رهبری در اسلام از آن امام به عنوان ولی امر می باشد چنانکه قرآن می فرماید: اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولی الامرنکم.

به عنوان سمبل اراده امت اسلام به عنوان رهبر و پیشوای زمان که اطاعت از ایشان واجب است برگیزده شده است. اصل ولایت فقیه از مرتقی ترین اصول قانون اساسی است.

رهبریت قاطع و شکست ناپذیر امام خمینی با توجه به مکتب و وحدت از بزرگترین اصولی بود که موجب پیروزی انقلاب اسلامی ایران و قیام مسلمانان کشورهای اسلامی شده است. حال که اطاعت از ولی فقیه بر ما واجب است بهتر است ابعاد آن را که همان ابعاد خط امام می باشد، این خط را از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار می دهیم، اعتقادی، سیاسی، اجتماعی، نظامی، جنبه اعتقادی، خط امام خط اصیل و روشن انقلابات عظیم اسلامی از پیدایش اسلام و در جهان و تا به حال می باشد.

این خط به ما می آموزد که باید برای شناختن هر انقلابی اول باید مکتب آن را شناخت امام به ما می آموزد که منافقان از کفار بدترند زیرا از پشت به ما خنجر می زنند. امام به ما می آموزد که رساله ای عمل کردند تنها راه نجات ازانحرافات عقیدتی و سیاسی می باشد.

از جنبه سیاسی خط امام:

از جنبه سیاسی تمام معادلات سیاسی ابرقدرت های جهان را بر هم ریخت بطوری که گیج و مبهوت شدند. تمام آن ها را غلط از آب در آورد و به طوریکه شرق و متجاوز و غرب جنایتکار بسرکردگی آمریکا را در جهان خوار و ذلیل نمود استعمارگران به خدا کردند و خداوند مکرشان را به خودشان برگرداند.

از جنبه اجتماعی:

خط امام از جنبه اجتماعی با برخورد با افراد اجتماع طریقه شکل دادن به جامعه آداب زندگی کردن روش دوست یابی را به ما می آموزند. خط امام از جنبه اجتماعی به ما می آموزد که زندگی اشتراکی مخصوص حیوانات و افرادی که افکار حیوانی دارند، و فقط به دنیا مشغولند می باشد و خط امام از جنبه نظامی روش مبارزه با کشورهای متجاوز توجیه نکردن هدف وسیله را در جنگ و مجهز کردن قوای خود در مقابله با کافران را به ما می آموزد. اصلی در اسلام است به نام جهاد، جنگ در راه خدا برای حفظ مکتب چه بکشیم، و چه کشته شویم، پیروزیم. امام خمینی

خط امام از جنبه نظامی:

 به ما می آموزد که باید از تکنیک های موجود استفاده کرد و آن ها را در خدمت اسلام آورد و از سلاح های مدرن برای دفاع از مکتب، حیثیت و شرف انسانی استفاده کنیم، مهیا سازید خویش را برای مبارزه با کافران و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و آلات جنگی تو اسبان سواری برای تهدید دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم سازید. قسمتی از (آیه 60 سوره انفال) خداوند راجع به جنگ و روایات آن در قران می فرماید: بجنگید در راه خدا با کسانی که با شما می جنگند و تجاوز نکنید. بدرستی که خدا تجاوزگران را دوست ندارد. هر جا آن ها را گیر آورید جنگ و از همانجا که شما را بیرون کردند بیرونشان کنید، زیرا که فتنه از کشتن سخت تر است. سوره بقره آیات 12-1.

خط امام از جنبه نظامی به ما می آموزد که، در این جهاد بزرگ دست خداوند با ماست و خداوند از پشت پرده غنیمت به ما کمک می کنند، مصداق این گفته را در سوره فیل می توان مشاهده کرد. و سخنان امام را راجع به کودتای نظامی طبس مرور نمود. پس دانستیم که خط امام خط اصیل اسلام راستین است ابراهیم خلیل و محمد آورنده آن بودند و رسالت آن را بدوش کشیدند، و ما که پیروان آن ها هستیم باید این خط را تا پیروزی نهائی علیه استکبار جهانی و برقراری عدل الهی به دست مهدی موعود (عج) ادامه دهیم.

راجع به شهادت و زندگی جاوید ائمه معصومین و علمای اسلامی زیاد گفتنه اند، پیامبر اکرم راجع به

خون شهید چنین می فرمایند:

اولین قطره ای که خون شهید می ریزد تمام گناهی که کرده است آمرزیده می شود.

 بلی، زمانی که دسته دسته جوانان به قربانگاه خویش می شتابند و جان عزیزشان را فدای مکتب و آماج گلوله ها می کنند، انزوا طلبی و خاموشی گناهی بزرگ است. حقاً راجع به شهید باید گفت که ای انسان اگر به دنبال خون حسین (ع) می گردی باید آن را در رگ های امام خمینی جستجو کنی که او وارث و بجریان افکنده آن خون در این عصر و زمان می باشد. شهادت انتخابی است که شهید آگاهانه آن را بر اساس تعلیمات اسلام برمی گزیند و موجب بیداری توده های ستمدیده و نابودی مستکبران می گردد. بلی، هرکس را سعادت شهادت نیست باید عاشق حق بود، تا به او پیوست و در پیش او روزی خورد.

 روایتی است از علی (ع) که: مرگ در زندگی ذلت بار شماست و زندگی در مرگ با عظمت شماست. و چنین است که تن به ذلت دادن در اسلام نهی شده است. کسی که با ذلت بسازد، و در ذلت زندگی کند امثال مردگان است. و کسی که در راه هدف با عزت بمیرد زنده است و جاوید، باید مستضعفان در راه خدا با کافران و مستکبران به ستیز بر خیزند، که خداوند وعده پیروزی فرموده است.

وصیتی به پدر و مادرم:

پدر عزیزم! که رنج ها تحمل نمودی تا مرا بدین سن و سال رساندی، شما باید خدا را شکر کنید که من به بیراهه نرفتم، و راهی را برگزیدم که جز سعادت چیز دیگری نمی تواند باشد. خدا را شکر کنید که توانستید وظیفه خطیر پدری را انجام داده، و جوانی به جامعه تحویل دهید که جان خویش را فدای مکتب نجات بخش اسلام و رهبری امام عزیز می کند. شما را به صبر و مقاومت دعوت می کنم، زیرا که صبر و مقاومت نشانه بارز هر مؤمن است و خداوند صابرین را دوست دارد. خداوند با صابران و مقاومت کنندگان است. 

مادر گرامی ام! که مرا خیلی دوست می داشتی، باید خدا را شکر کنی که مثل هزاران مادر دیگر توانستی

دِین خود را به اسلام و مسلمین ادا نمایی. ای که دوست داشتی و امید داشنی رخت دامادی بر قامتم بینی باید بدانی که وقت رخت دامادی را بر قامتم می بینی که در خونم تپیده باشم و غلطان.

ام لیلا را بیاد بیاور که تازه دامادش در خون غلطید و او هیچ نگفت تو باید صبور باشی، مقاومت و تحمل کنی خداوند امانتی را که به شما داده بود از شما پس گرفته است.

تمام کسانی که حقی بر گردن من دارند و از طرف من ظلمی به آنان رسیده است می خواهم که مرا ببخشند. خداوند به همه شما صبر و مقاومت و توان ادامه راه شهدا را عطا بفرماید. و خداوند امام را محفوظ بدارد و نقشه های شوم امپریالیسم و کمونیسم را نقش بر آب بگرداند. باز تکرا می کنم: همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و وحدت را فراموش نکنید و متفرق نشوید.

 پس از مرگم مرا در سمت جنوبی مقبره برادر پاسدار شهید محمد عبدی، در حیاط مسجد محل دفن نمائید شاید توانسته باشم ادای دین نموده باشم.